نگرانی در مورد مادر خاستگار
سلام به دوستای عزیز همدردی
مثل همیشه از شما راهنمایی و مشورت میخوام.امیدوارم کمکم کنید
موردی که برام پیش اومده اینه که چند روز پیش خواستگاری برام اومد که نزدیک به 2 ماهه با هم دوره ی شناخت رو طی کردیم و ایشون دیروز به طور رسمی اومدن منزلمون با خانوادشون
من تقریبا یه شناخت کلی از آقا پسر به دست آوردم و نظرم نسبت به خودش مثبته. اما اصلا موضوعی که فکر نمیکردم مشکل ساز باشه مادر ایشون هست.دیروز که اومده بودن خونمون سیگنالایی گرفتم از اینکه مادر خیلی خیلی خیلی به پسر وابستست. من دوبار بیشتر مادر ایشونو ندیدم ولی قشنگ متوجه شدم که محور اون خانواده مادرشونه و یجورایی میشه گفت مادر سالاریه. از اونجاییکه تو تمام مدت خاستگاری فقط مادرش صحبت میکرد. سر بحث مهریه که من متنفرم از اینکه سرش چونه زده بشه و خودم قبلا با آقا پسر هماهنگ کرده بودیم یه بحث کوچیک پیش اومد که مادرش با مادر من کرد . یا آخر مراسم مادرش به این بهانه که چشماش از دور نمیبینه اومد نشست کنارم و از نزدیک وراندازم کرد. دستامو گرفت به دستشو به پدرم گفت غذا به دخترت نمیدی چقد دستاش لاغره!! البته خیلی حرفاش میدونم از رو سادگی بود اما واقعا سخت بود برام تو جلسه خاستگاری شنیدنش.الان به نظر شما نگرانی من طبیعیه؟
RE: نگرانی در مورد مادر خاستگار
seture عزیز سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
چه سیگنال هایی از مادرش دریافت کردی؟
چرا فکر میکنی مادرسالاریه؟
با دو جلسه نمیشه انقدر محکم قضاوت کرد....
این که از نزدیک ور اندازت کرده چه ایراد داره به هر حال جلسه خواستگاری هست و محورش پسند و آشناییه!!
من درک میکنم نگران باشی ولی حساس نباش
پیشنهاد دارم یک جلسه با خواستگارت مشاور خانواده بری مشاور چون نفر سوم هست و میتونه بهتر قضاوت کنه و کمک کننده هست
موفق باشی:72:
RE: نگرانی در مورد مادر خاستگار
ممنونم ویدا جان اتفاقا منم قصد مشاوره رفتن رو دارم.
مثلا بحث سر مهریه بود من و آقا پسر سر یه تعداد مهریه توافق کردیم سر جلسه خواستگاری مادرم حج واجب رو هم عنوان کردن که رو مهریه باشه-برای اولین بار من فراموش کرده بودم به خواستگارم بگم حج واجب رو- مادرشون ولی مخالفت کرد آقا پسر هم سکوت کرد.هیچی نگفت. یعنی اصلا نظرشو نگفت که موافقه یا مخالفه . اصلا تو کل جلسه خواستگاری نه پدر صحبت کرد نه حتی خود پسر فقط مادرش صحبت میکرد.
یا جلسه قبل مادرش میگفت تا راهنمایی پسرشو میبرده مدرسه و میاورده
هرچند خود خواستگارم وقتی این نگرانیارو بهش میگم میگه نگران نباش. ولی از بس دیدم دخالت مادر شوهرا تو زندگی پسراشون ، چقد لطمه زده به پسر و دختر واقعا میترسم نکنه برای منم همچین چیزی بشه
RE: نگرانی در مورد مادر خاستگار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط seture
هرچند خود خواستگارم وقتی این نگرانیارو بهش میگم میگه نگران نباش. ولی از بس دیدم دخالت مادر شوهرا تو زندگی پسراشون ، چقد لطمه زده به پسر و دختر واقعا میترسم نکنه برای منم همچین چیزی بشه
دوست عزیز:72:
دلیلی نداره شما نگرانیهانتون را به ایشون بگید. این نگرانیها کاملا طبیعی است و باید با نگاه زیرکانه و ریزبینانه رفتار ایشان و خانواده شان را در این برخوردهاقبل از عقد رسمی زیر نظر بگیرید.
