رابطه ای که از اول بادید جنسی شکل گرفته میشه به ازدواج موفقی منتج شه؟

سلام
دختری رو دوست دارم ولی تردید های زیادی برای تن دادن وتن ندادن به ازدواج با اون دارم.برای همین خلاصه ای از جریان رو میگم تا راهنماییم کنید.
دختری تو هم دانشگاهی های من بود که به واسطه چهره و اندامش از روز اول توجه منو جلب کرده بود.دوستام هم درموردش حرف میزدن.خیلی زود اسمش و رشتش تو دانشگاه پیچید.دختر خاصی بود ناز بود کمی کوتاه قد،ظریف و دوست داشتنی.
یک روز تو کتابخانه دانشگاه نشسته بودم که دیدم داره سعی می کنه یک کتاب رو بگزاره تو قفسه های بالا ولی قدش نمی رسه.ارتفاع قفسه طوری بود که فقط پسرها و دخترای بلندقد بهش دسترسی داشتن .تو اون موقعیت بدنی که قرار داشت اندامش خیلی جلب توجه میکرد و من ناخوداگاه محو اندامش شده بودم و به ذهنم نرسید برم جلو کتابو ازش بگیرم. که برگشت و با اشاره به من گفت بیا.رفتم سمتش با حالت پچ پچ گفت میشه اینرو بزاری اونجا.فکر کردم چرا بین این همه آدم من رو صدا کرد در حالیکه پسرای دیگه ای هم بودن که بتونن کمکش کنن و حتی اطرافش دخترای قد بلندی هم بودن که بتونه از اونها کمک بخواد.از اون روز به بعد رفتم تو نخش ولی فقط از لحاظ جنسی بهش فکرمیکردم.
بلاخره بهش پیشنهاد دوستی دادم.قبول کرد دوستی عادی بینمون باشه.دیگه مطمئن شده بودم اونم من رو دوست داره. دوستی عادی ما دوهفته بیشتر ادامه نداشت و من دوستی رو بردم به سمت ابراز علاقه و بالاخره دوست دختر دوست پسر شدیم.هرروز جذابیتش برام بیشتر میشد و تو این فکر بودم که رابطه رو به سمت مسائل جنسی ببرم.البته خودم تو این زمینه محدودیت داشتم از لحاظ فرهنگی و رابطه خاصی نمی خواستم باهاش داشته باشم .فقط در حد شیطنت.
دانشگاه شهرستان بود وما تو طول راه تو اتوبوس باهم بودیم.یک ماه ازدوستیمون می گذشت که تو اتوبوس دیدم مثل هر روز نیست و حالش خوش نیست.ازش پرسیدم چش شده.گفت حالم بده.دستش رو گرفتم دلداریش بدم دیدم دستای کوچیکش یخ کرده.گفتم فشارت خیلی پایینه رسیدیم تهران می برمت درمانگاه باید سرم بزنی.
گفتش نه مهم نیست زیاد اینجوری میشم.ذهنم رفت سمت مشکل عادت ماهانه.می ترسدیم ازش بپرسم ناراحت شه ولی به خودم جرات دادم و پرسدیم.مستقیم جواب نداد ولی طوری جواب داد که فهمیدم جریان همینه.خیلی راحت برخورد کرد.قبل از اون دستاش رو می گرفتم ولی هیچ وقت به بدنش دست نزده بودم.برخورد راحتش رو که دیدم حس کردم می تونم به چیزای بیشتری تو این دوستی برسم.دستمو گذاشتم رو پشتش بعد کم کم اوردم پایین می ترسیدم چیزی بگه و نزاره بهش دست بزنم ولی هیچی نگفت منم کمرشو ماساژ دادم .الان نمی دونم یک دختر سالم و خوب این قدر راحت می تونه برخورد کنه یا نه؟نمیدونم یک دختر نجیب تو این شرایط چه برخوردی داره؟ اون موقع به واسطه برخوردش فکر کردم دختر پایبندی نیست .از اون دفعه به بعد دیگه باهاش راحت شدم حرف س ک سی می زدم باهاش و در حد بوسیدن و بغل کردن و...باهاش بودم.بعضی وقتها مقاومت می کرد. می گفت اینجوری حرف نزنیم.بعضی وقتها خودش نخ میداد.بعضی وقتها گریه می کرد می گفت ازت خجالت می کشم چرا رابطمون اینجوری شد.الان ی ساله باهم هستیم .واقعا دوستش دارم. هنوز برام اون جذابیت رو داره. نمی تونم ازش دل بکنم.دلم می خواد مال من شه.ولی راحتی که باهام داشت مانع میشه برم خواستگاریش.میگم چرا انقدر زود بامن راحت شد و بهم اجازه داد دستمالیش کنم البته فقط در همین حده و نمی زاره بیشتر پیش برم.
از یک طرف دیگه میدونم دختر خوبیه میدونم فقط بامن اینجوریه.میدونم اگر کاری میکنه حرفی میزنه از شیطنتشه.میل جنسیشم خیلی بالاست.وگرنه دختر هرزی نیست.دوست داره باهام ازدواج کنه
با خودم می گم زیبا که هست اخلاقمونم که جوره وخانوادشم خوبن چرا دست دست میکنم برم خواستگاریش.بعد یاد برخورد راحتش می افتم دو دل می شم.باخودم که فکرمی کنم مهترین چیزی که من رو به اون دلبسته کرده مسائل جنسیه و جذابیت های جنسیس
میترسم اینا بعد ازدواج واسم عادی شه.

