RE: خود بزرگ بینی شوهرم....
میشه بگید که همسر شما وقتی تو جمع خانواده ی شما هستن این طورین یا نه کلا برخوردشون با همه این طوریه ؟و چند ساله که ازدواج کردین ؟
حتی برخی مواقع نحوه ی اشنایی شما و نوع خواستگاری ایشون میتونه باعث این قضیه بشه .اگه بیشتر توضیح بدید شاید بتونیم کمکتون کنیم(من وبقیه ی دوستان عضو همدردی)
RE: خود بزرگ بینی شوهرم....
دیگه کم کم داشتم نا امید میشدم که توی همدردی کسی جواب سوال منو نمیدونه!!!
ممنون که پاسخ دادید
ما دوساله که عقد کردیم اوایل رفتارش اینطوری نبود خانواده من از همون اول بهش احترام میذاشتن و همه حرفاشو قبول میکردن و سوالی داشتن ازش میپرسیدن البته رفتارای خود من باعث شده بود که خانواده من انقد تحویلش بگیرن
اما توی خانواده خودشون حرف حرف همه هست جز شوهر من توی خانوادشون کمتر حرف شوهر منو قبول میکنن ینی درواقع اونجا کمتر حرف میزنه و کمتر مسائل رو موشکافی میکنه
شاید فکر کنید از شوهرم کمتر هستم که اینطوری شده باید بهتون بگم نه از نظر خودم و خودش من نسبت به اون برتری های بیشتری دارم نحوه اشناییمون هم ازطریق یکی از دوستامون بود
با این رفتاری که پیدا کرده حس میکنم که دارم همه اطرافیانم رو به مرور زمان از دست میدم من ادم اجتماعی هستم اما اون زیاد اهل رفت و امد نیست خیلی ضربه میخورم
چیییییییییییییییکار کنم؟؟؟؟؟؟
RE: خود بزرگ بینی شوهرم....
خوب با گفته های شما من فکر میکنم که همسرتون اعتماد به نفس کافی ندارن و تنها جایی که میتونن خودی نشون بدن و مانور بدن ایده ها و نظریات خودشون رو ابراز کنن تو جمع خانوادگی شماس (اینو میشه از رفتارشون توی جمع خانوادگی شون فهمید) خوب این به نظر من هم خوبه و هم بد خوبه چون جایی هست که بتونه حرف دلشو بزنه و بده چون احتمالا باعث تیرگی روابط شما با خانواده تون میشه.
به نظر من اگه شما کاری کنید که ایشون بتونن توی جمع های مختلف نظر خودشون رو ابراز کنن شاید مشکل شما اروم اروم حل بشه مثلا میتونین بعده اینکه همه نظر دادن شما از ایشون بپرسید که نظر اون چیه و یا اون موقع ها که ایشون تو اجتماعات مختلف ابراز عقیده و نظر میکنن از ایشون حمایت کنین و حتی بعد از این که ایشون نظر شون رو کاملا توضیح دادن شما میتونید توضیحاتی اضافه کنید که یعنی نظر ایشون رو تایید میکنید چون این به ایشون کمک میکنه که به خودشون اعتماد کنن و....(حتی بعضی موقع ها که نظر تون مخالف نظر ایشون باشه) البته هیچ لزومی نداره که این شیوه رو تو جمع خانواده ی خودتون به کار ببرید
در ضمن شما باید ارامش خودتون رو حفظ کنید و دستپاچه نشید وسعی کنید که زیاد نگران این قضیه هم نشید انشا الله همه چی رو به راه میشه.
البته من تو این امور تخصص ندارم و اگه شما کوچکترین شکی به این راه حل داشتین بهتره که به یه مشاور مراجعه کنید چون حتما بهتر از من کمکتون خواهند کرد
موفق باشید
RE: خود بزرگ بینی شوهرم....
عزیزم بدبختیم اینه که وقتی بهش میگم حق با توست من با تو هستم اما فقط ازت میخوام که احترام بذاری به خانوادم و همیشه حرف خودتو نزنی و گاهی هم اونارو تایید کنی این یه جور تعامله و ما بهش نیاز داریم اما در جواب حرف من میگه تو داری دفاع میکنی!!!
RE: خود بزرگ بینی شوهرم....
منظور من اینه که شما تو جمع از ایشون طرفداری کنید اما وقتی خودتون تنهایید با ملایمت تمام نظر واقعی خودتونو بگید و ایشون و روشن کنید بهشون بگید که نظرش برای شما خیلی مهم و با ارزشه ولی شما یه جور دیگه ای فکر میکنید و .......البته طوری که ایشون فکر نکنن که شما دارید جانب داری میکنید یا دارید از روی تعصب حرف میزنید.
RE: خود بزرگ بینی شوهرم....
ممنون از پاسخت
من دقیقا هر دفعه همین کارو انجام میدم ینی جلوی جمع ازش طرفداری میکنم و پشتشم و وقتی تنها میشیم بهش میگم میتونستی یه کم سکوت کنی و بذاری فلانی هم حرف بزنه و یا اینکه ازش میخوام که حرفشو تحمیل نکنه به کسی همونطور که خودش دوست نداره کسی بهش تحمیل کنه
اما باز هم تکرار میشه این اتفاق و واسه همین این موضوع رو توی همدردی بیان کردم تا بدونم دوستان چه نظری دارن
اگه میشه بازم کمک کنید
RE: خود بزرگ بینی شوهرم....
