ایا من اشتیاه میکنم یا همسرم توقع زیادی دارید ؟

با سلام و خسته نباشید.

یک سوالی از همه دوستان داشتم و خواهش میکنم کمک کنید .
خانواده همسرم سر عقد به من یک سرویس طلا دادن که من ازش خوشم نیومد و خودشون گفتن بعدا هر چی خواستی بخر اینو عوضش کن . منم بعد یک سال چند روز پیش این موضوع را به همسرم گفتم و اونم گفت اره برو. بعدش با هم رفتیم و یک چیز دیگه جاش برداشتم دقیقا به همون اندازه .بعد اینکه اومدیم خونه همسرم با من بداخلاقی کرد که تو در این وضعیت ما ( اینکه مثلا هیچی پس انداز نداریم را میگه و مستاجریم ) و به چی فکر میکنی و رفتی اینو عوض کردی. ؟؟!! و کلی داد و بیداد کرد و من متوجه شدم اون توقع داشته من طلاها را بفروشم و پولش را به اون بدم بزاره تو بانک . اولا خیلی ها مثل ما مستاجراند ولی صرفه جویی میکنند منم اینکار را کردم و دیدم این سرویس تو کشو بدون استفاده است گفتم جاش یک چیز دیگه بردارم اخه این کجاش غلطه ؟؟
بعدشم همسرم اون لحظه حرفی نزد که مخالفه حتی خندید و گفت بریم و چی می خواهی و اینا . من تو زندگیم هیچی از همسرم نخواستم حتی در این یک سال مثلا یک مانتو خریدم سعی کردم همیشه مراعات کنم الانم به ذهن خودم کار غلطی نکردم .ایا این کارش بی انصافی نیست ؟ نمیدونم شاید هم باید میفروختم و پولش را میدادم بهش بزاره تو بانک اما الان هم یک پشتوانه مالی. لطفا رااهنماییم کنید من چیکار کنم ؟

سلام سارا جان

خوبی؟

خیلی وقتها همسر ما توقع داره جمله ای رو از زبان ما بشنوه.دائم با خودش کلنجار میره که کی سارا بالاخره فلان حرف رو میزنه...

وقتی همه کارها تموم میشه و شما اون جمله ای رو که همسرت دوست داره بشنوه رو به زبون نمیاری باعث کلافه شدن و عصبانیت همسرت میشی.
برای عوض کردن سرویس طلا باید زمان مناسبی رو انتخاب میکردی.نه زمانی که حالا همسرت از لحاظ مالی خیلی قوی نیست.

شما میگی من صرفه جویی کردم و در سال فقط یک مانتو خریدم.اینا باهم تعادل ندارن.شما یه مانتوی 30-40 تومنی نخریدی اما به جاش مثلا یه سرویس 3-4 میلیون تومانی عوض کردی.

به نظرم زمان مناسبی رو برای این کار انتخاب نکردی.الان اوج تورم و گرونیه.به حدی همه چیز گرونه که ادم جرات نمیکنه پشت ویترین طلا فروشی بایسته.

همسر شما احتمالا تا اخرین لحظه منتظر بوده از زبان شما یه تعارف بشنوه.که نشنیده.همین باعث ایجاد عصبانیتش شده.

الان دققیا چی میخوای بدونی؟اینکه شما مقصری یا همسرت؟ایا دونستن این مسئله کمکی به شما میکنه؟
هدفت پیدا کردن مقصره یا اینکه به دلیل عدم انتخاب زمان مناسب برای این کار که موجب دلخوری همسرت شده بری و از دلش دربیاری؟

الان برای اینکه کار درست بشه (هرچند که ممکنه منجر به از دست روفتن سرویست بشه.اما چاره ای نیست و خودت هم باعثش شدی) برو و به همسرت بگو این سرویس یه پشتوانه مالیه و هروقت که تو صلاح دونستی و احساس کردی به پولش نیاز داریم ببر و بفروشش.مهم رضایت و خوشحالیه تو و ارامشته.