نه می تونم ازش بگذرم راحت نه میتونم دلمو راضی کنم باهاش بمونم.
میدونم اگر ازش بگذرم ممکنه دیگه مثل اون گیرم نیاد من اندام و چهره خیلی برام مهمه
رو فرم هیکل حساسم.سلیقه خاصی دارم .واسه همین بعید می دونم یکی دیگه از نظرظاهر انقدر به دلم بشینه.کمرباریک وباسن بزرگ.چشم درشت،پوست روشن،سینه برجسته ،شکم تخت،اندام ظریف وریزنقش ... این چیزا چیزایی هستن که برام خیلی مهمن وهمه در وجود اون هست.البته فقط ازنظر ظاهر دارم می گم وگرنه خیلی چیزای دیگم برام مهمه.تو شخصیتش هم یک رنگی و نشاط کودکانش رو خیلی دوست دارم.
حالا موندم چیکار کنم این رابطه که از اول بادید جنسی شکل گرفته میشه به ازدواج موفقی منتج شه؟
من 24 سالمه و اون 23

سلام mehras گرامی

به همدردی خوش آمدین

برادرگرامی توضیحات کاملتون رو دقیق خوندم اما نشانی از هرزگی در رفتار دختر خانوم ندیدم. تنها خطایی که دختر

خانوم کرده همانند خیلی از دختران معصوم دیگه اینه که در مقابل جسارت گستاخانه شما سکوت کرده و اجازه

پیشروی داده که اون هم ناشی از اینه که دخترای ما به امید ازدواج با فردی که دوستش دارن بهش میدون میدن و

علیرغم میل باطنیشون اجازه پیشروی به پسر میدن! اما غافل از اینکه پسرها چطور در موردشون فکر می کنن بعدا!

این که ایشون مانع پیشروی بیشتر شما شدن و بسیار ابراز ناراحتی می کنن و عذاب وجدان ناشی از همین پاکیه

ایشونه اما متاسفانه فکر می کنن همانند خیلی دخترای خوب دیگه که راه ازدواج با فرد مورد علاقشون کمی کوتاه

آمدن و به اصطلاح راه اومدن با پسر هاست.

توجه شما رو به چند چیز جلب می کنم :

1- اینکه یک دختر در مورد عادت ماهیانه اش اگر ازش پرسیده بشه صحبت کنه نشان از بی حیایی دختر نیست به

خصوص که اون شما رو همسر خودش می بینه و مسلما در برخورد با دیگران احتمالا اینطور نیست و این مشکل

یک سیکل طبیعی و عادی در بدن خانومهاست که بعضی ها بزرگش می کنن و متاسفانه بهش دید جنسی میدن.

