چطور روحیات متغیرم رو مهار کنم؟
دیدین بعضیا با یه تلنگر ... با مطالعه ی یه کتاب... با یه اتفاق... دگرگون میشن؟ من هیچوقت اینطور نبودم. تلنگرهای زیادی بهم خورده... معجزات زیادی در زندگیم اتفاق افتاده... مطالعات زیادی کردم .اما این تلنگرها فقط چند روز روم اثر میذاره و بعدش با یه موضوع متضاد اون حالت، حالم دوباره بر میگرده به حالت قبلی!!
مشکل من اینه: بعداز هر تلنگر یا تصمیم روحی و روانی، اون حالات در من تثبیت نمیشه. در نتیجه همیشه زندگیم متغیر و مشوشه. یه مدت خوبم. یه مدت بد.
فرض کنیم در مورد مشکل X تو زندگیمون امروز یه تصمیم جدید گرفتم. حالم هم خوب میشه. کوهی از انرژی و نشاط میشم. به همسرم هم دنیایی از امید رو هدیه میدم. اما فرداش دوباره یکی یه حرف متضاد در مورد اون مساله میزنه. من یه کم روش فکر میکنم. دوباره کامل بر می گردم و داغون میشم و ناامید! دوباره بر میگردم به همون حالت قبلی
امیدوارم تونسته باشم کامل توضیح بدم. تو رو خدا هر راهنمایی دارین ازم دریغ نکنید. این مشکل روی خیلی زوایای زندگیم تاثیر گذاشته. قدرت موندن سر هیچ تصمیمی رو ندارم.
RE: چطور روحیات متغیرم رو مهار کنم؟
سلام
موضوعی که شما مطرح کردید مثل قضایای ریاضی می مونه که یا تایید میشه و یا رد.دو نکته به نظرم رسید:
1- بعضی وقتها لازمه که در باره یه موضوعی نسبی فکر کنیم نه قطعی،به عنوان مثال یه عاشق اگر 100% مطمئن باشه که به عشقش میرسه اما به هر دلیلی اگر نرسید میشکنه.اما اگر درصدی برای نرسیدن به عشقش قائل بود این اتفاق براش نمی افتاد و راحت تر می تونست کنار بیاد.
2-اون چه که به فکر و ذهن ما رسوخ میکنه یا تجزیه و تحلیل میشه و موقعیتش تا حدودی تثبیت میشه یا اینکه به هر دلیلی مورد تحلیل قرار نمیگیره و ممکنه رد حافظه ای ایجاد نکنه و فراموش بشه.
اینها رو مقدمتا خدمتتان عرض کردم.
شما در یه موقعیت یا مشکلی یه تصمیمی میگیرید.آیا این تصمیمی حساب شده و منطقی و مورد تجزیه و تحلیلی قرار گرفته یا نه؟اگر اینطوره که تقریبا به شکل تثبیت شده ای در میاد اما اگر فردی گوشی باشید،یا احساسی تصمیمی گرفته اید ممکنه به دلیل نظرات متضاد دیگران یا احساسات متفاوت شما دستخوش تغییر بشه یا اصلا متضاد تصمیم قبلی بشه.
من توصیه می کنم قبل از هر تصمیم گیری جوانب مختلف اون رو بررسی کنید.اگر نیاز داشتید مشورت کنید.به خودتون زمان بدید و به خودتان قول بدید تا خوب فکراتونو نکردید تصمیمی نگیرید.یا حتی اگر دیگران از شما کاری خواستند یا نظری خواستند ازشون فرصت بخواهید که بتونید عاقلانه بررسی کنید.
گاها برای من پیش آمده که کسانی برای مشورت پیش من اومدن و مشکلشون جوری بوده که من چند روز فرصت خواستم تا بتونم راهنمایی صحیحی کنم.
امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم .
RE: چطور روحیات متغیرم رو مهار کنم؟
ممنونم. خیلی خیلی ممنونم.
آره در اون موقعیت با مشورت و نظر مشاوران به اون نتیجه می رسم اما بعدش باز هم...
دو تا مثال میزنم:
یه کتاب خیلی خوب میخونم. یه سری چیزا توش میگه که روش هم کلی فکر میکنم و با منطق میپذیرم که این درستشه! حالم خیلی خوب میشه. روحیه ام عالی. پر از تصمیم ها و ایده های جدید میشم. اما... چندروزی که میگذره همه چی انگار یادم میره. دوباره...
تازگیا تو فکر خرید خونه ایم. کلی سرش حرص می خوردم. هرچی حساب کردم دیدم هنوز نمیتونم با این پولا خونه بخرم اما اگه بخوام اجاره بدم هم مشکلی ندارم. دیدم اینهمه غصه خوردن واقعا فایده نداره. کاری هم که از دستم بر نمیاد. پس نشستم تصمیم گرفتم از زندگی لذت ببرم و اجاره بدم. یکی دو روزی خوش و آروم بودم. اما تا یکی از دوستانم رو دیدم که خونه خریده بود داغ دلم تازه شد و دوباره...! انگار نه انگار اون من بودم که اونهمه فکر کردم ومشورت کردم و پذیرفتم!