بیماران خود شیفته با احساس عمیق«اهمیت خود ، خود بزرگ بینی و نوعی بینظیر بودن» مشخص میشوند. این افراد خود را آدمهای خاصی میپندارند و انتظار دارند بطور خاصی نیز با آنها رفتارشود. تحمل انتقاد بر ایشان سخت است و در مقابل آن خشمگین شده ، فرد مورد نظر را به «نادانی ، حماقت و عدم درک واقعیت» متهم میکنند. خود را قوی ، مشهور ، داناترین و ... قلمداد کرده ، انتظار اطاعت و پیروی دیگران را دارند. چون دیگران نمیتوانند خواستههای آنها را برآورده سازند. چون بزرگ بینی او در تضاد با واقعیت است، روابط اجتماعی شان شکننده بوده و مسائل بین فردی ، شغلی و فقدانهای زیادی دارند که با رفتارخود آنها را بوجود میآورند، در حالی که هیچ بینش و آگاهی نسبت به آنها ندارند.
ملاکهای تشخیص اختلال خود شیفته
الگوی مستمرخود بزرگ بینی (در خیال یا رفتار) نیاز به تمجید و فقدان هم حسّی که در اوایل بزرگسالی شروع میشود و در زمینههای گوناگون وجود دارد و وجود پنج علامت از علائم زیر برای تشخیص ضروری است:
احساس خود بزرگ بینی مبنی بر مهم بودن خود دارد (مثلا در دستاوردها و استعدادهای خود مبالغه میکند و انتظار دارد بدون موفقیتهای مناسب فرد برتر شناخته شود).
اشتغال ذهنی با تخیلات : موفقیت ، قدرت ، استعداد ، درخشندگی ، زیبایی و عشق ایدهال.
معتقد است فردی استثنائی و خاص است و فقط افراد (یا نهادهای) استثنائی و خاص میتوانند او را بفهمند و یا با او «نشست و برخاست» داشته باشند.
احساس صاحب استحاق بودن یا شایستگی دارد. یعنی انتظارات غیرمنطقی برای مدارای خاص و مطلوب یا موافقت حتمی با توقعات خود را دارد.
در روابط بین فردی استثمارگر است. یعنی برای رسیدن به اهداف خود از دیگران بهرهکشی میکند.
فاقد هم حسّی است: نسبت به شناخت و همانند سازی با احساسات دیگران تمایلی ندارد.
غالبا به دیگران حسادت میورزد یا معتقد است دیگران حسودی او را میکنند.
نگرش یا رفتارهای خود خواهانه و پرنخوت نشان میدهد.
تشخیص افتراقی اختلال خود شیفته
اختلال شخصیت مرزی : مرزیها اضطراب بیشتری نسبت به خود شیفتهها دارند و زندگی آنها آشفتهتر از «خود شیفتهها» است.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی : شخصیتهای ضد اجتماعی رفتارشان تکانشی (لحظهای) است و غالبا در زندگیشان سابقه سوء مصرف الکل و مواد و درگیری با قانون دارند و بنابراین از شخصت «خود شیفته» قابل تفکیک است.
اختلال نمایشی : چون «شخصیت خود شیفته» توجهش فقط به خودش است، بنابراین ظرفیت صمیمیت و هم حسّیشان پایینتر از «شخصیت نمایشی» است.
علت شناسی اختلال خود شیفته
بیشترین توجه در مورد خود شیفتگی بیمارگونه بعضی افراد در نظریه روانکاوی صورت گرفته است. از نظر فروید «خود شیفتگی» مرحلهای از رشد طبیعی است که بعدا در مراحل رشد یافته تر به «عشق خارجی (دیگری)» متحول میشود و کودک قادر میشود به دیگران عشق بورزد. خود شیفتگی بیمار گونه زمانی ظاهر میشود (به عشق خارجی متحول نمیشود) که کودک اغلب بوسیله کسانی مراقبت شوند که بطور اطمینان بخشی او را دوست نداشته باشند. فروید اعتقاد داشت که اکثر افراد خود شیفته والدینی «سرد ، بیتفاوت» و در عین حال نسبت به کودک خود «پرخاشگری و کینه توزی» داشتهاند. در این وضعیت کودک برای بدست آوردن «محبت و عشق مطمئن» به درون برمیگردد تا براحساس شکننده طرد شدن (دوست نداشته شدن) غلبه کند.
درمان اختلال خود شیفته
روان درمانی
روان درمانی اختلال شخصیت خود شیفته بی نهایت مشکل است. چون برای پیشرفت درمان این افراد باید دست از تمایلات خود شیفتگی بردارند تا بتوانند با درمانگر رابطه برقرار نمایند. و این مستلزم بینش و آگاهی بیمار نسبت به رفتار وتفکر خود است. این بینش در اصل وجود ندارد و اگر هم به مشکل خود بینش پیدا کنند به دنبال آن تصویر متلاشی شده خود باعث میشود که دوباره رفتار و تفکر خود بزرگ بینی را در پیش بگیرند.
دارو درمانی
همراه با روان درمانی استفاده از ضد افسردگیها و کربنات لیتیوم برای تحمل بهتر احساس طرد شدن و نوسانات خلقی مفید است.
منبع