مشکل سربازی نرفتن خواستگار گریبانگیر خواهرم هم شد

سلام. خواهرم 22 سالشه! خواستگاری 21 ساله داره که از لحاظ اعتقادی مناسب هستند(برادر دوست خواهرم هستند) و کار آزاد دارن. از لحاظ تحصیلات هم هر دو دیپلمه هستند. ایشون سربازی نرفتن و گویا قصد سربازی رفتن هم ندارن. تو خانواده تقریبا همه مخالفن. ولی از اونجایی که خواهر ایشون دوست خواهرم هستن و مدام با هم صحبت می کنن رو احساسات خواهر من تأثیر گذاشتن و خواهرم مدام در موردشون صحبت می کنن و تا به خواهرم می گم که خب آخه چیز خاصی نداره تازه سنشم کمه مدام می گه عوضش ایمانش خوبه، اخلاقش خوبه، اهل خلافی هم نیست. به نظر شما من به خواهرم چی بگم؟ اصلا نظر شما در این مورد چیه. راستی یه چیز با مزه هم اینه که من همیشه فکر می کردم واسم مهم نیست که خواهر کوچیکترم ازم زودتر ازدواج کنه ولی الان یه جورایی ته دلم ناراحتم:163:

marzieh411 جان احساست از اینکه خواهر کوچکترت داره زودتر ازدواج میکنه طبیعی هست و به خودت خرده نگیر ولی بیخیال شو نذار به یه وسواس رفتاری تبدیل شه.
البته هنوز ازدواجی صورت نگرفته و این حس زود اومده سراغت.

با خواهرت هم به عنوان دختر بزرگتر صحبت کن و تاپیکهای مشابهی درباره سربازی نرفتن خواستگارا هست تو تالار که بچه ها مشاوره های خیلی خوبی دادند.

نظر شخصی و نه کارشناسی:
سربازی یک رکن خیلیییییییی مهم و اساسی برای یک پسر هست که باید تکلیفش روشن شه و حتما کارت پایان خدمت داشته باشه چون نداشتنش در زندگی آینده تاثیرات خوبی نداره.

<table border="0.1" wight="40">

<td bgcolor=#"00cc66"> <center> <font color=#"ff66cc> معلومه خواهره حسابی برای برادره مایه می ذاره.به نظرم بهتره خواهرت ارتباطشو با دوستش کم تر کنه،وگرنه فرصت نمی کنه

به صورت منطقی در مورد خاستگارش فکر کنه.</center> </font> </td> </table>

به نظرتون این که این آقا تازه 21 سالشونه و تازه یک سال هم از خواهر من کوچیکتره مشکل ساز نمی شه؟؟

سلام

من هم فکر می کنم خواهر شما بیشتر وارد فاز احساسات شده تا منطق !
اما بهتره که شما نظرت رو مستقیما به خواهرت نگی اگه ناراحتی یا مخالفی فقط به پدرو مادرت بگو تا اونها مساله رو بهتر بررسی کنند و اگر مخالفت شما منطقی باشه اونها هم به خواهرت کمک می کنند تا تصیمی منطقی بگیره ..
اگه خودت مستقیما با خواهرت حرفی بزنی شاید کدورت به وجود بیاد ..
مهم معیارهاست که تا چه اندازه نزدیک به هم هستند...

به نظر من هم بهتره پدر مادرتون این مشکل رو حل کنن.
بهتره ارتباط با خواهرش نمیگم کم بشه ولی جوری بشه که خواهرشون دیگه از این حرفا نزنن.
باید بهشون فهمونده بشه که خانواده راضی بشو نیستن و بهتره بیش از این مغز دختر رو پر از این حرفا نکنن.اگر مادرتون بتونه یه تذکر دوستانه محترمانه بده خیلی خوبه.

خدارو شکر! با خواهرم صحبت کردم و کوتاه اومد. بالاخره جواب منفی قاطع داد. فقط واسش دعا کنید. ترغیبش کردم که بره کلاس ثبت نام کنه و خودم هزینه کلاسش رو بدم تا بلکه بعدش بتونه بره سر کار. دعا کنید ثابت قدم باشه