RE: چطور روحیات متغیرم رو مهار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر بهار
ممنونم. خیلی خیلی ممنونم.
آره در اون موقعیت با مشورت و نظر مشاوران به اون نتیجه می رسم اما بعدش باز هم...
دو تا مثال میزنم:
یه کتاب خیلی خوب میخونم. یه سری چیزا توش میگه که روش هم کلی فکر میکنم و با منطق میپذیرم که این درستشه! حالم خیلی خوب میشه. روحیه ام عالی. پر از تصمیم ها و ایده های جدید میشم. اما... چندروزی که میگذره همه چی انگار یادم میره. دوباره...
تازگیا تو فکر خرید خونه ایم. کلی سرش حرص می خوردم. هرچی حساب کردم دیدم هنوز نمیتونم با این پولا خونه بخرم اما اگه بخوام اجاره بدم هم مشکلی ندارم. دیدم اینهمه غصه خوردن واقعا فایده نداره. کاری هم که از دستم بر نمیاد. پس نشستم تصمیم گرفتم از زندگی لذت ببرم و اجاره بدم. یکی دو روزی خوش و آروم بودم. اما تا یکی از دوستانم رو دیدم که خونه خریده بود داغ دلم تازه شد و دوباره...! انگار نه انگار اون من بودم که اونهمه فکر کردم ومشورت کردم و پذیرفتم!
سلام مجدد
حالا که مثال زدی بهتر می شه ریشه یابی کرد که از کجا آب میخوره.
مثال اول که فقط برای شما تنها پیش نمیاد.ما وقتی یه کتابی میخونیم 1-همه مطالبش رو برا همیشه به یاد نمیاریم2-چون افکار دیگه،کارهای دیگه،دلمشغولی های دیگه داریم باعث تداخل اطلاعات در مغز ما میشه و اطلاعات قبلی ممکنه از بین بره3-وقتی فکری یا ایده ای به مرحله عمل نرسه به مرور از ذهن آدم پاک میشه4-اون ایده جذابیت خودش رو از دست میده و....پس این مورد و موردهای اینچنینی طبیعیه.سعی نکن به این موارد به دید یه مشکل نگاه کنی و از کاه کوه بسازی
درباره مثال دومت من متوجه شدم که در دام مقایسه افتادی!!:305: یعنی به محض اینکه دیدی دوستت خونه خریده پیش خودت گفتی چرا اون خونه داره من ندارم؟چرا اون تونست بخره من نتونستم؟چرا چرا چرا...؟؟؟
این چراها سایه ای بر افکارت انداخته که نمی تونی مثل قبل فکر کنی که فعلا در شرایطی نیستیم که خونه بخریم!لذا مقایسه کردن خودت رو با دیگرون برای همیشه کنار بگذار.
موفق باشید:72:
RE: چطور روحیات متغیرم رو مهار کنم؟
سلام خانم. منم تقریبا حالتهای تورو داشتم و تجربه کردم. یکجور حالت ایده آل گرایی که دلمون نمی خواد اصلا اشتباه کنیم. یکم هم زود تحت تاثیر قرار می گیریم و باصطلاح جوگیر میشیم(نمی دونم اصطلاح درستی بکار بردم یا نه.)
راهش اینه که اولا اشتباهاتت رو بپذیری و خودتو سرزنش نکنی. با صدای بلند به خودت بگو من خودم خواستم این تصمیم رو بگیرم و پاش هم وایستادم. پس اگر دوستم خونه خرید و من نخریدم ناراحت نمی شم چون خودم تشخیص دادم در این موقعیت خونه نخرم چون بهم فشار میومد. حتما به وقتش می خرم.
در مورد کتاب و مطالب تازه ای که می خونی و یک مدت روی تو اثر میگذاره فکر نکنم چیز غیرطبیعی باشه. کلا انسان فراموشکاره اما یک چیزی که من بهش رسیدم اینه که هیچکدوم از مطالب اون کتاب یا کتابای دیگه در آدم بی تاثیر نیستند. تغییر در آدمی به کندی رخ می ده. ممکنه خودت متوجه نشی اما مثلا دوستی چند سال بعد ببیندت و بهت بگه چقدر رفتارت عوض شده!و این ممکنه اثر همون مطالعات و افکار باشه. نگران این حالت هات نباش و اونهارو عیب و ایراد نبین بلکه سعی کن نوسانات احساسیتو با منطق به حداقل رسونی(صفر نمی شه چون این نوسانات خصوصیت ذاتی ما خانومهاست:46:).
موفق باشی:72:
RE: چطور روحیات متغیرم رو مهار کنم؟
ممنونم دوستای گلم. من تا اینجا فهمیدم که مشکلم تقریبا طبیعیه. شاید بهتر باشه مثال هایی که میزنم رو در قالب یه تاپیک دیگه مطرح کنم تا منحصرا روی همون مورد تمرکز کنم. شاید مشکل از روحیه ام نباشه و اون مساله ی خاص داره آزارم میده.
ولی اگر طبیعیه چطور بعضی افراد مثلا میگن چندسال پیش کتاب فلان رو خوندم. از اون به بعد کلی متحول شدم و... ؟
آقا یا خانم امیران بابت بررسی دقیق و نظرات ساختیافته تون ممنونم