2- شما در قابل احساسات اون دختر خانوم ، اینکه به قول خودتون دستمالیش کردین و وابسته کردن ایشون به

خودتون در برابر خداوند مسئولید! بهر حال این خطا رو شما شروع کردین و اون که راحت برخورد کرده شما بودین در

ابتدای امر نه ایشون! دوست دارین ایشون هم راجع به شما اینطور فکر کنن که پسر راحتی هستین یا با همه

اینطور بودین؟


این ازدواج میتونه به خیر و خوشی منجر بشه اما به چند شرط :

1- اینکه شما بررسی کنین که جز ملاک های ظاهری که برای همه آقایون در ازدواج مهمه ، آیا این دختر ملاک های

اعتقادی ، اخلاقی ، فرهنگی و خانوادگی شما رو داره یا نه

2- بررسی کنین که این دختر رو بهش علاقه دارین منهای ظاهرش و با شما هماهنگی داره یا نه.

اگر این شروط رو بررسی کردین و همه چیز اوکی بود ، به نظر مشکل وجود نداره چون این شما بودین که این رابطه

رو با دید جنسی شروع کردین نه دختر خانم! ضمنا شما که خودتون رطب خوردین و تعارف کننده رطب هم بودین

نمیتونین منع رطب کنین! :72:

اون به شما احتمالا به چشم مرد قابل اتکای زندگیش نگاه می کنه و بهتون اعتماد کرده که حتی حاضر به چنین

خطایی شده ، پس تردید رو برای خواستگاری به کنار بگذارین و روابط فیزیکی و عاشقانه تون رو تعطیل کنین و جدی

با خودتون خلوت کنین و به بررسی سایر ملاک های ازدواج بپردازین و بعد اگر مناسب دیدینش به خواستگاریش

برین. ازدواج برای برچیده شدن فساد و استحکام بخشی به روابط انسانی به شکل صحیحه.

گذشته و خطاهای خودتون و خانم رو ببخشین و اگر مناسب هستن از همه لحاظ کاری بکنین که خداوند ازتون

راضی باشه و اون خانم از حلال نصیب شما بشه و به خواستگاریشون برین.

ضمنا انقدر هم رویا پردازی نکنین که اون راحت بود چون شما در نیت و قلب ایشون نبودین و نمیدونین واقعا آیا

معذب بوده یا نه. به فکر ملاک های اساسی برای ازدواج باشین.

موفق باشین.

:72:

سلام دوست عزیز

یه نظرم دوستمون بهار شادی بسیار زیبا جوابتون را دادند و هیچ جای بحثی نمی مونه

اینجا اومدم تا بگم، شما دید جنسی داشتین که البته در سن و شرایط شما طبیعیه، اما جدا لفظ دست مالی یا چنین چیزی خیلی بد هست، چطور دلتون میاد به کسی که دوستش دارین چنین چیزی رو از ذهن بگذرونین؟
به نظرم هر موقع عشقتون پاک و خالص شد و هنوز تمایلی در دو طرف باقی موند مراحله بعدی یعنی خاستگاری را برین جلو وگرنه علیرغم جذابیتهای اون دختر ایشون را رها کنین تا فرصتهای زندگیش رو از دست نده و با کسی ازدواج کنه که خالصانه مخلصانه دوستش داشته باشه.