موفق باشی

ممنونم از پاسختون اما باید بگم که من قبلا چند بار این کار را انجام دادم و طلاهام را فروختیم که مثلا شهریه دانشگاهش را بدیم قرضامون را بدیم . همیشه هم بهش گفتم اینو .ولی احساس میکنم بهانه گیر شده سطح توقعش روز به روز داره بیشتر میشه . بعدشم ما حتی هزار تومان رو سرویس جدید نزاشتیم فقط تعویض کردم این چه اشکالی داره حتی در شرایط الان ؟ من که پول اضافه ندادم یک سرویس تو خونه بود عوضش کردم با یکی دیگه . همسرم خودش میدونه که اگر میگفت من حتما میگفتم بیا اینم بفروش . اصلا خودش قبول کرد. اما الان اینجوری میکنه !!
احساس میکنم بس که از اول همه چی را کم گرفتم و از خیلی چیزها گذشتم دیگه شده وظیفه و داره در حقم بی انصافی میکنه .
نباید فشار مالی زندگی باعث بشه روی من فشار بیاره من همین الانشم دارم این وضعیت را تحمل میکنم هیچی هم نگفتم هیچ وقت خودش داره برای من و خودش فشار را دو برابر میکنه.

س[size=medium]ارا من فكر ميكنم شوهرت وقتي اومده بازار و قيمت ها ووضعيت اقتصادي جامعه را ديده دچار اضطراب واسترس شده خودت ميگي كه قبلش راضي بوده وموافق بوده تو اين كار وانجام بدي .
حالا تو زياد سخت نگير وبه اين موضوع وبرخوردش ديگه فكر نكن .بهش حق بده اون فكر آيندس دغدغه خريد خون را داره وقتي اين وضعيت را ميبينه نا اميد ميشه وعصبانيتشو سر تو خالي ميكنه . بذار دو سه روزي بگذره با هاش مهربون باش وديگه حرفي راجع به اين موضوع نزن .بذار يك مقدار آرامش پيدا كنه .بعد بهش بگواين طلا سرمايس براي زندگيمون .توي اين شرايط به نظر من درست نيست طلا را بفروشيم پول كه ارزشي نداره .
بهش بگو من ميتونم تو مهمونيها ازش استفاده كنم .موقع خريد خونه هم برامون سرمايس وميتونيم ازش استفاده كنيم . صحبتهاتو با ملايمت ودوستانه بگو .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نيلاي

س[size=medium]ارا من فكر ميكنم شوهرت وقتي اومده بازار و قيمت ها ووضعيت اقتصادي جامعه را ديده دچار اضطراب واسترس شده خودت ميگي كه قبلش راضي بوده وموافق بوده تو اين كار وانجام بدي .
حالا تو زياد سخت نگير وبه اين موضوع وبرخوردش ديگه فكر نكن .بهش حق بده اون فكر آيندس دغدغه خريد خون را داره وقتي اين وضعيت را ميبينه نا اميد ميشه وعصبانيتشو سر تو خالي ميكنه . بذار دو سه روزي بگذره با هاش مهربون باش وديگه حرفي راجع به اين موضوع نزن .بذار يك مقدار آرامش پيدا كنه .بعد بهش بگواين طلا سرمايس براي زندگيمون .توي اين شرايط به نظر من درست نيست طلا را بفروشيم پول كه ارزشي نداره .
بهش بگو من ميتونم تو مهمونيها ازش استفاده كنم .موقع خريد خونه هم برامون سرمايس وميتونيم ازش استفاده كنيم . صحبتهاتو با ملايمت ودوستانه بگو .

---

باور کنید خیلی به خوبی گفتم نمیونم چرا متوجه نیست نباید فشار کاریش و اقتصادی را روی من پیاده کنه ؟؟
بهم میگه این چیزی که خریدی نگین هاش زیاده بعدا که خواستیم بفروشیم نگین برلیان اصل ارزش نداره قبلی طلاش بیشتر بود ارزش داشت تو الان با این کارت بهمون ضرر زدی!!! ولی به خدااا خودش هم تو مغازه بهم گفت اینو بردار قشنگه . شما بگید اخه کی گفته برلیان برای فروش ارزش نداره . ا؟؟اصلا این طور نیست ؟
به خدا نمیدونم هر هفته سر یک موضوع بیخود گیر میده بهانه میگیره حتی نمیاد بریم پیش مشاور؟

سارا پست آخرتو كه خوندم يك كم ديدم عوض شد .
كمك كردن به شوهر خوبه ولي نه هميشه .معمولا اين كمكهاي بيجا توقع ايجاد ميكنه وكم كم وظيفه ميشه .
من خودم طلاهامو براي خريد خونه فروختم تازه همشونه ولي تو شرايط ديگه شوهرم ازم انتظار نداره طلا بفروشم چون ميدونه طلاهامو خيلي دوست دارم سعي ميكنه از جاي ديگه حالا قرض وام هر چي پول جور كنه .فكر كنم شوهرت عادت كرده چون از اول ديده تو زياد وابستگي به طلاهات نداري وراحت ميفروشيش .
شايد خودت از اول درست رفتار نكردي .
شوهرت كار ميكنه ؟ درسم ميخونه ؟خودت شاغلي؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نيلاي

