دوستم میگه من از تنهایی میترسم
سلام
یه بار قبلا یه تاپیک باز کرده بودم با عنوان "وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)"
همه بهم گفتن دوستم مشکل داره و باید به مشاور مراجعه کنه ولی مثه اینکه حرف دلش رو زد به من، کلی از من خواهش کرد که باهاش قطع رابطه نکنم و من ازش دلیل خواستم، و اینو گفت:
من از تنهایی میترسم
من چی کار کنم؟ میدونم هرکس مسئول رفتار خودشه، ولی وقتی میاد این حرفو میزنه من بازم برم باهاش قطع رابطه کنم؟ تو رو خدا راهنماییم کنید. خودمم واقعا دیگه طاقت این همه کشدار شدن موضوع رو ندارم، دلیل رفتارشو نمیفهمم، میگم بیا بریم پیش یه مشاور، شاید اصن من مشکل دارم، قبول نمیکنه، یه بار میگه برو، یا بار میگه با من اینطوری نباش، اصن عین بچه ها شدیم، واقعا خستم و کلافه، از طرفی فشار و استرس امسالم ((به خاطر کنکور))، از طرفی حرفای دوستم، دیگه طاقت ندارم، خواهشا شما بگید چی کار کنم.:72:
RE: دوستم میگه من از تنهایی میترسم
با توجه به پستهای قبلی دوست شما احتمالا دارای ی سری مشکلات روانشناسی زمینه ایه و باید حتما تحت درمان و مشاوره تخصصی قرار بگیرن.
شما بعنوان دوستی که میتونید روشون تاثیر داشته باشید باید ایشون را پیش ی روانشناس ماهر و باتجربه ببرید.
اینجوری بزرگترین خدمت را بهش کردید و ی عمر دعاتون میکنه وگرنه بلاخره ضربه سختی را خواهد خورد!:310:
RE: دوستم میگه من از تنهایی میترسم
وقتی کارشناس و بقیه ی اعضا میگن ادامه ی این دوستی به نفع شما و دوستتون نیست به این معنی نیست که ولش کن بذار به درد خودش بمیره .
این حرف ها به خاطر این هست که این اقایی که الان میگه من از تنهایی می ترسم قراره در اینده به تنهایی سرپرستی یک خانواده رو به عهده بگیره ..باید بتونه یک بحران رو به تنهایی مدیریت کنه باید از پس مشکلات کار و خانوادش و هزارتا مشکل دیگه به تنهایی بر بیاد
حالا اگر به دوستانش پدر مادر برادرش ....وابسته بشه که اونا حمایتش کنن تاییدش کنن برای مشکلاتش راه حل پیدا کنن ....
هیج وقت به بلوغ اجتماعی نمی رسه میشه یک فرد ضعیف توی جامعه که همش منتظر حمایت و تایید دیگران
الان باز هم فکر میکنی که باید به این دوستی به این شکل ادامه بدی؟!
اگر دوست داری کمکش کنی سعی کن متقاعدش کنی که به مشاور مراجعه کنه تا ریشه ی مشکلاتش رو پیدا کنه که به کسی وابسته نشه
موفق باشی
RE: دوستم میگه من از تنهایی میترسم
سلام ali99 جان
باز کردن این تاپیک ضرورتی نداشت علی جان.این تاپیک ادامه مشکل تو با دوستته که میشد در تاپیک قبلی بپرسی و راهنمایی بخوایی.
اگر مدیران بخش صلاح میدونند یکی رو حذف کنن یا ادغام کنن.
من یادم نمیاد در تاپیک قبلی به شما گفته باشم که رابطتو قطع کنی بلکه این رابطه از طرف شما باید مدیریت بشه.
ضمنا گفتم که از محدودیتهاش براش بگو تا خودش متوجه بشه و اگر باز لجاجت کرد شما محدودیت ایجاد کن و این رابطه رو مدیریت کن که آسیب نبینی.ضمن اینکه می تونی بهش پیشنهاد بدی که بره پیش مشاور،اگر رفت که خوب اگر نرفت دیگه خودش میداند.
در هر صورت تا پشتش به شما گرمه ممکنه کاری نکنه .این شما هستی که می تونی این رابطه رو تنظیم کنی.بعد از تنظیم این رابطه از طرف شما ممکنه اون بهم بریزه و بخواد شما رو تحت فشار بگذاره اما تو زود راه نده بگذار خودش به جنب و جوش بیفته و برای حل مشکلش اقدام کنه.
امیدوارم به حرفهام خوب دقت کنی و عمل کنی.
RE: دوستم میگه من از تنهایی میترسم
یه جورایی میگه من مشکل دارم نه خودش. اصن نمیفهمم، میگم من در حد توانم با تو دوستم نه بیشتر. ولی هی میگه تمومش کن، هرچی بهش میگم بیا بریم پیش یه نفر، قبول نمیکنه میگه من مشکل ندارم، خدا میدونه و از این حررفا میزنه، خیلی خستم اصن حوصله ندارم...