شما الان یکساله که با ایشون هستین و فقط از یک ماه اول این دوستی به ما گفتین فکر میکنم حداقل تو این یکسال باید فهمیده باشین که ایشون چه طور خانومی هستن
ببین این فکر ممکنه تو زندگیت همیشه باشه و عذابت بده اگه تو این یکسال اینو فهمیدی که ایشون خانومی نیستن که فکرش و کردی خوب راحت میتونی تصمیم بگیری اما اگه موارد دیگه ای که فکرت و مشغول کرده دیدی طبیعتا چون با هات صادقه از خودش بپرس
اما خوب بپرس

اینو بهت حق میدم که دو دل بشی با توجه به این مسائل که خیلی خیلی زیاد شده انسان و به شک و شبهه می اندازه که افرادی که تاپیک اشون الان هست که گفتن ما چهار سال با کسی دوست بودیم اما بعد فهمیدیم.... و بر عکس هم داره پس باید با دید باز همه ای مسائل و بررسی کنی تا بعدا پشیمون نشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bahar.shadi

سلام mehras گرامی

به همدردی خوش آمدین

برادرگرامی توضیحات کاملتون رو دقیق خوندم اما نشانی از هرزگی در رفتار دختر خانوم ندیدم. تنها خطایی که دختر

خانوم کرده همانند خیلی از دختران معصوم دیگه اینه که در مقابل جسارت گستاخانه شما سکوت کرده و اجازه

پیشروی داده که اون هم ناشی از اینه که دخترای ما به امید ازدواج با فردی که دوستش دارن بهش میدون میدن و

علیرغم میل باطنیشون اجازه پیشروی به پسر میدن! اما غافل از اینکه پسرها چطور در موردشون فکر می کنن بعدا!

---

:104::104::104:
:104::104:
:104:

سلام خدمت mehras عزیز و دیگر دوستان

مشکل شما و نظر خوب دوستان رو خوندم , خدارو شکر که مشکل حادی ندارید ولی اگر همین مشکل کوچیک رو نتونید برطرف کنید و هضم نشه فردای روزگار حتما براتون مشکل آفرین خواهد شد.
عدم اطمینان و اعتماد به طرف مقابل بذری هست که اگر کاشته بشه و ریشه بدوونه می تونه زندگی رو از هم بپاشونه.

خب انسانها باهم متفاوتند و آستانه تحملشون هم باهم فرق می کنه , احتمال میدم که ایشون چون به علاقه شما به خودشون آگاه بودن بنابراین بارها همچین برخوردهای فیزیکی رو تو تذهنشون تداعی داشتن و وقتی که به عینیت رسیده عکس العملی برای مقابله با عمل شما نداشتند و این برمیگرده به آموزش خانوادگی و سطح ایمان یا .....
که در افراد مختلف متفاوته.
شما اشتباه اول رو مرتکب شدید و ایشون اشتباه بعدی رو ولی باید از خودتون بپرسید که اگر ایشون سالم نیستند پس من بدترم چون من رابطه رو شروع کردم و باعث تحریک ایشون شدم و لی اگر من ایشون رو به عنوان همسر آینده می دیدم پس طرف مقابل هم منو به عنوان شوهر آینده میدیده که عکس العملی نشون نداده.
به هر حال اینو می خوام بگم که یک تنه به قاضی نرید درسته که اگر دختر خانمی اجازه نده و چراغ سبز روشن نکنه هیچ مردی نمی تونه بهش نزدیک بشه و ایشون شاید اینقدر به شما وابسته شده بودن که نتونستن مقاومت کنن.

بنابراین نظر من اینه که اگر می دونید که دختر خانم خوبی هستند و اگر مقابل شما مقاومت نکردن صرف علاقه و وابستگی به شما بوده نه هرزگی پس روش فکر کنید و لی تا با خودتون کنار نیومدین پا پیش نذارین چون صحیح نیست که این مطلب رو پتکی کنید و بعد از ازدواج بر سر ایشون بکوبید.

اشتباه از هر دو طرف بوده و لی به خاطر اینکه شما فرد حساسی هستید باید بتونید قبل از اقدام از پاکی ایشون مطمئن بشید تا ازدواج موفقی داشته باشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط جرجیس

اینو بهت حق میدم که دو دل بشی با توجه به این مسائل که خیلی خیلی زیاد شده

---

جناب mehras

البته که شما حق دارین بررسی کنین طرفتون رو که مناسب زندگیتون هست یا خیر و با صحبت های

جناب جرجیس بسیار زیاد موافقم اما با بخش بالا که نقل کردم نه!