سارا پست آخرتو كه خوندم يك كم ديدم عوض شد .
كمك كردن به شوهر خوبه ولي نه هميشه .معمولا اين كمكهاي بيجا توقع ايجاد ميكنه وكم كم وظيفه ميشه .
من خودم طلاهامو براي خريد خونه فروختم تازه همشونه ولي تو شرايط ديگه شوهرم ازم انتظار نداره طلا بفروشم چون ميدونه طلاهامو خيلي دوست دارم سعي ميكنه از جاي ديگه حالا قرض وام هر چي پول جور كنه .فكر كنم شوهرت عادت كرده چون از اول ديده تو زياد وابستگي به طلاهات نداري وراحت ميفروشيش .
شايد خودت از اول درست رفتار نكردي .
شوهرت كار ميكنه ؟ درسم ميخونه ؟خودت شاغلي؟

---

بله همسرم کار میکنه درسش تموم شد ارشدش را گرفت حقوقش هم خوبه . من تازه جایی مشغول شدم اما بدون حقوق کار اموزی.
بله خودم هم احساس میکنم بد عادت شده . از اولش طوری رفتار کردم که هر کاری خواست باهام انجام دادن سه ماه از خواهرش پذیرایی کردم . هیچ وقت بهش نگفتم چرا خونه نداری ؟ چرا ماشین نداری؟ چرا خانواده ات نمیتونند بهت کمک کنند . ؟ همیشه طوری رفتار کردم که فکر نکنه من ناراضی ام اما داره سو استفاده میکنه . دیشب مش قهر بود بداخلاقی کرد میدونه من تحمل ندارم اذیتم میکنه رفتم طرفش گفتم ناراحت نباش بگو چی شده . داد زد گفت برو اون ور . راستش را بخواهین همش میگم کاش بیشتر فکر میکردم قبل ازدواج .احساس میکنم طوری رفتار کردم که هر کاری دوست داره با هام میکنه و نمیدونم چیکار کنم ؟

عزيزم شما تازه ازدواج كرديد همين اول كه با اين وضعيت اقتصادي وگراني نميتونه هم خونه وماشين تهيه كنه .
يك نصيحت اينكه بذار شوهرت خودش تنها بار اقتصادي خونه را بدوش بكشه وخودش به تنهايي مشكلات اقتصادي زندگيتونو برطرف كنه .كمكهاي تو باعث ميشه همسرت تو را به عنوان تكيه گاه مالي ببينه و تلاش لازم را نكنه چون ميدونه توهستي ومشكلشو حل ميكني .از همين اول كه سر كار ميري حقوقتو طوري مديريت كن كه شوهرت خودشو مسئول بدونه وروي توحساب نكنه .البته به اين معني نيست كه تو پولتو تو زندگي نمياري .نه تو پس انداز ميكني .بعدا براي خريد خونه پولتو مياري . البته اينها را مستقيم بهش نگو اينطوري زندگيتو مديريت كن.

اصلا کار اشتباهی نکردی
ببین این رو به حساب یه اختلاف سلیقه با همسرت بذار
لزومی نداره که در مورد یک موضوع جفتتون مثل هم فکر کنید

بعدشم تو این اوضاع که هر روز طلا گرون تر میشه و از اون ارزش طرف پول پایین تر می اد اصلا عقلانی نیست که طلاتو بفروشی و بذاری بانک و می تونی اینو به همسرت هم بگی

من هم چند ماه پیش مقداری پول داشتم که رفتم طلا گرفتم و احساس کردم همسرم اصلا راضی نیست هر چند به زبون نمی اورد ولی الان خیلی خوشحاله که این کارو کردم و میگه کاش بیشتر طلا خریده بودی
چون ارزش پول من با خرید طلا 2 برابر شد.

[size=large]سارا خواسته هاتو به عنوان يك زن به همسرت بگو مثلا لباس كفش حتي طلا البته با توجه به درامد شوهرت .اين حس خوبي به مردها ميده وقتي ميبينن همسرشون بهشون نياز داره .همچنين اگر خيلي قناعت كني شوهرت عادت كنه وبعدا خرج كردن برا براش سخت ميشه .از همين اول روش درست تو زنگيت پياده كن چون بعدا ديگه نميشه شرايط را تغيير داد