کمک ... کمک .... کممممممککککک............
[size=medium]سلام از سایت خوبتون خیلی ممنون
من یه مشکل دارم میخواستم دوستان راهنماییم کنن
من 22 سالمه همسرم هم یک سال ازم بزرگتره ما 3 ساله عقد کرده ایم هنوز به خاطر مشکلات درسی کاری و... نتونستیم زیر یک سقف بریم ما واقعا همدیگرو دوست داریم
من کلا ادم حساس و خیلی زود رنجی هستم هر چی هم میشه و هرکی بهم یه چیزی میگه سریع به شوهرم انتقال میدم دست خودم نیست عادت کردم / وقتی ناراحت میشم قیافم فوری میره تو هم شوهرم هم میفهمه که ناراحت شدم هی میپرسه چی شده بعد که میبینه من باهاش بد اخلاق شدم اونم سریع قاطی میکنه
حالا مادر شوهرم خدا وکیلی زن بدی نیست اما تازگی ها همش داره بهم تیکه میندازه تیکه هایی که واقعا داغونم میکنه البته ناگفته نمونه که منم با کمی احتیاط جوابشو میدم چون خیلی بهم زور میاد که اون باهام اینجوری کنه شوهرم هم خیلی تحت تاثیر اوناس
مثلا ما دیروز خانوادگی رفته بودیم اوشون فشم این مادر شوهرم هی وسط صحبتا یه تیکه هایی هم به من میومد تا اینکه بعد صبحونه یه هویی برگشت به من گفت پاشو ظرف ها صبونه رو بشور
به من خیلی بر خورد البته به خدا به خاطر اینکه با اون لحن بهم گفتا اگه درست باهام حرف میزد میشستم دو تا دونه ظرف که ادمو نمیکشه
در صورتی که من یه خواهر شوهر 10 ساله دارم که میتونست به اونم بگه
راستش منم اصلا حوصله ظرف شستنو این کارارو نداشتم حالم زیاد خوب نبود برگشتم به مادر شوهرم گفتم چرا به دخترت نمیگی : میگه دختره من کوچیکه نمیتونه
منم بهش گفتم چطور بقیه موقع ها دخترت بزرگه اما موقع کار کوچیکه نمیتونه.....
بعدش ناراحت شدمو رفتم دسشویی وقتی برگشتم دیدم شوهرم ناراحته و این حرفا منو صدا کرد گفت برو تو ماشین کارت دارم
تو ماشین هم شروع کرد دادو بیداد که چرا با مادر من بی احترامی کردی منم جوابشو دادم اونم برای اولین بار بعد این همه مدت زد توی دهنم که از این کارش به قدری ناراحتم که فقط خدا میدونه خلاصه این مادر شوهر لعنتی باعث بهم خوردن رابطه ما شد به خدا ازش متنفرم حالم ازش بهم میخوره که شوهر منو پر کرد انداخت به جونم ایشالا خدا جوابو بده
حالا شما بهم بگین من چه کنم[/size]
RE: کمک ... کمک .... کممممممککککک............
وای عزیزم
میدونم چه حالی داری
فقط اهمیت نده
همین
هرچی که میگه سکوت کن
شوهر من هم بار اول که از مادرش گله کردم یک سیلی خوابوند در گوشم
منم خیلی شکستم
خیلی
هنوز هم یادم می افته حالم بد میشه
اما خوب متاسفانه گاها بزرگترها بی مهابا رفتار میکنند
تو اصلا اهمیت نده و با خوبی و خانمی مادر شوهرت رو متنبه کن
نترس تو کوچیک نمیشی
بگذار همه ببینن که تو چه قدر خانمی
حتی شوهرت
بهترین راه جلو برخی رفتار ها سکوته
موفق باشی
RE: کمک ... کمک .... کممممممککککک............
fafala عزیز به همدردی خوش اومدی
اول از همه یه عنوان مناسب انتخاب کن
یه عنوان دیگه همینجا بنویس تا مدیران برات درست کنند
فکر کنم خیلی زود رفتی تو زندگی متاهلی و قبلش اصلا هیچ آموزشی درباره شوهرداری و چگونگی رفتار با شوهر و خانواده شوهر آموزش ندیدی و فقط عجله داشتی که زودی ازدواج کنی و تصور میکردی ازدواج یعنی بری با شوهرت فقط و فقط زندگی کنیو همش گل بگین و گل بشنوید و قربون صدقه هم بریدو خلاصه تصورات رویای که اکثر دخترا از ازدواج دارند ولی وقتی واردش میشن میبینن نه بابا، اونجوریام که خیال میکردن نبوده
ببین دختر خوب
با لحن خوبی با مادر شوهرت صحبت نکردی...اگه با مامان خودتم این مدلی حرف میزدی ،قبول کن که بهشون برمیخورد
هر در نویی یه قژوقوژایی داره..زندگی نو هم همینجوره و تا چندسال که آدما توش جابیوفتن همین مدله
تو جوونی و باید صبورتر باشی و باوقار عزیزم
جوری رفتار کن که باهات با احترام رفتار کنن
اگر حرفی میزنن یا کاری میکنن تو خیلی آرام و متین باش و نمیخواد بهت زور بیاد...نگران نباش عزیزم
چندبار که با متانت جواب ندیو فقط لبخند بزنی و با سیاست عمل کنی اونا هم همینجور باهات رفتار میکنن و کسی به خودش اجازه نمیده بهت بی احترامی کنه
یکم پخته تر رفتار کن خانومی نه مثل دختر بچه های نازنازو قهرقهرو
رک گفتم ببخشید:72:
پست من با پست مهری عزیز همزمان شد
RE: کمک ... کمک .... کممممممککککک............
