شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
سلام
من و شوهرم خیلی همو دوست داشتیم جوری که همیشه با هم بودیم. به اصرار خودش من 1 هفته رفتم مسافرت میگفت برای زندگیمون لازمه و وقتی برگردی بیشتر عاشق هم میشیم ولی من تا حالا بدون اون نرفته بودم و زیاد تنهایی بهم خوش نمیگذشت ولی حالا که برگشتم خیلی عوض شده بازرتون میشه وقتی همو دیدیم اصلا قیافه اش شاد نبود من پریدم بغلش ولی اون خیلی سرد منو بغل کرد اصلا عوض شده شوهرمن اصلا سیگار نمیکشید ولی تو جیبش فندک بو رو گوشیش عکس با سیگار گرفته بود اصلا باورم نمیشه خیلی عوض شده احساس میکنم اصلا دوسم نداره البته چند بار تو مسافرت سر چیزای مسخره باهام دعوا کرد و گفت از این زندگی فراریم ولی اینقد نازشو کشیدم تا یه کم اخلاقش بهتر شد. اصلا نپرسید مسافرت چطور بود حتی یه کلمه نپرسید شبم گرفت خوابید تازه لباسشم بوی سیگار میداد ولی من هیچی به روی خودم نیاوردم گفتم ولش کن شاید بدتر شه اگه بهش بگم...خلاصه خیلی سرد شده.
من عاشق شوهرم هستم جوری که تو زندگیم دوست دارم فقط با اون باشم. در ضمن من الان تو عقدم به این نتیجه رسیدم که برم تمام مهریه ام رو بهش ببخشم چون احساس میکنم به خاطر آبرو یا شایدم به خاطر مهریه هست که باهام هست.دوست ندارم به زور باهام باشه البته این حس منه میخوام این کارو بکنم که بدونه اگه نخواد بامن باشه میتونه آزاد باشه و بهم بگه البته برام سخته بدون اون ولی اگه منو نخواد اون مهریه به چه درد من میخوره اصلا نمیخوام به نظرتون کارم درسته که مهریمو ببخشم؟؟؟؟؟
لطفا کمکم کنید ما زندگی خوبی داشتیم ولی الان اون فقط میخواد تنها باشه و همش آهنگ گوش میکنه بهش میگم چرا غمگینی میگه من با تو بحثی ندارم و چیزی نیست زندگیمون مسخره شده. میخوام اگه دیگه من براش غیر تحمل شدم اونم توی این 2سال که تو عقد هستیم و ازم فراریه آزادش بزارم نمیخوام به زور منو دوست داشته باشه.....:302::325:
RE: شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
متاسفم از شنيدن مشكلتون...
به نظر من اصلا مهريتون رو نبخشين چون الان شما تو فاز كاملا احساسي هستين
كسايي مهريه شون رو به دست خودشون مي بخشن كه بعد حداقل 10 سال زندگي زير يه سقف و راضي بودن از زندگيشون اين كار رو مي كنن
يه مدتي ايشون رو تنها بذاريد و پاپيچشون نشيد. حداكثر يك ماه را به ايشون و خودتون فرجه بديد و بعد اقدامي بكنيد
شايد ايشون مشكلات مالي و يا خانوادگي دارن كه شما ازش بيخبريد
شايد هم چيزهاي ديگه
كمي صبوري كنيد و زود عكس العملي نشون نديد و كمي از دسترس ايشون دور باشين. تو اين مدت سعي كنيد از وابستگيتون كم كنيد
RE: شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
سلام خانومی
میشه لطفا" از نحوه آشنایی تون و اینکه چند وقت هست همدیگه رو می شناسید توضیح بدی؟
به احتمال زیاد شوهر شما از یک مسئله ای رنج می بره
چند تا سوال مطرح هست
ممکنه اون چیزی که از شما تصور می کرد براش نباشی؟
یا اینکه محبت زیادی شما از ایشان فرد دیگه ای ساخته (به قول معروف دلزده شده) ؟
ممکنه بخاطر شغلش و مسائل مالی باشه؟
یا اینکه پای شخص سومی وسط هست؟
در احوالش دقیق بشید و معاشرت هاش رو زیر نظر بگیرید ببینید در محل کار و یا خانواده هم غمگین هست یا فقط وقتی کنار شماست این حالت رو داره؟
محبت زیادی رو کم کنید
در حال حاضر بخشیدن مهریه هیچ کمکی نمیکنه و کار درستی هم نیست
ضمن اینکه عقد طولانی هم بی انگیزگی و حرف و حدیث دیگران رو به دنبال داره که ممکنه روی طرف تاثیر بد بذاره
باید بیشتر روی رفتار خودت و شوهرت دقیق بشی تا ببینی از چی موضوعی باعث ناراحتی همسرت هست
RE: شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
ممنون از اینکه میخواین کمکم کنید.:72:
من و همسرم تقریبا عاشق و معشوق بودیم 5 سال باهم دوست بودیم با تمام سختی ها به هم رسیدیم تو مدت دوستیمون شوهرم خیلی کارا کرد که عشقشو به من ثابت کرد و میدونستم که خیلی دوسم داره بعد که ازدواج کردیم مثل همه ی زن و شوهرها باهم گاهی بحث داشتیم ولی واقعا نمیدونم چرا اینطوری شده البته دو سه ماه پیش یکم بهش گیر میدادم و روش حساس بودم که سرکار باکی حرف میزنی با اون نباش با این باش ولی اینا همش از دوست داشتن زیاد بود سر این موضوع یکم باهم بحث کردیم ولی من قانع شدم و بیخیال این حرفا شدم ولی الان نمیفهمم چرا اینطوری شده به نظرم آدم اگه بخواد سر این بحث ها و اینکه 1هفته ازش دور بودم اینقدر تغییر کنه و سیگار بکشه همون بهتر که بیخیال این زندگی بشم و آزادش بزارم؟؟؟............:302:
RE: شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
نقل قول:
به اصرار خودش من 1 هفته رفتم مسافرت میگفت برای زندگیمون لازمه و وقتی برگردی بیشتر عاشق هم میشیم
باید ببینید این یک هفته چه اتفاقی افتاده!؟ اصلا برای چی این یک هفته تنهایی رو میخواسته!؟
خیلی عذر میخوام ولی به نظرم این یک تئوری خیلی بی معنی و مزخرفی هست!
