کم توجهی پدر شوهرم

سلام دوستان عزیز
از راهنمایی هاتون یه دنیا ممنون اینجا تنها جایی بود که راحت حرفامو زدم و از استرسم کم کرد
من قبلا مشکلم رو با خواهر شوهرم مطرح کردم واز نظرات خوبتون استفاده کردم ،حالا میخوام اگه بشه دوباره ازتون راهنمایی بگیرم.
با خانواده همسرم مشکلات زیادی داشتم ،به خاطر رفتارهای عجیبشون همیشه برام سوال بوده وهست
مشکلم با خواهر شوهرمو گفتم ولی امروز میخوام درباره پدر شوهرم بگم،ادم خوبیه و خانوادشو خیلی دوست داره ،تحصیلکرده هست و مدیر نمونه بودهوکلا مرد با شخصیتیه ،اهل بگو بخندو خوش گذرونیه ، روابط صمیمی با فامیلا داره ولی رفتارش با من سرده ،خیلی وقتا احساس میکنم ازمن خوشش نمیاد ودر نظرش من یه دختر ساده و نفهمی ام واز دست انداختن من لذت میبره ،خداییش تا به الان هیچ بی احترامی نکردم ،هیچ وقت حاضر جوابی نکردم ،.
خلاصش با من مثل غریبه هاست
تو مهمونیا عروسای فامیل ودختر خواهراشو خیلی تحویل میگیره وباهاشون شوخی میکنه وحرف میزنه ولی در مورد من تا حالا همچین چیزی نبوده

دروود
دوست عزیز شاید شما با پدر شوهرتون صمیمی نیستید؟ شاید شما طوری برخورد کرده اید که ایشان فکر کرده اند که اگر باهاتون صمیمی شوند و یا شوخی کنند ناراحت میشوید.
بهتره روی رفتارهاتون و نحوه برخوردتون یه مروری کنید خیلی چیزا گیرتون میاد.
بهتره اگر می خواهید با پدر شوهرتون مثل پدر خودتون صمیمی باشید اروم اروم بهش نزدیک بشید از یه کادوی کوچیک گرفته تا درد و دل کردن تا جوک تعریف کردن. براش غذا پختن و خلاصه هر کاری که دوست دارید برای پدرتون انجام بدید.
شاید هم زیادی حساسید؟ بین رابطه ها هیچ وقت مقایسه انجام ندهید چون هر کس جایگاه خودش را دارد.
پیروز باشی . بدروود

سلام

اینکه شما خدای نکرده ساده و نفهم باشید رو خودتون نکنه راجع به خودتون قبول دارین که احساس می کنین پدرشوهر هم نظرش همینه. ؟

به نظرم اصلا شما کلا تمرکزتو از روی این موضوع برداری و دست از مقایسه کردن هم برداری بعد از مدتی میبینی رفتار پدرشوهر هم عوض شد

به نظرم خودت حساس شدی و اینطوری فک می کنی و ناخودآگاه همچین حسی رو به طرف مقابل انتقال میدی

سلام،
نمونه مشابهی قبلاً در فروم داشتیم. نقل قول پاسخ مدیر همدردی:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام واحترام
همانطور که دوستان هم مورداشاره قرار دادند، بحث درستی یا غلطی کار مادرخانم شما نیست. مهم اینست که شما باید چه کار کنید.
همانطور که شما مسئول سایر کارهای مادر خانمت نیستید در این مورد هم ضامن کارهای ایشون نیستید.
اما اگر ناراحت می شوید احتمالا عزت نفس پایینی دارید. یعنی اینکه با کارهای او فکر می کنید شما مشکل دارید!!
در حالیکه اینطور نیست. او سبکی از زندگی را که راحت هست و دوست دارد انجام می دهد و شما هم سبک خودتون را انجام دهید.

اما نکته بسیار مهم :
دقت کنید معمولا کسانی که مرزهای پر رنگی دارند ، در زندگی دیگران دخالت نکرده و مشکل ایجاد نمی کنند اما به خاطر مرزها ممکن است بعضی صمیمت ها هم کم شود.
در رابطه با چنین افرادی اگر سعی کنی با محبت، دلسوزی و نزدیکی بیشتر اقدام کنید آنها از شما دورتر خواهند شد. چون تصور می کنند که دارید از مرزهای خود فراتر می روید.

اما اگر شما هم عادی برخورد کنید، اصرار بر نزدیکی بیشتر نداشته باشد و حریم هایشان را محترم بشمارید، به مرور مسائل عادی می شود. هم برای او و هم برای شما.

من مراجعان زیادی دیدم که به خاطر کمرنگ بودن این مرزها داماد و مادرزن، یا عروس و مادر شوهر یا .... با هم درگیر شدند. اما تاکنون به خاطر رعایت مرزها کمتر مشکلات دیده ام.
مرزهای پررنگ این خوبی را دارد که در صورت مشکلات درون یک خانواده به خانواده دیگر سرایت وانتقال پیدا نکند.

---

از توجه شما عزیزان خیلی تشکر میکنم یه دنیا ممنون
حق باشماست راضی نگه داشتن همه خیلی سخته من خودم احساس میکنم اعتماد به نفس پایینی دارم وخودمو دست کم میگیرم

معمولا پدر شوهر ها عروسشون رو مثل دخترشون میدونن.

شاید چون شما زیاد با هم دیگه حرف نزدید و زیاد صمیمی نشدید این مشکل وجود داره. بهتره شما با ایشون حرف بزنید اگه کار و زندگی و... بگید و از تجربیاتشون استفاده کنید.

اگر اوضاع درست شد که خدا رو شکر اما اگر باز هم شما رو تحویل نگرفت و به شما بی محلی کرد. بهتره به طور غیر مستقیم اینو بهشون برسونید که دوست دارید روابط خوبی باهاشون داشته باشید.

امیدوارم اونموقع دیگه کاملا نتیجه بده

ایشالله با راهنمایی های شما و گذشت زمان این دگرگونی ها ایجاد بشه
دوستان خوب نعمتی اند