نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام
26 سال دارم و2 سال است که عقد کرده ام.در طول این دوسال شوهرم هیچ تعهد مالی نسبت به من نپذیرفته.حتی برای تماس با ایشان باید از پدرم پول بگیرم وشارژ بخرم.از آن بدتر اینکه اگر 1 بار زنگ بزند و من زنگ نزنم اگر 10 روز هم طول بکشد تا من زنگ نزنم زنگ نمی زند! همه چیز زندگی مشترک را دنگی می بیند اگر کاری برای من یا خانواده ام انجام بدهد و از نظر خودش جبران نکنیم دعوا مرافع راه می اندازد.به نظر شما این رفتار طبیعی است؟
سلام.
چرا دو سال عقدتون زمان برده؟
برنامه تون برای عروسی کی هست ؟
در طول این دو سال از همون ابتدا اینجوری بوده ؟
تا حالا خرجی رو هم براتون کرده اند چه می دونم با وضعیت مثلا شام رو برین بیرون ، مسافرت ، کادو و ... ؟
در این دو سال رابطه جنسی هم داشتین ؟
چند سالشونه و شغلشون چیه و تحصیلات ؟ اوضاع مالیی اش چطوره؟
.
.
به نظر من اینکه اینکه دیر به دیر با شما تماس می گیره که خیلی غیرطبیعیه . زن و شوهر باشین و اینطوری ؟!
سلام آقای امید
ایشون تا چندماه پیش دانشجو بودن الان دارن به صورت پروژه ای کارمی کنن و قراره تا یکی دو ماه دیگه استخدام بشن. قرار شده بعد از استخدام شدنشون عروسی کنیم ولی مدتیه یر ناسازگاری گذاشته.بهانه گیر شده.از اول حساس بود ولی 1 مدته از رفتار خودم و خانواده م بهانه گیری می کنه و به خودم پرخاش و به خانواده م بی احترامی می کنه. پارسال به مناسبت اعیاد برام عیدی طلا می آورد ولی چندین بار گفته هر وقت خواستیم خونه یا ماشین بخریم باید طلاهاتو بدی!بله رابطه جنسی داشتیم به طور مرتب ولی الان 1 ماهی میشه رابطه شو به خونمون قطع کرده منم خونشون نمی بره.27 سالشه فوق لیسانس داره.
شدیدن مادی هستش ، من هم این تجربه رو داشتم بیچاره میکنن آدم رو توپیک من رو بخون اگه خواستی (در آستانه جدائی از شوهرم در خارج از کشور )
سلام.
کسی که تا چند وقت پیش تو این گرونی طلا می اورده خسیس به حساب نمیاد.....البته این نظر منه.
لطفا کامل توضیح بدید بالاخره یه جرقه این اتیشو روشن کرده .
اول اختلاف از کجا بود؟
میشه احتمال داد که ایشون دارند پس انداز می کنن و فکر ازدواج و عروسی یک کمی ایشون رو ترسونده به همین خاطر تعادل مدیریت مالی رو از دست دادن.
آقایون وقتی در موقعیت کاری و اقتصادی بد یا دور از انتظار خودشون قرار میگیرن کاملا عصبی و بد قلق میشن
شاید واسه پایان درسش و شروع کارش یه کم بهش استرس وارد شده که این رفتار ها را داره.
سعی کن بفهمی خسیسه یا تحت فشار
شاید فکرش درگیر مخارج عروسی و ... است
تو این ۲ سال با هم سفر رفتن? رستوران? تفریح?
اینجور مواقع چجوری خرج میکنه واست
فکر میکنم حتا اگر خسیس هم باشند دیگه بعد از ۲ سال عقد و رابطه جنسی درست نیست که به طلاق فکر کنید.
بهتره دنبال راه حل باشی.
از خساستشم که بگذرم مشکل حساسیتش که در تاپیکhttp://www.hamdardi.net/thread-24113.html گذاشتم داره دیوونه م میکنه!بعد از گذشت 1 ماه از ماجرا حتی با این که قبول کردم که مامانمم مقصر بوده بازم ول کن ماجرا نیست!همش میگه خوب کاری کردم به پدر مادرم گفتم منم میخوام به اونا بگم به تو تیکه بندازن!از این به بعد هر وقت پدر مادرت چیزی گفتن جوابشونو میدم دیگهاحترام نمیزارم!میخوام به مامانم بگم بهت بگه من 1 دختر خیلی خوشگل برا پسرم درنظر داشتم!تمام سعیمو کردم که موضوع به خوبی و خوشی حل شه و تموم شه ولی هی کشش میده.
تو این دو سال اصلا منو مسافرت نبرده.یکی دو بار فقط منو کبابی برده!به غیر از خیابون رفتن اونم با غر و عجله هیچ جای تفریحی هم نرفتیم
با دوستاش هم همین قدر خسیسه ؟
برا دوستاش اصلا خرجی نمی کنه!دنگی حساب می کنن!