چی بهش بگم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Amiran
سلام ali99 جان
باز کردن این تاپیک ضرورتی نداشت علی جان.این تاپیک ادامه مشکل تو با دوستته که میشد در تاپیک قبلی بپرسی و راهنمایی بخوایی.
اگر مدیران بخش صلاح میدونند یکی رو حذف کنن یا ادغام کنن.
من یادم نمیاد در تاپیک قبلی به شما گفته باشم که رابطتو قطع کنی بلکه این رابطه از طرف شما باید مدیریت بشه.
ضمنا گفتم که از محدودیتهاش براش بگو تا خودش متوجه بشه و اگر باز لجاجت کرد شما محدودیت ایجاد کن و این رابطه رو مدیریت کن که آسیب نبینی.ضمن اینکه می تونی بهش پیشنهاد بدی که بره پیش مشاور،اگر رفت که خوب اگر نرفت دیگه خودش میداند.
در هر صورت تا پشتش به شما گرمه ممکنه کاری نکنه .این شما هستی که می تونی این رابطه رو تنظیم کنی.بعد از تنظیم این رابطه از طرف شما ممکنه اون بهم بریزه و بخواد شما رو تحت فشار بگذاره اما تو زود راه نده بگذار خودش به جنب و جوش بیفته و برای حل مشکلش اقدام کنه.
امیدوارم به حرفهام خوب دقت کنی و عمل کنی.
من محدودیت رو ایجاد کردم، بهش گفتم از این کارا خوش نمیاد و دوست ندارم انجام بدی، بهش گفتم من کسی نیستم که بتونم تنهایی تو رو پر کنم، بهش گفتم که من فقط دوست تو هستم، ولی خیلی منو تحت فشار میذاره، الان منتظر جواب منه، من نمیخواهم کشش بدم ولی میگه با این محدودیت ها اسمش دوستی نیست باید قهر کنیم و همه چی تموم شه، بعد من گفتم باشه، قبول نکرد. گفت نمیشه تو اینطوری منو داغون کنی. بخدا خودم دارم بیشتر اذیت میشم، اصن نمیدونم چی کار کنم....
کسی میتونه لطفی در حق من بکنه از مشاور ها، آدرس ایمیلش رو به من بده، من سریع مشکل رو حل کنم؟
واقعا لطف بزرگی میکنید، منو راهنمایی کنید. یه هفتس مشکل حل نشده...:72:
RE: دوستم میگه من از تنهایی میترسم
علی جان
با این اوصاف....
تو کار خودتو کن...کاری هم به حرفاش نداشته باش.تو اون رویه رو برای ارتباطت با دوستت ادامه بده.اگر خواست که کنار میاد اگر نخواست بگذار قهر کنه یا خودش بره مشکلش رو حل کنه.
داری موضوع رو می پیچونیها..!
تو ثابت قدم باش.اونه که باید رابطشو با تو هماهنگ کنه نه تو!
فهمیدی داداشی؟ :46:
RE: دوستم میگه من از تنهایی میترسم
آره واقعا ممنون. من ادامه میدم و کاری با حرفاش ندارم.:72:
فقط یه چیز، قبلا به من میگفت داداشی، بهش گفتم این رو هم نگو، من مثه داداش تو نمیتونم باشم... من تمام تلاشم رو میکنم که راهی رو روش ببندم تا خودش یکم بفهمه، امیدوارم کارم نتیجه داشته باشه و این همه سختی که بهم گذشت زود تموم بشه... ممنون از شما.:72:
RE: دوستم میگه من از تنهایی میترسم
خوب منم بهت میگم دادشی!!:311:
مهم نباشه برات!حساس نباش
RE: دوستم میگه من از تنهایی میترسم
بالاخره دوستم، تماس گرفت و با کلی بد وبیراه گفتن و توهین کردنش، بلافاصله تلفن رو قطع کرد...
امیدوارم خدا منو ببخشه...
RE: دوستم میگه من از تنهایی میترسم
علی جان به این جمله آخری که نوشتی دقت کن:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ali99
امیدوارم خدا منو ببخشه...
تو گناهی مرتکب نشدی که احساس گناه کنی و خدا بخواد تو رو ببخشه.رابطه ای که دوستت از تو میخواست نامتعارف بود و داشت رو تو تاثیر بد میذاشت.اون یا باید رابطه متعارف رو قبول کنه یا اگر نمی تونه،تقصیر تو نیست.خودش باید مشکلش رو حل کنه
این جمله آخرت نشون داد که اون نقطه ضعف از تو دیده و تا به امروز هر بار کم می آورده احساس گناه در تو ایجاد میکرده.پس بدون تو گناهکار نیستی و دینی بر گردن تو نیست.
اسیر احساسات اشتباهت نشو کاری رو که گفتم با اطمینان انجام بده
موفق باشی