چون معتقدم علت فضایی که در جامعه پیش آمده 2 طرفه هست و خود رفتار شما در شکل گیری این

بی اعتمادی موثر بوده و البته رفتار خانم هم موثر بوده اما خوب پاسخی به رفتار غلط شما بوده و چون

خودم یک خانم هستم دخترانی رو که چنین خطایی کردن دیدم و باهاشون هم صحبت بودم و بر پایه

این صحبت ها اینو می گم.

شما حق دارین به بررسی این خانوم از همه زوایا برای ازدواج بپردازین چون بحث یک عمر زندگیه اما حق

ندارین به خاطر خطایی در تردید باشین که خودتون هم در ایجاد اون خطا نقش داشتین.

ازدواج فرصتی برای جمع کردن خطاهای گذشته هست و فرصت دادن به آدمها البته به شرطی که قابل

باشن و واقعا یک خطا رو از سر جهل کرده باشن و تصمیم به جبران داشته باشن.

ضمنا شما که خودتون خطا کردین ، الان در واقع با ازدواج به خودتون فرصتی برای برقراری ارتباط با جنس

مخالف به شکل سالم رو دادین و روا نیست که به این خانم اون فرصت داده نشه چون همه ما در مقابل

خداوند یکسانیم. مرد و زن هم نداره.

اگر در این یکسال نجابت و خوبی این دختر به شما ثابت شده و در شما اعتماد ایجاد شده ، بی انصافیه

که بخواین ملاک تصمیم گیری رو بر یک چیز بگذارین البته به شرطی که همه مراحل شناخت رو طی کرده

باشین و ایشون رو تقریبا نزدیک به معیارهاتون واسه ازدواج ببینین.

ضمنا در این بررسی به این نکته دقت کنین که اگر انتخاب شما تنها بر مبنای ظاهر باشه ، ممکنه در اثر

یک حادثه یا زایمان یا هر چیز دیگه ایشون به جذابیت الان نباشن پس ملاک های انتخاب ایشون رو بر

مبنای صرفا ظاهر قرار ندین و همه جوره ایشون رو بررسی کنین.

موفق باشین.

سلام دوست عزیز.به همدردی خوش اومدی

به نظرم این مسئله ای که عنوان کردی چیزی نیست که با نظر دیگران رو خواستن بشه تصمیم گرفت چون اینجا دید شخصی خودت مهمه.

بله از دید ما که یه دختریم این خیلی وحشتناکه که یه پسر بیاد با ادم طرح دوستی بریزه و و حرفای عاطفی ادمو وابسته خودش بکنه و رابطه فیزیکی ایجاد بکنه و بعد بخاطر همین موضوع بذاره و بره..به نظر خیلی غیر منصفانه میاد.چون دخترا به همه چیز از دید عاطفی خودشون نگاه میکنن و پسرا غالبا با دید فیزیکی..

اما به نظرم منصفانه بودن و نبودن الان چندان مهم نیست..
شما دو راه پیش رو دارین..یا کل افکارتونو تغییر بدین و تموم ذهنیت منفیتون رو درباره دخترا و بطور خاص اون دختر تغییر بدین یا اینکه رهاش کنید..رهاش کنید تا این اتفاقا بشه براش یه تجربه و سراغ مردی بره که ذهنیت درستی ازش داشته باشه.

اما تصمیمتونو زودتر بگیرید..اگه رفتارتون تا الان قابل اغماض باشه از الان به بعد نیست و معنی کاملش سوءاستفاده است..روابط جسمانی و عاطفیتت رو کامل قطع کن و حتی میتونی ازش یه بازه زمانی بخوای که فکر کنی و تصمیم بگیری به خواستگاریش بری یا نه..و اون پیشنهاد ازدواجت رو قبول کنه یا نه...

هرچی هست روزه شک دار نگیر.

موفق باشی

نقل قول:

---

اما به نظرم منصفانه بودن و نبودن الان چندان مهم نیست..
شما دو راه پیش رو دارین..یا کل افکارتونو تغییر بدین و تموم ذهنیت منفیتون رو درباره دخترا و بطور خاص اون دختر تغییر بدین یا اینکه رهاش کنید..رهاش کنید تا این اتفاقا بشه براش یه تجربه و سراغ مردی بره که ذهنیت درستی ازش داشته باشه.

---

سلام بهار عزیزم
نمی دونم چرا همچین چیزی گفتی عزیزم ولی کار مشاوره یعنی راهنمایی کردن و دلگرمی دادن برای حل مشکل نه رای صادر کردن و یک تنه به قاضی رفتن
اتفاقا الان تنها چیزی که لازم هست منصف بودن ایشون هست و اینکه کلاه خودشون رو قاضی کنن تا بتونن تصمیم بگیرن
و این اتفاق شاید پس لرزه اش این قدر برای این خانوم زیاد بشه که حتی باعث بشه از مردها متنفر بشه
چون قطعا اگر ایشون دختر خانم پاکی باشن که فقط دل به مهراز عزیز دادن و به عنوان همسر آینده بهشون نگاه کردن ودر نتیجه مقاومت در برابر تحریک جنسی ایشون نداشتن (که البته من تایید نمی کنم ولی بنا به دلایلی از جمله کمبود عاطفی می تونه اتفاق افتاده باشه) چون ایشون رو برای خودشون می دونستن پس قضاوت اینچنینی می تونه تاثیر خیلی بدی در روحیه خانم بگذاره .:72:
.................................

مهراز عزیز ویروسهایی وجود دارن که اگر به زندگی زناشویی رخنه کنن باعث اختلال و بیماری زندگی خواهند شد.یکیش همونی هست که ذهن شما رو درگیر کرده یعنی تعصب افراطی
تعصب افراطی از مخرب ترین ویروسها هست که از قضاوت های کورکورانه , بدبینی به طرف مقابل , نداشتن صراحت و نهایتا وسواس فکری پدید میاد و راه مقابله اش اینه که بدبینی رو کنار بذاری و آرام و منطقی مسئله رو بررسی کنی و مسائل رو با هم قاطی نکنی , به رای و نظر طرف مقابل ارزش بذاری و یه تنه به قاضی نری و صراحت کامل در گفتار داشته باشی تا بتونی تصمیم درست رو اتخاذ کنی.
یه جمله معروف هست که میگه اگر می دونی که کسی دوستت داره و به عشقش مطمئن هستی پس دودلی نکن چون طرف مقابلت بچه نیست که با دیدن اسباب بازی بهتر و شکیل تر قید تو رو بزنه (البته اگر عشق باشه نه هوس)
و اما یک نکته:
شما اگر باز هم باهمون چشم که در ابتدا ایشون رو نگاه کرده(از دیدگاه جنسی) به قضیه نگاه می کنید این ازدواج براتون مشکل ساز خواهد شد چون ممکنه در آینده ظرافت جسمی خانم با دلایلی مثل زایمان از بین بره و جذابیت اولیه رو نداشته باشه ,(این احتمال رو حتما باید در نظر داشته باشید.)
ولی اگر به عشق خودتون یقین دارید که در هر شرایطی ایشون رو دوست خواهید داشت پس قدم در مرحله بعد بگذارید وگرنه با احساسات و عواطف ایشون که ممکنه پاک باشه بازی نکنید.

با سلام و احترام
در مورد مسئله ای که گفتید که تناسب دارید. هر دو نسبت به عدم رعایت حریم ها قبل از ازدواج اقدام کردید و از این نظر تناسب دارید .
اتفاقا اینطور که گفتید شما پیشقدم بودید و از این نظر آن دختر خانم باید بیشتر از شما نگران باشد.
لینک ذیل برای توضیح بیشتر می تواند کمک کننده باشد.
http://www.hamdardi.net/thread-2430.html