شک

سلام من جدیدا به مشکلی برخورد کردم که میخوام ببینم کسی میتونه بهم کمک کنه . من 2 سال پیش از همسر سابقم جدا شده و سال قبل دوباره ازدواج کردم با توجه به اینکه میدونم همسرم قبلا، یعنی در زمان مجردی با خانمهایی ارتباط داشته مدام بهش شک میکنم و هر کاری که میکنم نمی تونم از شکی که بهش دارم کم کنم، هر چند که تا حالا هیچ نشان از رابطه با کسی در وجودش ندیدم ما همیشه ساعات بیکاری همسرم و با هم میگذرونیم ، تمام مدت موبایلش رو چک میکنم، تا حالا چند بار شده که کیف و جیبش رو بگردم ولی تا حالا هیچ موردی ازش ندیدم با این حال تا به موبایلش زنگ میزنم و می بینم مثلا خارج از شرکت برای کاری رفته سریع بهش شک می کنم و این اصلا دست خودم نیست نمیدونم چی کار کنم که از این شک و تردید رهایی پیدا کنم لطفا شما کمکم کنید

پوپك جان
در دوران جواني هر كس ممكنه عاشق باشه و اين برمي گرده به دوران مجردي شور و هيجانات اون دوره اصل اينكه كه الان كه با شما ازدواج كرده چنين مشكلي رو نداره پس از حساسيت هاي بي موردتون كم كنيد چون همين كار باعث كريزان شدن همسرتان از شما مي شه بيش از حد ايشون رو بازخواست نكنيد و مطمئن باشيد اگه بخواهد چنين كاري رو انجام بده شما حتي متوجه هم نمي شويد پس به اعصابتون مسلط باشيد فكر هاي بد را از مغزتان دور كنيد و سعي كنيد كانون خانواده تان هميشه گرم باشه با همسرتان با محبت و عطوفت برخورد كنيد و تمام نيازهاي ايشان را برآورده سازيد و با همسرتان دوست باشيد مطمئن باشيد اگه چنين كاري كنيد هيچ وقت شما را با كسي ديگر عوض نمي كند

عزیزم کار درستی نمیکنی اگه شوهرت بفهمه واقعا برات مشکل ساز میشه
هر چی بیشتر حساسیت نشان دهی بدتر میشه
به خدا توکل کن وبعد به شوهرت اعتماد پیداکن ، دچار وسوسه شیطان نشو
گزشته ایشون هیچ ربطی یه حالا نداره
موفق باشی ودر پناه حق تعالی

ميدوني تنها دليل شك كردن بي اعتماديه و به نظر من وقتي ميتوني شك رو از بين ببير كه به طرف مقابلت اعتماد كني .

سلام عزیزم
به دلیل تجربه تلخی که داشتین فکر می کنید همه مردها مثل هم هستند. من یه دختر خاله دارم که 7 سال پیش ازدواج کرد و دقیقا مثل شما شکاک بود و زمانی که شوهرش سرباز بود هر روز بهش زنگ می زد که ببینه تو پادگان هست یا نه، مگه کسی جرات داشت به شوهرش حرف بزنه دیگه شورشو در اورده بود تا اینکه شوهرش هم رو لج لجبازی رفت و با دخترهای دیگه ارتباط داشت و خلاصه زندگیشون جهنم شد و همش توهین بود و سوء ظن تا اینکه طلاق گرفت . می خوام بگم کاری که شما دارین میکنین کار درستی نیست و سعی کنید به شوهرتون اعتماد داشته باشین که همین شک و تردیها علاقه رو کم می کنه. به فکر بهتر کردن زیبا تر کردن زندگیتون باشید و شوهرتون رو توی دریای محبت خودتون غرق کنید که اصلا فکری جز شما تو سرش نباشه. شک یکی از حربه های شیطان هست اینو فراموش نکنید . یا علی

ببخشيد كه اينو خدمتون مي گم شما از وضعيتي برخوردار هستين كه نوع نگاهتون عوض شده علتش اين است

1-برخي ها نا خود آگاه خيلي كنجكاو هستن دوست دارن مثلا بدونن كه فلان زن و مرد كه باهم ميان چگونه ارتباطي دارن و ..
2-برخي ها احساس مي كنن وقتي با كسي ازدواج مي كنن با همه سابقه آنها ازدواج كرده اند و به همين دليل وقتي به سابقشون نگاه مي كنن انگار كه به آنها خيانت شده و به دنبال رد پا مي گردند
3-بعضي ها دوست دارن با مردي ازدواج كنن كه سابقه پاك داشته با شه كه در اين رابطه اگه آن مرد سابقه خوبي نداشته باشه معمولا احساس بدي دارند
در پايان بايد بگم كه شما به دنبال نيمه خالي ليوان مي گردين چون عادت كردين ليون هم بايد نيمه خالي داشته باشه و هم نيمه پر و باورد نداريد كه ليوان لبريز را.به هر حال چون در زندگي يك شكست تجربه كردين همچنان به دنبال مقصر مي گردين و كافي است كه شوهر شما يك اشتباه كوچك مرتكب بشه .شما سابقه خودتون را (منظورم قبل از ازدواج است)فراموش بايد كنيد.و يادتون باشه كه اغلب پسرهايي كه قبل از ازدواج رابطه با خانمها داشتن بعد از ازدواج تعهد زيادتر از اقاني كه تجربه نداشتن دارند.علتش هم مشخصه چون اقايان در موقع ازدواج ممكن است هم به خاطر شهوت و هم به خاطر علاقه ازدواج كنن.حالا اگه شهوت آنها در دوران قبل از ادواج رفع شده باشه قطعا ازدواج آنها از روي علاقه خواهد بود.بنابراين مراقب باشين كه شوهر متعهدتان در منزل و محل كار در آرامش باشه.التماس دعا