اصلا خودتو ناراحت نکن.برای من اینقدر از این مسایل پیش اومده.تنها تفاوت من و شما اینه که شوهر من هم از رفتارهای خانوادش بدش میومد
بیخیال باش
من که خیلی ضربه خوردم از خانواده ی شوهر.
خیلی اروم و ساکت باش و جواب نده ,کم محلی و بیخیالی رو پیشه کن.
من اگر عقل الانم رو داشتم اصلا محل نمیگذاشتم و بی خیال میشدم.
وقتی مادر شوهر یه چیزی میگه جوری خودتو نشون بده که انگار نمیشنوی.
RE: با این مادر شوهر چه کنم ؟(تیکه انداختن)
چقدر راحت نفرین میکنی
چقدر راحت دیگرانو مقصر میدونی
چقدر جالبه که خودتو با یه دختر ده ساله مقایسه میکنی
چقدر راحت جواب شوهرتو میدی و بهش بی احترامی میکنی
همه این راحت بودنا ، دلیل بی تجربگی شماست.
میدونی عزیزم
گاهی وقتا ما خودمون زندگیمونو دستی دستی خراب میکنیم.
اگه من جای تو بودم حتی اگه مادرشوهرم ، چیزی نمیگفت، میگفتم مادرجون اجازه بدین من ظرفا رو بشورم.
کمی سیاست داشته باشید.
خدا وکیلی یه سوال ازت میپرسم.
اگر مامانت بهت میگفت پاشو ظرفای صبحانه رو بشور، بازم همین رفتارو میکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به خدا نه.
من نمیدونم چرا ما خودمونو الکی گول میزنیم.
لطفاً روی دوربینو به سمت خودت بگردون.
ببین خودت میگی مادر شوهرت زن بدی نیست.
شاید رفتارای تو طوری هست که وادار میشه بهت تیکه بندازه تا به خودت بیای.
این خیلی طبیعیه.
رفتارتو اصلاح کن
RE: با این مادر شوهر چه کنم ؟(تیکه انداختن)
عزیزم به کجا چنین شتابان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همچین نوشتی با این مادرشوهر چه کنم که گفتم چه بلایی سرت اورده؟
بیا برو تاپیک های دیگران رو بخوون ببین با چه مادرشوهرایی زندگی میکنن اونوقت تو قدر داشته هاتو نمیدونی.
اینجا مادری داشتیم که باعث شده پسرش عروس رو بزنه و بعد بچه اش سقط بشه.
معلومه خیلی حساسی و رفتارت هم ناپخته است.قصد رنجشتو ندارم ولی به هر حال یکی باید به آدم حرفایی رو که نمیدونه بزنه.
البته مساله مهمی نیست چون اگر بخوای میتونی درستش کنی.
واقعا دلت میاد دختر 10 ساله ظرف بشوره؟
ببخشید که اینطور میگم ولی مجبورم به خاطر خودت، خیلی جواب حاضری کردی.
شوهرت درست میگه به مادرش بی احترامی کردی.
من خودم اگه عروسمون اینجوری بگه فکر نکنم ببخشمش.
اگر بخوای کمکت میکنیم ولی باید اول خودت به این درک برسی که رفتارت اشتباه بوده و بخوای که رفتارتو درست کنی.
RE: با این مادر شوهر چه کنم ؟(تیکه انداختن)
خود کرده را تدبیر چیست؟!!!!!!!
عزیز من کار درستی نکردی و حالا هم یه عذرخواهی به مادر همسرت و همسرت بدهکاری
ببین مادرشوهر داری فنون خاص خودشو داره
1.احترام
2.تایید
3.محبت
این سه اصل رو رعایت کنی همه چیز حل...........
عزیز من چه جسارتی کردی که اینجوری حرف زدی
اول کاری کلی خودتو بردی زیر سوال و باید با یه عذر خواهی
RE: با این مادر شوهر چه کنم ؟(تیکه انداختن)
منم مثل بقیه دوستان موافقم که رفتار اون روزتون درست نبوده و خیلی تند رفتین
خواستم بگم یه تایپکی بود با نام " لطفا خانومای حاضر جواب راهنمایی کنن"
http://www.hamdardi.net/thread-14912.html
فک کنم خوندنش واسه شما خالی از لطف نباشه
موفق باشین
RE: با این مادر شوهر چه کنم ؟(تیکه انداختن)
عزیزم با سیاست رفتار کن مثلا بگو پام درد می کنه یا کمرم درد میکنه بعدم یه مامان جون بنداز تنگش تا خرشه . (مصنوعی نگی که لو بری )
همیشه بهونه بیار .
واسه شوهرتم ناز کن که نمی تونم چشماتم مثل گربه شرک کن .
اون وقت خود بی ادبش می ره ظرفا رو میشوره .
واقعا آدم چقدر باید بی ادب باشه که با تازه عروس از گل لطیفترش این طوری برخورد کنه .
از شوهرتم معذرت خواهی کن تا دلشو بدست بیاری . بگو حالت خوب نبوده و نا خواسته این کارو کردی.
فقط سیاست.:46::46: