RE: با انتخابم خودمو له کردم
farzaneh.n جان آروم باش خانومی
تازه 4 ماهه ازدواج کردین و تازه اول اول راهید
هر در نویی اولاش یه قزوقوزایی داره
پس شما رو به داشتن صبر و بردباری دعوت میکنم
عزیزم این شوهر الان شما انتخاب خودتون بود یا اینکه به زور شوهرتون دادن؟؟
اونموقع که داشتی باهاش آشنا میشدی هیچ عشق و علاقه ای تو کار نبود و یه دفعه رفتی سرسفره عقد؟
تغییر وضعیت از دختر خونه بابا بودن به زن خونه شوهر بودن با مسولیت داشتن و ....یه مقدار تغییر هورمون هم میخوره تنگش
به همین خاطر آدم اوایل ازدواج دچار دوگانگی و دگرگونی میشه
هروقت فکرای اینجوری اومد تو ذهنت ،یاد روزای آشنایی و اون عشق و محبتها بیوفت
الان دیگه فقط نظر و سلیقه و خواست مال تو تنها نیست
اونموقع که داری ازدواج میکنی باید به این فکر کنی که یکی دیگه هم میاد تو زندگیت و باید از من به نیم من تبدیل شی
مهارتهای زندگی متاهلی رو آموزش ببین
این انتخاب خودت بوده
پس باهاش بساز و درکنارش به آرامش برس
RE: با انتخابم خودمو له کردم
سلام عزیزم من 2 سال عقدم . همین احساس رو داشتم اختلاف فرهنگی دید گاهها اهداف نگرش ما به زندگی خیلی متفاوته لحظه هایی که دوست دارم کنارم باشه نیست وقتی حرفی میزنم و از دلتنگیم می گم به جای دلداریم میگه غر نزن.وقتی میگم دیگه بریم سر خونه زندگیمون میگه فعلا مشغلم زیاده وقتی قولی میده و عمل نمی کنه میگم رو قولت نموندی میگه قلب تو خیلی کوچیکه دلم میشکنه اما در جوابش می گم اما دل تو به وسعت دریاست. با این حال اونو زندگیمو دوست دارم و همیشه به یاد دارم که هیچ کس کامل نیست که فکر کنی اگه با یکی دیگه ازدواج می کردی خوشبخت می شدی معتاد بودن هرزه بودن دست به زن داشتن ..... و خیلی از این موارد هستش که در نامزد تو و من نیست ما زنا خیلی احساسی بر خورد می کنیم با قضایا غصه می خوریم گریه می کنیم و به خودمون لطمه میزنیم و با این کار چیزی عایدمون نمیشه جز افسردگی و اینکه همسرمون مارو فردی ضعیف می دونه باید یه خورده از مامانی بودن فاصله بگیریم صبر و تحملمونو زیاد کنیم گاهی خودمونو به بی خیالی بزنیم با اهدافی که داریم سعی کنیم به اونا برسیم بر روی نکات منفی زندگیمون زوم نکنیم از مشکلات نترسیم تن سالم داریم و خدای به این بزرگی کتاب بخون تا مهارتهای زندگی رو یاد بگیری به خاطر زندگیت کوتاه بیا اسمون به زمین نمیاد اون نبینه خدا می بینه خداوند با صابرین است.
RE: با انتخابم خودمو له کردم
دوستان عزيزم از راهنمايي هاتون واقعاممنونم...
من هرچي تو زنديگيم نگاه ميكنم ميبينم كه ما يه نقطه اشتراكم نداريم.ميگن سالي كه نكوست از بهارش پيداست
اينه بهار زندگي من پرازغصه:302:
گاهي اوقات ميگم كه براي چي من اينقدرم خودمو اذيت كنم طلاق بگيرم خيالم راحت بشه چون واقعا خسته شدم و كم آوردم و دارم بهشم فكر ميكنم
به هيچ همسرم دل خوش نيستم الان حدود دوماهه كه بيكارم هست
همسرم خيلي چيزارو نداره مثل:شغل مناسب.تحصيلات.ازنظراعتقادي پايينه.اخلاق ناخوشايند.انضباط كم و....
كه واقعا فكركردن به اونا به من حس حقارت ميده...ميگن همسرم آدم نشونه شخصيتشه ولي بخدا من با اون زمين تا آسمون فرق دارم
تحقيرت هم كه كنم كافي نيست.....تفريقت ميكنم از تمام زندگيم[size=large]
RE: با انتخابم خودمو له کردم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farzaneh.n
همسرم خيلي چيزارو نداره مثل:شغل مناسب.تحصيلات.ازنظراعتقادي پايينه.اخلاق ناخوشايند.انضباط كم و....
دوست عزیز پس شما قبل از ازدواج به چه چیزه این آقا علاقه مند شدید جواب مثبت دادید.؟؟؟
الان که همه چیز باب میل شما نیست و به متنی که خود گفتید دقت کنید . دارید منفی بافی میکنید
دنبال عیب در همسرتون میگردید تا خود را توجه کنید .4 ماهه ازدواج کردید و کم طاقتید از پس مشکلات زندگی برنمی آیی میخواهی فرار کنی .
و عروس جوان نام طلاق بر زبانش جاریس. فکر میکنید با جدایی همسر ایده آلتون را پیدا خواهید کرد .
چرا سعی نمیکنی این زندگی رو بسازی . یا نمیخوای تلاش کنی .
چطور شد به این نتیجه رسیدی اونم بعداز 4 ماه که بدرد هم نمیخورید .
