بازم مامانم نمیذاره خواستگار بیاد...از این کارش دارم عذاب میکشم...چی کار کنم؟
خسته شدم از اینکه هر دفعه یکی برای خواستگاری زنگ میزنه میشه موضوع جدید دعوا تو خونه ی ما
دیروز خاله ام زنگ زد و به مامانم گفت یکی از دوستاش میخواد بیاد خواستگاری و جلسه ی اول مادر پسره میاد منو ببینه و بعد اگه خوشش اومد با پسرش میاد برای آشنایی بیشتر!من به مادرم گفتم قبول کنه و اجازه بده بیان اما دوباره همون حرفای همیشگیش شروع شد که مگه تو لباسی که بیاد ببینه و نخواست بره و هزار تا حرف دیگه خلاصه انقدر دعوا بالا گرفت تا بالاخره من کوتاه اومدم و گفتم بگو نیاد
تا حالا مادرم اجازه نداده حتی یه خواستگار بیاد خونمون هرکدوم را به یه بهونه رد میکنه
دیگه خسته شدم از دستش .من دوست دارم ازدواج کنم نمیدونم چرا اصلا درک نمیکنه
دیگه نمیدونم از دستش چی کار کنم.به نظرتون اگه اصرار کنم بذاره بیان بده؟
فقط تا شنبه برای جواب دادن وقت دارم خواهش میکنم کمکم کنید .چی کار کنم؟اصرار کنم بذار بیان؟
من از مشکلات بعدش می ترسم میدونم حتی اگه یه روز کارم به ازدواج هم برسه مادرم نمیذاره یه زندگی راحت داشته باشم:302:
RE: بازم مامانم نمیذاره خواستگار بیاد...از این کارش دارم عذاب میکشم...چی کار کنم؟
بگو بیان.اصرار هم بکن.اصلا هم بد نیست.همین مامان پس فردا که 33 سالت شد نگران میشه و غر میزنه که دختر فلانی ازدواج کرد و تو موندی!!!
شدیدا اصرار کن بیان ولی تو انتخابت عجله نکن و دقت کن:46:
RE: بازم مامانم نمیذاره خواستگار بیاد...از این کارش دارم عذاب میکشم...چی کار کنم؟
سلام خانومی
بهتره از یه نفر سومی که مادرت ازش شنوایی داره و قبولش داره کمک بگیری....هرکی رو خودت صلاح میدونی...مثلا مادر بزرگ یا حتی همون خاله که مشخصه موافق ازدواج شماست.
از طرفی بشین و منطقی برای مادرت صحبت کن..نه با دعوا و داد و بی داد.
بهش بگو مادر عزیزم حرفهای تو برای من خیلی با ارزشه و میدونم تو نگران منی که این برخورد رو میکنی.اما مادر مهربونم من هم نیاز به همدم دارم و یه روزی باید برم سر خونه زندگیم.
بعدش هم بهش بگو قرار نیست منم هول هولکی ازدواج کنم.اصلا شاید ما اونا رو نپسندیدم.اگر شما اجازه بدی خواستگارا بیان وبرن من میتونم با داشتن گزینه های متعدد انتخاب بهتری داشته باشم.
موفق باشی
RE: بازم مامانم نمیذاره خواستگار بیاد...از این کارش دارم عذاب میکشم...چی کار کنم؟
اینکه مادر اون پسر میخواد جلسه ی اول خودش تنها بیاد و منو ببینه بده؟توهین به شخصیت و خانوادمه؟کلا کار پسندیده ای نیست؟عادی نیست؟
لطف کنید جواب این سوالامو بدید آخه خودم هم یه کم شک کردم و فکر میکنم نکنه کارش واقعا بده ولی دلم نمی خواد همینجوری هم ردش کنم چون شرایطش عالیه:302:
RE: بازم مامانم نمیذاره خواستگار بیاد...از این کارش دارم عذاب میکشم...چی کار کنم؟
من تو این تاپیک(کلیک کنید) این نظر گفتم.
در کل ،بله مادرتون اشتباه میکنند.:305:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sayrex
بله،به نظر من اشتباه میکردید و می کنید :163:
البته نگران نباشید.از این به بعد بیشتر دقت کنید.خیلی راحت میتونم براتون مثال بیارم:مثلا شما برای برادرتون میخواهید برید خواستگای.بهتر نیست قبل از اقدام رسمی،یه برآورد اولیه از مادر و پدر و اعضا خانواده همسر آینده برادرتون داشته باشید؟اطلاعات نسبی از وضعیت زندگی خانواده عروس خانم کسب کنید؟و خیلی از موارد دیگه.
RE: بازم مامانم نمیذاره خواستگار بیاد...از این کارش دارم عذاب میکشم...چی کار کنم؟
با مادرتون با آرامش و احترام صحبت کنین و نذارین دلخوری پیش بیاد که بعدا مشکل ساز بشه. اینم که اول مادر پسر به دیدن دختر میاد اصلا بد نیست. فقط اگه نپسندیدن اصلا نباید اعتماد به نفستو از دست بدی. بحرحال هر کسی معیارهایی داره. شما هم جوونید و اگر این هم نشد باز هم خواستگار میاد ولی اینکه به خواستگار اجازه ی اومدن ندند اصلا خوب نیست چون دختر تا به سنی خواستگار خوب براش میاد. اگر برادر یا خواهر دارین ازشون بخواین با مادر صحبت کنن یا کسی را در فامیل واسطه کنین. با ایجاد صمیمیت و احترام به مادر بگید که واقعا دوست دارین ازدواج کنین و از تنهایی خسته شدید.