از فکر اون خواستگار بیرون نمی آم
سلام.دختری 19 ساله هستم .متدین در حد متعارف و دانشجوی لیسانس.خواستگاری داشتم 26 ساله که از تمام جهات برای من ایده آل بود و هم کفو بودیم فقط اینکه بسیار متدین بود ومن میدانستم که باید در اعتقادات هم کفو باشیم .در یک جلسه ای که با هم صحبت کردیم گفت که در مورد مسائل دینی بسیار سخت گیر و حساس است و به تمام احکام رساله عمل میکن.من هم روراست بودم و گفتم که در چه حدی هستم(البته من نیز سعی در رعایت اصول دارم ولی خوب می دونین که بعضی چیزا تو این زمونه سخته)بعد از اون جلسه ایشون از ازدواج منصرف شدن.الان من با خودم بسیار درگیرم که آیا من رو تو چشم فردی سست ایمان دیده؟من خودم هم دودل بودم ولی چون بقیه موارد ایده ال بود حیفم می اومد.حالا که از اون اتفاق مدتی میگذره من هی خودم رو سرزنش میکنم که کاش اون طوری روراست نمی گفتم که بد برداشت کنه.کاش از دست نمی دادم و ...چیکار کنم بهش فکر نکنم؟:325:
RE: از فکر اون خواستگار بیرون نمی آم
سلام دختر من خوبی؟
بشنو این نکته که خودرا زغم ازاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
اگه میخواست حتما میموند اگه قرار بود همسرت باشه حتما میموند
بهرحال خواستگار هم حق داره که بره یا بمونه چیزی که مهمه نباید خودتو سرزنش کنی اصلاااااااااااااااا
خودتو دست کم نگیر بهتر ازینا برت میان مگه چند سالته که غصه میخوری !
حالا که اون رفته نشستی بررسی میکنی که اگه اینجور میگفتم اینجور میشد یا نمیشد:72:
یعنی چی روراست نمیگفتم؟ بایدم میگفتی
RE: از فکر اون خواستگار بیرون نمی آم
عزیز من به همدردی خوش اومدی
تازه 19 سالته..انقدر موقعیت خوب که به خودت و خانوادت بخوره میاد تو زندگیت که ندونی کدومو انتخاب کنی.
معمولا اکثر دختر خانومها از خواستگاری که براشون میاد خوششون میاد و یه احساسی تو دلشون بهش پیدا میکنن..این طبیعی هست عزیزم
ولی کار بسیااااار عالی کردی که خود واقعیت رو به اون آقا گفتی..چرا ناراحتی از اینکه دروغ نگفتی و یا تظاهر نکردی که بیشتر مذهبی هستی؟؟
خشت اول چون نهد معمار کج
تا ثریا میرود دیوار کج
عزیزم صرف ازدواج کردن به هیچ وجه تظاهر به چیزیکه نیستی نکن
در تمام خواستگاریای بعدیت هم، خود واقعیت رو نشون بده...همینی که هستیو
کسیکه تورو بخواد همینجوری باید بخوادت که هستی نه جوریکه خودش میخواد تو رو تربیت کنه
آدما برای زمان کمی میتونن نقش بازی کنن..بعد از یه مدت خود واقعیشونو بروز میدن
RE: از فکر اون خواستگار بیرون نمی آم
سلام
خیلی خوب شد که نظرت روگفتی،دو طرف باید صداقت داشته باشن
همین مسئله ممکنه بعدا باعث اختلافتون بشه و خوب شد که ایشون منصرف شده....
واسه من هم خیلی پیش اومده که اختلاف داشتم با خواستگارم سر این مسائل،اما صبر کردم و دقیقا بعد چند وقت کسی پیدا شد که کاملا در این موارد تفاهم داریم...
بعدش هم هنوز کلی وقت داری،اصلا نگران نباش....
RE: از فکر اون خواستگار بیرون نمی آم
سلام
به نظر من هم كه كار عاقلانه اي كرديد كه با صداقت گفتيد
فكر كنيد اگه اينجور نميگفتيد فردا سر هر مساله كوچكي تو رساله بايد با ايشون بحث و جدال ميكرديد و حتي اگه همه مسائل ايده ال بودند همين بخش ميتونست زندگي را براتون تلخ كنه
توجه داشتهباشيد كه مذهب در تمام ابعاد زندگي ماها ريشه دونده و بنابراين خيلي مهمه كه با فرد مقابل در يك سطح مذهبي باشيم .... منظورم اينه كه مذهب فقط نماز و روزه نيست و خيلي مسائل جزئي و ريز را ميتونه تو زندگي تحت تاثير قرار بده
مطمئن باشيد خداوند به خاطر اين صداقت شما پاداش خوبي بهتون خواهد داد چون خداوند راستگويان را دوست دارد
RE: از فکر اون خواستگار بیرون نمی آم
ضمن تایید حرفهای دوستان
1-سن شما برای ازدواج یه خورده کم هست
2- اختلاف سنی 7 سال این روزها خیلی زیاده.رسیدن به تفاهم و درک مشترک در بسیاری از زمینه ها خیلی سخت و شاید غیرممکن بشه!
3-زندگی با افرادی که اعتقادات سفت و سختی دارند بسیار مشکل خواهد بود
پس در نتیجه , چه بهتر که رفت!:shy:
RE: از فکر اون خواستگار بیرون نمی آم
من واقعا خوشحالم که دوستایی مثل شما دارم.کاش خیلی زودتر این تاپیک رو می زدم تا این چند وقته به خودم زجر ندم.http://www.hamdardi.net/images/smilies/46.gif
RE: از فکر اون خواستگار بیرون نمی آم
انیشتین میگه اگه چیزی رو میخوای ازش بگذر فراموشش کن اگه مال تو باشه خودش به سمتت میاد