RE: خاطره بد از مراسم عروسیم
انقدر دختر پسر هستند که در حسرت همون عروسی ،مثل عروسی شما هم موندن
با این افکار زندگیتون رو تباه نکنید
دست از این حسادتها و چشم و هم چشمی ها هم بردار دوست عزیز
قدر زندگیتو بدون
خیلیا دارن با مشکلاتی تو زندگیشون دست و پنجه نرم میکنند که اگر بشنوی مخت سوت میکشه
زندگیتو خراب نکن دستی دستی
RE: خاطره بد از مراسم عروسیم
shiva64 جان سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
خیلی خوبه از افکارت حرف میزنی
یه لحظه تصور کن اگه اصرار میکردی و با توجه به مذهبی بودن خانواده هاتون اتفاق یا مورد بد صورت میگرفت و عروسی تلخ میشد چی
فکر نکن با وجود ارکست و مختلط بودن عروسی خیلی دلچسب و زیبا میشد
به این فکر کن دو خانواده برای شادی فرزندانشون و عروسیشون کنار هم جمع شدن
به نظر من پیام عروسی اینه که دو جوان از راه درست و کنار خانوادشون به هم شادباش میگن.....همین!!!!
حرفات درک میکنم اما خانوم حساس یه کم به قضیه جور دیگه نگاه کن
موفق باشی و شاد:72:
RE: خاطره بد از مراسم عروسیم
حرفهای شما درست ولی آخه این قضیه فقط یه بار تو زندگیه هر کس پیش میاد. دوست داشتم اونطوری که میخواستم میشد. حالا که نشده نمیدونم چجوری فراموش کنم که بیشتر از این عذاب نکشم
RE: خاطره بد از مراسم عروسیم
نادیا7777 جان میشه منم یه راهنمایی کنی...
http://www.hamdardi.net/thread-15388.html
RE: خاطره بد از مراسم عروسیم
سلام
امیدوارم همیشه تو زندگیت هیچ مشکلی نداشته باشی مثل الان، که همچچین قضیه ای رو برای خودت تبدیل به یک مشکل بزرگ کردی
اگه خدای نکرده روزی به مشکلی دچار بشوی تازه می فهمی فکر کردن به این قضیه چقدر مسخره بوده
آخه دختر خوب! این هم شد مشکل.تو مطمئن باش که عروسیت اگه حتی خیلی بهتر از این هم بود، باز عروسی هایی پیدا می شد که از مال شما بهتر باشه
برو بچسب به زندگیت و تمرکزت رو از روی این قضیه کاملا بردار
RE: خاطره بد از مراسم عروسیم
سلام دوست عزیز
با ناراحتی شما نه دوباره میشه یه جشن عروسی گرفت نه مشکلتون حل میشه .
میتونید سالگرد ازدواجتون رو اگر در توانتون است یه جشن خودمونی با موسقی شاد برگزارکنی
که به دلت بشینه .
و شما صاحب یه زندگی هستی این آرزو را بگذار برای دختر یا پسرت همچنان جشنی بگیر که
چندین و چند شب بزن بکون و شادی باشه :227::227:
دیگه خواهرمن برای حسرت خوردن دیر شده .
به زندگی که داری افتخار کن به همسر مهربونی که داری بناز .
چرا با این فکر های که گذشته داری خودتو ناراحت میکنی .
یه کم مشکلات مراجعه کنندگان رو بخون ببین چه مشکلاتی دارند . مشکل شما پیششون دیده نمیشه
RE: خاطره بد از مراسم عروسیم
حسرت!؟
حسرت اینکه چرا یه مشت زن و مرد نامحرم و غریبه با هم نرقصیدند و توی هم نلولیدند!؟
چشم دل باز کن که جان بینی....
RE: خاطره بد از مراسم عروسیم
سلام خانم shiva64
اول خدمتتون عرض کنم همیشه مراسم عروسی با اونهمه پیچ و تابهاش همه جاهاش اونطور که نمی خوایید در
نمیاد.پس خدا رو شکر کنید که با کمترین مسئله ای به پایان رسید.
ضمناهر چی این مراسم جوری برگزار بشه که خدا راضی تر باشه مطمئن باش خیر و برکتش بیشتره.یه لحظه فکر کنید
مراسمی مختلط برگزار بشه که طبعا انتظار داریم اتفاقات دیگری که خدا ناراضیه در اون شب اتفاق بیفته،خداچقدر
در شروع زندگی اون عروس و داماد و اون ازدواجی که سنت پیامبر است نظر لطف خواهد داشت؟
کدام رو می پسندید؟رضایت خدا رو یا رضایت خودتان و عده ای که دوست داشتند مختلط برگزار شود؟
این موضوع رو برای همیشه فراموش کنید!عروسی شما به خیر و خوشی تموم شده اما شما دست از مقایسه
بر نداشتید!هر عروسی که میروید با عروسی خودتان مقاییسه میکنید و همین باعث شده احساس بدی داشته
باشید.
فکرتون رو از این موضوع آزاد کنید و مقایسه نکنید!هیچ وقت!:72:
RE: خاطره بد از مراسم عروسیم