اگر شما به ایشان بگویی مسلماً در برخوردهای بعدی خیلی احتیاط می کند و مطابق میل شما رفتار می کند ولی مشکل اساسی بعد از ازدواج و عادی شدن روابطتان آسیب زا است.
متاسفانه وابستگی بیش از حد پسر به مادر بسیار مخرب است، و این حس وابستگی مرد به مادرش او را در نظر همسرش ضعیف و غیر قابل اعتماد می کند، از حس قدرت- مدیریت و
مردانگیش می کاهد.
دوستی را می شناسم که همین چند ماه پیش کاسه صبرش لبریز شد و از همسرش به دلیل وابستگی بیش از حدبه مادرش بعد از 4 سال زندگی جدا شد.
می توانی سرگذشت بعضی از دوستان در این تالار مثل مریم 1363 و یا مهری بهاری و ....را بخوانی. اینها برای ترساندن شما نمی گویم برای این بیان می کنم که نجواها و آژیرها را
دقت کنی و بدون وارد شدن به فاز احساسات منطقی تصمیم بگیری. حتما از راهنماییهای مشاور حضوری کمک بگیر.
موفق باشی:72:
RE: نگرانی در مورد مادر خاستگار
سلام
خوب البته خوبه که حواست رو جمع می کنی .
خوب به طور نامحسوس و با درایت باید بفهمی .
مثلا با سوالاتی که از آقای داماد می پرسی مثلا نظرش راجع به پدر و مادر خصوصا مادر چیه ؟ یا خیلی سوالای دیگه . به قول دکتر فرهنگ : تو خواستگاری هر چی سوال بپرسی کم پرسیدی .
یا با مادر آقا پسر حرف بزن و ازش سوال کن یا اگه سختته مادرت این کارو بکنه تا محترمانه تر به نظر بیاد مثلا موضع سفر کردن رو بکشید وسط و بعدش ببینید نظرشون چیه یا ... .
البته باید جوری سوال کرد که به خودشون نگیرن. خیلی سوالات ریز می تونی بپرسی که دستت بیاد چی به چیه .
خوب در مورد مهریه بزرگترها اند که حرف می زنند. به خاطر احترام . نمی شه خیلی رو این قضیه تعمیم داد . ولی خوب پدره چرا حرف نزده .....!
اگه می بینی که مادره واسه پسره تصمیم می گرفته و الان هم داره این کارو می کنه خوب حواست رو جمع کن احتمال چیزی که گفتی هست .
خیلی مرحله حساسیه خوبه حواست رو جمع می کنی .
یه موضوع خیلی خیلی خیلی مهم دیگه اینه اصلا با مادر شوهر یه جا یا حتی تو یه کوچه نباشید . اینو همه روانشناسا هم می گن . حتما این موضوع رو توی خواستگاری مطرح کنید که موضوع مستقل زندگی کردنتون هم خیلی اهمیت داره .
RE: نگرانی در مورد مادر خاستگار
سلام دوست عزیز.به نظر من اول بابت این که تو خونوادشون مادر سالاری هست یا نه مطمئن شو بعد به این ازدواج فکر کن.من چند ساله پیش با آقایی عقد کردم ولی به خاطر اینکه تو خانوادش پدر سالاری بود و آقا داماد حقی برای اظهار نظر نداشت کارمون به طلاق کشید.از بد روزگار که دوباره ازدواج کردم و حالا شوهر فعلیمم تو خانوادش حرف حرفه خواهر و مادرشه و خودش جرات حرف زدن نداره و واقعا با مشکل رو برو شدم.از نظر من اعتیاد به مواد رو راحت تر میشه درمان کرد تا درمان دخالتهای دیگران.حالا چون ازدواج دوممه دیگه نمیتونم اسمی از طلاق بیارم.البه اینم بگم که این دخالتها تو هر زندگی هست ولی کم و زیاد داره و مرد میدون میخواد.لطفا در ازدواجتو کاملا دقت کنید پشیمونی هیچیرو عوض نمیکنه.
رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود.:72:
RE: نگرانی در مورد مادر خاستگار
از همتون ممنونم
روز خواستگاری قرار به این بود که قبل از محرم و صفر تاریخ بله برون رو تعیین کنیم و یه روزی رو با هم هماهنگ کردیم.
فردای اون روز خانوادم برای تحقیقات رفتن محله ی ایشون و یه سری سوال پرسیدن که همه ی اهل محل بلا استثنا از خود آقا پسر تعریف کردن اما اکثرشون این جمله ورد زبونشون بود که خود آقا پسر یه چیز دیگست و دو سه نفریم گفتن که بیشتر تحقیق کنید و راجع به مادرشون چیزای خوبی نگفتن. این موضوع نگرانی مارو خیلی زیاد کرد . تاریخ بله برون یه هفته بعد بود و ما ته دلمون راجع به این قضیه قرص نبود تا اینکه یه جریانی پیش اومد و بهانه ای شد برای ما که بله برون رو عقب بندازیم. مادرم با مادر ایشون تماس گرفتن و گفتن که بله برون رو عقب بندازیم و بیفته بعد محرم صفر. اما مادر ایشون شروع به قسم و آیه که چرا داری بله برون رو عقب میندازی چیزی شده چیزی شنیدی؟ جون منو و پیش مادرم قسم میخورد که راستشو بگو شما میخواید بگید نه و دارید بهانه میارید.برای تحقیق شوهر خواهرم هم رفته بوده و با توجه به چیزایی که از بعضی همسایه ها شنیده بوده از یکی از مغازه دارا اینطور سوال پرسیده که مادر ایشون پرخاشگره؟ این مغازه دار همین جمله رو به مادر خواستگارم منتقل میکنه و مادر ایشون به مادرم میگه من که میدونم دامادت داره موش میدوونه.برگشته به همسایه ها گفته من پرخاشگرم.....
این جریان که پیش اومد باعث شد نظر خودم و خانوادم منفی بشه اما من با خود آقا پسر هیچ مشکلی ندارم حتی بهش علاقه هم پیدا کردم و ایشون میشه گفت همه معیارهای منو داره و علاقش هم به من خیلی زیاده اما نمیدونم واقعا چشم بپوشم از اتفاقی که افتاده و برخوردی که پیش اومده و هم دل ما چرکین شد هم دل اون خانواده.
الان قراره من نظر قطعی و نهاییم رو بگم اما نمیدونم چیکار کنم از یه طرف علاقه ی دوطرفه رو نادیده بگیرم یا از طرف دیگه برخورد مادر ایشونو که من رو به شدت آزار میده البته مادر ایشون خودش بارها گفته که من دختر شمارو دوست دارم مثل دختر خودم بهش محبت میکنم و قول میدم هیچ دخالتی نکنم تو زندگیشون اما در عمل نشون داد که اینطور نیست
RE: نگرانی در مورد مادر خاستگار
دوست عزیزم حتماحتمادرموردخانوادش ومخصوصامادروپدرش بیشترتحقیق کنید وباعجله ازدواج نکنیدازفامیلهای نزدیک وهمسایه های نزدیکشون حسابی پرس وجوکنیدواگرنظراکثریت منفی بود هرگزازدواج نکنید ومنتظرخواستگارهای بعدی باشید(((((((وجود مادروابسته ودخالت گرایشون کافیه تازندگیتون تبدیل به جهنم بشه حتی اگه شماوهمسرتون تفاهم زیادی داشته باشین ایشون نخواهندگذاشت شماطعم خوشبختی وآرامش روبچشید:305:))))))))))کاش من هم قبل ازازدواجم بااین سایت آشنامیشدم وکاش فقط به حرف یکی دونفردرموردپدرومخصوصا //مادر شون// قانع نمیشدم :302:کاری نکنیدکه بعدا افسوس بخورید:316:
اگه پسره دهن بین وبچه ننه باشه که واویلاست ومشکل به توان صدمیشه:302:
RE: نگرانی در مورد مادر خاستگار
دوست عزیز سلام
دوره خواستگاری برای شناختن ملاکها هست نه برای علاقه مند شدن. اصلا عجله نکنید. صحبت مادر ایشون و نحوه عفت کلام ایشون جای تفکر بیشتر داره. بدون دخالت احساس تحقیق کنید و تصمیم بگیرید
موفق باشی