RE: با انتخابم خودمو له کردم
شما تازه 4 ماهه وارد زندگی شدید.تاحدی زن و شوهر،اوایل ازدواج اختلاف نظرهای زیادی دارن و که رفته رفته این اختلافات کمتر میشه.البته مشکلات شما هم طوری نیست که خدای نکرده منجر به جدایی بشه.بهتره به جای کل کل کردن و جرو بحث های بی فایده که جز باعث عصبی کردن همدیگه نیست، پرهیز کنید. شما می تونید در یه فضای ارام و بدور از تنش همراه با منطق بشینید و با همسرتون در مورد اختلافاتتون حرف بزنید،بدون اینکه جبهه گیری صورت بگیره. با این دید پیش برید که می خواهیید مشکلتونو باهمدیگه حل کنید. سعی کنید اگر کاری می کنید که همسرتون اونو دوست نداره با زبان نرم و مهربانانه دلیلشو بگیید(این نوع گفتمان یه نوع سیاست زنانه است که بهتون کمک می کنه)
مطمئنا ارام ارام و به صورت تدریجی اختلافاتتون کم میشه و یه زندگی توام با ارامش رو تجربه میکنید.
http://ahlekhaneh.ir
RE: با انتخابم خودمو له کردم
پدربزرگ عزیز در ابتدا ممنونم از نظرتون و تشکر میکنم
چون کلا از شناخت تا ازدواج من و همسرم حدود یک ماه بیشتر طول نکشید. اون بیشتر ساکت بود در جلسه های خواستگاری و من بودم که صحبت میکردم و حرفامو تایید میکرد نتونستم زیاد بشناسمش...و پسر بدی به نظر نمیرسید، من اولش به خاطره تحصیلاتش که کم بود راضی نمیشدم و خونوادم با صحبت هاشون و شناختی که از خونوادش داشتن منو راضی کردن یه جورایی، ولی متاسفانه الان....
هی به خودم میگم دختر وایسا پای زندگی و زندگیتو بساز، بسازش شبیه اونی که دوست داری ولی وقتی میبینم توی این مدت تغییر زیادی نکرده نا امید و دلسرد میشم.خیلی شکایت میکنم تو تنهایی هام از خدا و بهش میگم خدا تو که میدونستی ته دلم چی بود چرا همسرم اونی نیست که من میخواستم.
RE: با انتخابم خودمو له کردم
فرض بگیریم که همسرتون اونی نیست که شما می خواستید.اما شما با این طرز فکر که ازایشون دلسرد و مایوس شدید مطمئن باشید که نه تنها مشکلتون حل نمیشه بلکه همین طرز تفکرشما هم توی زندگی اثربدی گذاشته و میذاره. این شما هستید که می تونید یه زندگی خوبی رقم بزنید و کسی نیست که بخواد زندگی شمارو به یه زندگی خوب تبدیل کنه.پس اول باید روی خودتون کار کنید ومایوس نشید.دوباره پیش برید و این نوع تفکرتونو که نمی تونید یه زندگی خوبی داشته باشید رو از ذهنتون پاک کنید. شک نکنید با این نوع تفکر منفی سرانجام زندگیتون جدایی میشه و جدایی هم عواقب بدی داره...
http://ahlekhaneh.ir
RE: با انتخابم خودمو له کردم
سلام
فرزانه جان
با این دیدگاهی که داری نه در این ازدواج بلکه در هیچ ازدواج دیگه ای موفق نخواهی بود.
چه خبره خانومی؟چقدر هولی ؟
میخوای 4 ماهه همسرته 180 درجه تغییر کنه؟!
این رو هم یادت باشه شما همسرت رو همونجوری که هست قبول کردی.پس امید به تغییر آنچنانی نداشته باش.
این دیدگاه رو درست کن.جایی خونده بود که طلاق وقتی اتفاق میفته که دو نفر میخوان یه چیز غیر قابل تغییر رو تغییر بدن.
قرار نیست شما یک انسان 26 ساله رو خرد کنی و همونطور که میخواهیش بسازی.
مشکل اصلی شما در نوع دیدگاهته فرزانه جان.
همین که از ازدواج این رو فهمیدی که اگر طرف مطابق میلم نبود باید بسازمش ! نشون میده مشکل اصلی از خودت داره نشات میگیره
خب...ببین گر میخواهی طلاق بگیری و توان حداقل یکسالی در دادگاه دویدن رو داری و تصمیمت هم قطعیه پس اینجا چه میکنی؟
شما زود ازدواج کردی زود هم میخوای طلاق بگیری.
به جای کل کل کردن با همسرت باهاش صحبت کن و بگو فلان کارت منو ناراحت میکنه.شاید از نظر اون شما هم ایده آل نیستی.
در تفاوت فرهنگی هر دو طرف عذاب میکشن.نه یک نفر !
اینم یادت باشه خراب کردن هنر نیست.ساختن و صبوری کردن هنره.به خصوص در ازدواجی که خودت هم تمایل داشتی.
RE: با انتخابم خودمو له کردم
دوستان عزیز ممنون از صحبت هاتون
مشکل من این بود که به تردیدم شک کردم و باید قاطعانه قبل از بله گفتن،میگفتم "نه"....
حالا که بله گفتم، باید برای این زندگی داغونم که باید تحملش کنم و صبوری کنم و بسازمش بگم "بله"
دوستان برای حل این مشکل که من چطوری باید شروع کنم خواهشا کمکم کنید