از شما تعجب میکنم که چطور چنین چیزی رو قبول کردید!؟ شاید تحت تاثیر این فیلم های درپیت( فیلم "آتش بس" ) قرار گرفتید!؟
به نظر من هم عجولانه تصمیم نگیرید.یه خورده دیگه بهش فرصت بدید.سعی کنید محیط و حال و هوای خونه و زندگیتون رو عوض کنید
RE: شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
در حال حاضر به نظرتون چیکار کنم؟ محبت زیاد ؟ یا عادی رفتار کنم؟ باهاش دعوا کنم؟ آزادش بزارم چیکار کنم؟؟؟:316:
RE: شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
دوست عزیز باهاش در جایی قرار بذار و مستقیم باهاش صحبت کن
اگه نخواست صحبت کنه براش نامه ای بنویس و همه حرفهای دلت رو بزن و دلیل این رفتارها رو ازش بخواه
به روزها و اتفاقات خاطره انگیز تون اشاره کن و بگو دلت برای همه این چیزها تنگ شده
ازش بخواه دلیل تغییر رفتارش رو برات توضیح بده و اینکه آیا زندگیتون براش یکنواخت شده؟
سعی کن با صبر و مهربونی باهاش صحبت کنی
اگه تنهایی قرار بود رابطه رو بهتر کنه این یک هفته فرصت خوبی بود ولی دیدی که تاثیری نداشت
در ضمن ممکنه شوهرت افسرده شده باشه و یا واقعا از چیزی رنج میبره سعی کن حتما بفهمی موضوع چی هست
RE: شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
مژگان عزیز
دوست من متاسفانه شما اصلا صبور نیستی. هنوز تاپیک قبلیت به نتیجه نرسیده تاپیک جدید باز کردی و این نشان
دهنده عجول بودن شماست. اگر با همسرت هم همین رفتار رو ادامه داده باشی طبیعتا مرد رو گریزان می کنی گلم.
پس اول از همه باید صبور باشی!
باز هم توصیه های قبلیم رو بهت یاد آور میشم. باید یک مدت به حریم خصوصیش و تنهاییش احترام بذاری.
یک مدت به فعالیت های خودت بپرداز و فقط به قدر ضرورت باهاش مراوده کن تا حس کنه به حریمش احترام میگذاری!
بگذار دلتنگت بشه. بهش این فرصت رو بده. باز هم میگم کنجکاویش رو تحریک کن. مشغول امور خودت باش و اصلا
از این تفکرات منفی نکن! اون اگر نخوادت با هزاران سکه هم بهت میگه نمیخوامت! اما مطمئن باش که فقط کمی
خسته هست از رفتارهای شما در گذشته که در تاپیک قبلت گفتی!
بگذار احساس راحتی کنه. لازم به بخشیدن مهریه و افکار منفی هم نیست.
باز هم میگم براش دلبری کن ولی از دسترسش خارج شو! بگذار با خودش بگه دلم برای مژگان تنگ شده!
کمی باید صبور باشی. یک هفته زمان کمیه برای تغییر. باید صبوری کردن رو یاد بگیری!
شما این کارها رو بکن نتیجش رو می بینی بعد یک مدت!
تو این مدت بحث به هیچ عنوان راه ننداز و شرایط بحث کردن رو هم فراهم نکن!
برای خودت فعالیت هایی نظیر ورزش ، انجام امور هنری یا علمی و ... جور کن و خودت رو مشغول کن!
توصیه های بالا رو هم انجام بده. برای سیگار کشیدنش محکومش نکن! برای فرار از اون احساسات منفی بهش
پناه برده! اما شما که راه درست رو بری و به روش نیاری خودش میذاره کنار به وقتش!
مطمئن باش تغییر رفتار تو و صبوریت رفتار اون رو هم تغییر میده.
موفق باشی.
:72:
RE: شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
ممنون ازت بهار شادی ولی وقتی هیچ کس جواب پست قبلیمو نمیده و از یاد رفته مجبورم که پست جدید باز کنم.
بعد از اون پست قبلیم یکم بهتر شده بود ولی بعد از مسافرت که اومدم و یه هفته تنها بودش خیلی رفتارش بدتر شده میترسم که دیگه این رفتاراش و این تنهایش براش بشه عادت و دیگه یادی از من نکنه...:302:
RE: شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
مژگان عزیزم
ناراحت نباش. بهت گفتم که بهتره نری سفر اما اشکالی نداره. مطمئن باش اگر توصیه هایی رو که بهت گفتم عملی
کنی باز دوباره همسرت میشه همون عاشق پیشه سابق ;)
حالا برامون بگو در راستای توصیه های من چه کردی؟
ما کنارتیم و تنهات نمیذاریم! دیگه هم حرفهای نا امید کننده نزن.
:72: