چرا نمی توانم بر مشکلات طلاق غلبه کنم ؟؟

سلام دوستان عزیز در تایپک زیر به مشکلاتم اشاره کردم
http://www.hamdardi.net/thread-23813.html
حدود 78 روز از جدا شدن من از خانمم می گذرد شاید اگر بگویم در این مدت اب خوش از گلویم پایین نرفته سخن بی راهی نگفته ام از بیست و چهار ساعت روزانه شابد نزدیک بیست ساعت به ایشان فکر می کنم همه راه هایی رو که پیشنهاد دادن رو انجام دادم ورزش تفریح اما نمی دونم چرا این قدر فکرم به سمت او در پروازه با این که بچه ام پیش خودمه و دارم هم واسش پدری و مادری می کنم اما لحظه ای از یادش غافل نمی تونم بشم مخصوصا چند وقت پیش زمانی که پسرم در مکانی تفریحی نشسته بودیم ایشون رو دیدم که دست در دست پسری در حال گذر بودن که با دیدن ما واقعا خشکش زد هر چند از اون روز به بعد حالتی توام با تنفر به ایشون پیدا کردم اما فکر این که چرا این محبت هایی رو که به ایون پسر روا می کنه از من و بچه ام دریغ کرده عذابم می ده می دونید درسته تو اون زندگی خیلی اذیت شدم و حتی بچه من حاضر نیست پیش مادرش بره بعضی مواقع به سختی اونو پیش مادرش می برم چرا که جو بسیرا سختی رو برای ما پیش اورده بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا به کمک نیازمندم

سلام نادیا خیلی خوب راهنماییتون کرد الان شما تو دوران نقاهت هستید بعضی روانشناسا میگن اگه بخواین به حالت اولیه برگردید سه سال طول میکشه این مسایل کاملا طبیعی است اون رو یه قضیه تموم شده ببینید و به فکر آینده خودتونو بچتون باشید
معمولا اوایل همین احساس گناه بوجود میآد که اصلا نباید بهش توجه کنید لطفا دیگه به خوبیاش و بدیای خودتون فکر نکنید اصلا فکر نکنید اگرم میخواید فکر کنید یاد زجرایی بیفتید که تو زندگی کشیدید معمولا اگه چند مدت بگذره دیگه اصلا چون این صحنه هم ازش دیدید یادش نمیکنید از زندگیتون لذت میبرید و وقتی فکر میکنید میگید چه خوب شد از او زندگی بیرون اومدم همش خداروشکر میکنید به زندگیتون ادامه بدید شنا خیلی موثره ادامه تحصیل و.....
محیطتونم عوض کنید همه چیزایی که شما رو به یاد اون میندازه از خودتون دور کنید وسایل زندگی حتی مکان زندگی حتی جاهایی که با هم به اونجا میرفتید یا مسیر رفت و برگشت به سرکارتون سعی کنید همه چیزو برای خودتون جدید کنید اینا خیلی موثرن حتی دوستان جدید سعی کنید همه محبتتونو صرف بچتون کنید به خدا توکل کنید و سعی کنید این دوران را به خوبی به پایان برسونید
لطفا سعی کنید آرامشتونو حفظ کنید ممکنه این حالات شما اثرات زیانبارو مخرب و جبران ناپذیری بر روی فرزندتون بگذاره

آقا ماهان
شما به بی احترامی دیدن و اینکه کسی بهتون توجه نکنه و فقط توقع داشته باشه و بچتون رو اذیت کنه و در عین حال که زن شما هست با دیگری هم باشه و ......
عادت کردین و معتاد شدین

دیگه وقتشه از اینحالات دربیاین و زندگی جدید و سالمی در کنار پسر گلتون ،با شورواشتیاق و عشق ،شروع کنین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نادیا-7777

آقا ماهان
شما به بی احترامی دیدن و اینکه کسی بهتون توجه نکنه و فقط توقع داشته باشه و بچتون رو اذیت کنه و در عین حال که زن شما هست با دیگری هم باشه و ......
عادت کردین و معتاد شدین

دیگه وقتشه از اینحالات دربیاین و زندگی جدید و سالمی در کنار پسر گلتون ،با شورواشتیاق و عشق ،شروع کنین

---

از شما بی نهایت ممنونم تو این مدت راهنمایی های و همراهی های شما چه در تایپک قبلی و چه در این تایپک کمک بزرگ و شایانی به من کرده امیدوارم که همیشه در زندگی شاد و سربلند باشید واسم دعا کنید شاید خداوند از دل پاک و پر مهر شما نگاه لطفی به من کنه باور کنید بچه امو با چنگ و دندون گرفتم و با خون دل بزرگش می کنم سختی های درس و مشقشو با جان دل می خرم و خواسته های بچه گانه و شیطنتاشو تحمل می کنم به امید روزی که شادی و خوشبختیشو ببینم (( این قسمت رو مادرانه نوشتم )) و لحظه ای از خودم دورش نمی کنم همه جا با خودمه و از این که بی نیاز از ارتباط با دیگرانم خدا رو شکر می کنم دوستان عزیزم موفق باشید

سلام دوست عزیز
سعی کنید به همسرتون فکرنکنید به هرصورت یه زندگی بود که تموم شد باید به فکراین باشین که ازاول این زندگی رو بسازین به فکرخودت وپسرت باش و مطمئن باش که خدا کمکت میکنه وتنهات نمیزاره . امیدت به خدا باشه