-
خیلی ساکتم.
سلام
بچه ها من خیلی ساکتم تا حدی که توی یه جمعی که هستم اون جمع رو هم ساکت می کنم همه به من می گن تو چقد ساکتی ؟من قبلا (10 سال پیش)خیلی اهل حرف زدن و بحث کردن (در باره همه چی از دین گرفته تا اشپزی ) اما الان اصلا حوصله بحث و حرف رو ندارم اگه جایی هم شروع به بحث بشه یه جوری از اون جمع میام بیرون . الان هم تو محیط کارم این طوریم از دیوار صدا در میاد از من نه.دوست دارم حرف بزنم خوش صحبت باشم اما اصلا انرزی شو ندارم اگه هم کسی با هام حرف بزنه گوش میدم اما دیگه ادامه نمی دم یا خیلی کم در بارش صحبت می کنم فقفط دوست دارم سرگرم باشم خودم رو با کار سرگرم می کنم .
دوست ندارم این طوری باشم دوست دارم عادی باشم اطلاعاتم خوب باشه معمولی باشم حرف بزنم نظرم رو بگم پیشنهاد بدم .
احساس پیری می کنم 28 سالمه اما احساس میکنم خیلی شکسته شدم مثل دخترای هم سنم شاد و سرحال نیستم سعی هم نمی کنم خودم رو شاد نشون بدم دوست داشتم توی این سن دیگهسر خونه خودمباشم حتی یکی دو تا بچه هم داشتم نه اینکه تو این سن هنوز توخونه بابا مامانم باشم .
وقتی میخوایم بریم مهمونی خجالت میکشم می گم چرا من نباید هنوز یه زندگی برای خودم داشته باشم .شاید برای خیلی ها زیاد مهم نباشه اما من از وقتی 20 ساله یا کمتر بودم دوست داشتم ازدواج کنم زندگی جدا داشته باشم . سربار پدر مادرم نباشم.
-
RE: خیلی ساکتم.
سلام خانم agirl گرامی
متوجه هستم چی میگید.شما به دو مورد اشاره کردید یکی سکوت شما در جمعها و دیگری علاقه شما به ازدواج.
هر دو این موردها می تونند بر دیگری تاثیر بگذارند.از اولی شروع می کنیم.
تصور می کنم که مشکل از محیط خارجی نباشه چون شما در محیطهای مختلف سکوت رو ترجیح میدید.من فکر می کنم انتظاراتی که شما داشتید و اشاره کردید(ازدواج،زندگی مستقل،داشتن بچه) بر سکوت شما در جمع تاثیر داشته.من قبول دارم که ازدواج هویتی متفاوت به انسانها میدهد اما خوب تا حالا شرایط فراهم نشده و همین هویتی هم که دارید قابل احترامه.مهم اینه که شما احترام بگذاری به خودت و بپذیری که شرایط فعلا اینطوریه و امیدوارانه به زندگی نگاه کنید.
بهتره منطقی باشیم.همین سکوت شما ممکنه فرصتهای ازدواج شما رو تحت الشعاع قرار بده. این پوئن منفیه. پس این مهارت رو در خودتان تقویت کنید.از جمعهای کوچکتر و صمیمی تر شروع کنید.کتابهای در این مورد هم زیاده.
پس منفعل نباشید،نشینید تا شاید خود به خود سکوت شما تغییر کنه.فعال باشید
-
RE: خیلی ساکتم.
اگه احساس می کنی بیش از حده شاید تا یه حدی افسرده شده باشی. ورزش کن و یه کار هنری که دوست داری رو شروع کن. اینکه نوشتی احساس پیری می کنی تا چه حده؟ من 19 سالم بود این حسو داشتم بعدا فهمیدم افسردگی بوده. اگه نیاز بود برو روانپرشک دارو بگیر. اما اگه معمولیه در اثر ناراحتی های عادیه با ورزش و انجام کارای هنری بهتر می شی.
ارایش هم برو یاد بگیر. ارایش ملایم بکنی اصلا هم معلوم نمی شه که سنت چقدره! لابد به خودت نمی رسی. اونوقت می ری خودتو با کسایی قیاس می کنی که به خودشون کلی رسیدن.
هر کی یه جوریه. یکی کم حرفه یکی پر حرفه. مهم رضایت خودت از خودته.
تازه واسه ازدواج دیر نشده که. امیدوارم همون شوهری که می خوای رو زود پیدا کنی.
حتما مشکلاتی توی خانواده داشتی که می گی از 20 می خواستی ازدواج کنی نشده. اینم توی روحیه ات اثر گذاشته.
-
RE: خیلی ساکتم.
agirl سلام
حرفات رو درک میکنم و دوستان هم خوب راهکار دادن
من پیشنهاد دارم روی اعتماد به نفست کار کن
علت ساکت بودنت میتونه ترس از قضاوت یا تایید نشدن باشه
پس لازمه روی اعتماد به نفس زوم کنی
با شهامت لازمه تفکراتت را تغییر بدی و به لحاظ فکری و رفتاری متحول بشی
شما هنوز جفت مناسبت رو پیدا نکردی پس دلیلی نداره از اینکه کنار پدر و مادرت مهمانی میری خجالت بکشی
خیلی فرصت داری پس سعی کن این تفکرات را تغییر بدهی تا در کنار این تغییر راحت تر زندگی کنی
دوست عزیزم برات موفقیت آرزومندم:72:
-
RE: خیلی ساکتم.
سلام
ممنون از راهنمایی هاتون .
می دونید من خیلی جا ها رفتم سر کار و توی اون محیط ها به هر حال ادم وقتی یه پسر خوب می بینه دوست داره که همسرش اون جوری باشه منم وقتی یه پسر خوب ی دیدم دوست داشتم که از من خواستگاری کنه و روزها منتظر اون می موندم و حتی فکر می کردم الان منو زیر نظر گرفته و بالاخره میاد خواستگاری اما سال ها گذشت و کسی به خواستگاری من نیومد و من همین جور ادم های مختلف توی ذهنم میامدن و می رفتن و خیلی هاشون هم ازدواج کردن و رفتن حتی بدون اینکه به من فکر هم بکنن من از این فکر های بیخود خسته شدم دوست دارم زودتر یکی بیاد تو زندگیم که من دیگه ازاین فکرها نکنم فکر می کنم اگه یکی توی زندگیم باشه همه فکر و ذهنم رو مشغول کنه.
راهکاراتون هم خوب بود . قبول داردم اعتماد به نفسم پایینه.خیلی فکر های قدیم یبیخود هم دارم.
توی جمعی که هستم یاهمکارام درباره نوع رنگ موهاشون صحبت می کنن یا دوران بارداری شون یا دنبال سیسمونی هستن یا دنبال جهیزیه خریدن یا حرف مادر شوهر و خواهر شوهر اخه منه مجرد از همه جا بیخبر چه حرفی میتونم بزنم.
باید خودم رو اینقد سرگرم کنم که فکرم منحرف بشه اما قبول دارید که نمیشه .سخته .
-
RE: خیلی ساکتم.
منم همینطورم.. خیلی ساکتم اما برعکس هیچ تمایلی هم ندارم که اجتماعی بشم، خیلی هم تنهام
دلم میخواد از همه دنیا دور بشم و برم ی جای دور دور که هیچکسی نباشه