اصلا خودم رو دوست ندارم. از خودم بدم میاد.
سلام دوستان
نمیدونم چرا احساس خیلی خیلی بدی نسبت به خودم دارم .
اعصابم خرده .
اصلا خودم رو دوست ندارم.
از خودم بدم میاد.
چه کار کنم این حس از بین بره؟
واقعا فکر میکنم هیچی نیستم.
حس یه انسان عقب مونده از همه چی و همه کس رو دارم.
ای خدا:302:
:325:
ایا کسی که مدرک تحصیلی بالایی نداره و سر کارهم نمیره باید بره بمیره؟
واقعا دارم فکر میکنم که باید برم بمیرم.
ناراحتم.ناراحت
یکی ازدوستانم که از زمان دانشجویی با هم دوست بودیم هم مثل من ارشد نخونده و مجرد هست و سر کار هم نمیره.
وقتی از احساسم و ناراحتیم براش میگم نسبت به شرایطم با وجودی که هر دو تقریبا در یک موقعیت هستیم ولی اون اصلا این احساس و ناراحتی رو نداره.
ولی من داغونم.
RE: اصلا خودم رو دوست ندارم. از خودم بدم میاد.
کسی جواب منو نمیده؟
این ذهنیت رو خانوادم بهم تلقین کردن.
RE: اصلا خودم رو دوست ندارم. از خودم بدم میاد.
سلام هاله جان
عزیزم مشکلتو بیشتر برامون باز کن،بیشتر راجع بهش توضیح بده
چیزی که من متوجه شدم اینه که مدرک لیسانستونو گرفتین،مجردین و فعلا سر کار نمیرین به خاطر همین احساس میکنی خونواده اون ارزشی که بایدو بهت نمیده یا شایدم خودت این ارزشو به خودت نمیدی چون احساس مفید بودن نداری
خب عزیزم چرا دنبال کار نمیگردی؟با کار کردن وقتت پر میشه،تو جامعه که باشی حس بزرگ شدن و مفید بودن پیدا میکنی،یه درآمدم داری.
RE: اصلا خودم رو دوست ندارم. از خودم بدم میاد.
[color=#800080]متاسفانه برای رشته ی من کار زیادی نیست.
اموزش و پرورش که فعلا نیرو نمیگیره.
دنبال کار بودم ولی نشده.
در حال حاظر مشکل من تنفر از خودمه بدلیل شرایطی که دارم.
مشکل من اینه که فشار بیش از حدی که خانوده ام بر من وارد اوردن من رو سرخورده کرده.
از نظرروحی بهم ریختم.
دوست دارم یکی به من بگه اشکال نداره همه چی درست میشه ولی متاسفانه هیچ کس به من امید نمیده.
RE: اصلا خودم رو دوست ندارم. از خودم بدم میاد.
عزیزم شرایطتو کاملا درک میکنم من هم پارسال همین وضع رو تجربه کردم ولی رفتم کلاس ورزش ثبت نام کردم بعد از یه مدت هم کلاس های کنکور ارشد و کلاس های نرم افزار مرتبط با رشته ام رو رفتم.تو این وضعیت معمولا همه توقع دلداری دارن ولی کسی این کارو برای آدم نمیکنه .شما که وضعیتت از من خیلی بهتره چون من از طرف خانواده ام هم شدیدا تحت فشار بودم که بی عرضه ام که لیسانسه موندم و هزار تا حرف دیگه!!!
کلاس ورزش ,زبان,دوره های نجوم و تورهای عکاسی و ستاره شناسی و ....... که فرهنگسراها یا آموزشگاه ها میذارن خیلی موثره اگه بتونی کلاس های کار آفرینی بری یا واسه ارشد بخونی و کلاس بری که عالیه چون اینجوری حداقل هدف دار کار میکنی
مطمئن باش خیلی از دخترها این شرایط رو دارن اصلا غصه نخور:46:
RE: اصلا خودم رو دوست ندارم. از خودم بدم میاد.
خوب برو سرکار عزیزم ، منم رشتم به شغلم نمی خوره
برو همشهری بگیر بشین توشو بگرد بالاخره تو 30 تا رزونامه یک کار برات پیدا میشه
لازم نیست کار تاپی باشه ، یه چیزی که فعلا وقتتو پر کنه بعد نخواستی عوضش میکنی
RE: اصلا خودم رو دوست ندارم. از خودم بدم میاد.
خانواده ی من هم خیلی من رو تحت فشار میذارن .
توی تاپیکهای قبلی گفتم.
شهر ما کوچکه و پدرم اجازه ی بعضی کارا رو نمیده.مثلا منشی گری٬ فروشندگی و ارایشگری.
پدرم میگه نمیتونم هزینه های اینجور کلاسها رو بپردازم
خانواده ی من هم خدا رو میخوان هم خرما.
فقط از من توقع دارن در صورتی که هیچ همکاری با من ندارن.
فقط انتظار دارن.
فکر میکنم چون خودشون نتونستند موفق باشن میخوان ارزوهاشون رو بچه هاشون براورده کنن.
برای دانشگاه فقط دولتی و روزانه
کار هم فقط تدریس و کار در اداره به عنوان کارمند.
RE: اصلا خودم رو دوست ندارم. از خودم بدم میاد.
عزیزم این لینکا شاید کمکت کنن.
http://www.hamdardi.net/thread-23001.html پست 10
و http://www.hamdardi.net/thread-19883.html
فکر نمی کنم واقعا خودتو دوست نداشته باشی. وقتی نزدیکای ادم هی به ادم ایراد می گیرن خود به خود اخرش ادم یه همچین احساسایی رو پیدا می کنه. حتی یه وقتایی ممکنه ادم توی سرزنش کردن خودش پیشدستی کنه و زودتر از اونا به خودش نق بزنه. باید سعی کنی خودتو قوی کنی کم کم تا تاثیر نذارن توی روحیه ات.
ببین واسه چه کلاسی بهت پول می دن. واسه کلاس زبان میدن؟ یه کلاسی که دوست داری زبان یا هنری یا هر چی برو یه کمی دلت باز بشه.
تدریس با این اوضاع اوایل فقط می شه تدریس خصوصی کرد.
اما اگهی روزنامه ها رو هم نگاه کن. به دوست و اشنا هم بسپر اگه شهرتون کوچیکه شاید حتی بتونی بری اونجاهایی که دلت میخواد توشون کار کنی و همه ی مدرسه ها یا حتی داشگاها بری و بگی واسه کار اماده ای و اگه فرم درخواستی هم دارن پر کنی واسه کار. فکر کنم سر جمع توی یه هفته بتونی به همه جاهایی که دلت می خواد توشون کار کنی سربزنی و اعلام کنی که می تونی باهاشون همکاری کنی. به دوست و اشنا هم بسپر. اگهی ها هم نگاه کن و هر کدوم که فکر می کنی برو. به نق نقای ادمای اطرافت اهمیت نده. تو برای خودت همه ی سعیتو بکن. اگه شهرتون خیلی کوچیکه سریع می تونی به این شکل ها اطلاع بدی به ادماش که داری دنبال کار می گردی و بالاخره کار پیدا می کنی عزیزم.
ببین خودت چی می خوای و واسه پیشرفت زندگیت چی ها لازمه و همون کارارو بکن. تا جایی که می تونی نذار نق زدنای اطرافیانت توی روحیه ات اثر بد بذاره. شاید نتونی جلوی دهنشونو بگیری و اونا هی بهت نق بزنن. اما ناراحت نشدن یا کم ناراحت شدنش گلم تحت اختیار خودته. این چیزیه که مال خودته و هیچکسی هم نمی تونه ازت بگیره.
اگه زندگی بهتر می خوای باید خودت تلاش کنی. مخصوصا از خونوادت هم اصلا تصور و توقع کمک نداشته باش. تمام سعیتو واسه خودت و زندگی بهتر بکن. اگه تلاش کنی و ناامید نشی اره اینده مال توئه. ولی باید ممتد و بدون خستگی و با امید تلاش کنی و هیچوقت خسته نشی. اینطوری دونه دونه کارای کوچیکو درست انجام می دی و هر کدوم این کارای کوچیک که درست انجام شده کنار همدیگه قرار می گیرن. اینا در کنار هم طی یه مدت زمان می شن برات پیشرفت های بزرگ.
موفق باشی.
RE: اصلا خودم رو دوست ندارم. از خودم بدم میاد.
میدونم که پدرم بابت کلاسای هنری و ورزشی اصلا پول نمیده.
برای کلاس کنکور هم فکر نمیکنم
همش میگه ندارم.
شاید فقط برای کلاس زبان اگر هزینش زیاد نباشه پول بده.
فکر میکنم باید تلاشم رو برای پیدا کردن کار ادامه بدم و هر وقت حقوقی گرفتم برم کلاس.
RE: اصلا خودم رو دوست ندارم. از خودم بدم میاد.
سعیتو بکن. از خانواده هم در عمل تا جایی که می شه کمک و پول بگیر اما توی ذهن و فکرت اصلا ازشون انتظار کمک نداشته باش و فقط روی خودت حساب کن. اون لینکارو حوصله داشتی نگاه کن. شاید برات مفید باشه.