در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)
سلام
دوران دانشجویی خوبی داشتم یک کلوپ تو یاهو داشتیم و همه بچه ها تو اونجا باهم در ارتباط بودیم از طریق گروپ و ایمیل هامون .چه دخترا چه پسرا.
تو دوران دانشجویی با سه تا دختر هم خونه بودم.هر سه تاشون دخترای خوبی بودن خانواده دار بودن.هیچ کدوم شون اهل دوست پسر بازی و این حرفا نبودن .خیلی باهم جور شده بودیم و روزای خیلی خوبی باهاشون داشتم.همه حرفامون رو به هم می گفتیم .درد دل هامون رو به هم می گفتیم .ولی من تو دلم نسبت به همشون احساس کمبود می کردم.
من سینه هام خیلی کوچیکن ولی اون سه تا هیچ کدوم مشکل من رو نداشت و من حسرت می خوردم می دیدمشون.
تا اینکه یک روز کم اوردم و براشون درد دل کردم بدون دلیل سفره دلم رو باز کردم:302:
اصرار کردن گفتن بزار از زیر ببینیم چقدره شاید بیخودی حساس شدی.منم نشون دادم .می خواستم بدونم واقعا نظرشون چیه.خندیدن گفتن تو که مثل مردایی :302:.ولی مهم نیست ازدواج کنی بزرگ میشه و این چیزا.:302:
بعد از گفتن حرفام حس کردم سبک شدم و راحت...
تا اینکه چند ماه پیش یکی ازپسرای دانشگاه که تو گروپ هم عضو بود .ازم خواستگاری کرد.فکر می کردم تمام غم وغصه هام فروکش کردن و منم دارم روی خوشبختی رو می بینم .پسر جذابیه و خیلی منطقی و اهل شعر و ادب ولی یکم ریزنقشه .هم قد منه .خیلی تعجب می کردم که از من خوشش اومده .هرچی فکر میکردم از همه نظر ازم سر بود .اینم بگم به اصطلاح همه دوستام به من می گن باحالی و خاکی .یعنی با من باشن بهشون خوش می گذره .فکر کنم نوید هم از این اخلاقام خوشش اومده بود.
دوستام که فهمیدن همه ظاهرا خوشحال شدن و تبریک گفتن .اون خوشگله که ازدواج کرده خودش خیلی خوشحال شد گفت خیلی بهم می این.ولی دو تا مجردا بم گفتن مثل فیل و فنجونید در حالیکه نه من فیلم ونه نوید فنجون
من قدم 166 وزنم 58 .نویدم یک سانتی ازم بلندتره و 58 کیلوست.فکرکنم از حسادت داشتن می مردم که به جای تبریک گفتن مثل فیل و فنجونید.
نوید اینا دوبار اومدن خونمون و مامان بابامم خوششون اومد.خانواده خوبی بودن.
همه چیز خوب بود تا چندروز پیش که نوید بهم گفت می خواد ازم سوال بپرسه .
گفتم بپرس .گفت تو با دوستات حمام رفتی!دهنم باز مونده بود گفتم نه.هرچی به مخم فشار اوردم نفهمیدم چرا این سوال رو می کنه.
کلی باهاش کلنجار رفتم تا اخر بهم گفت یک نفر با ایمیل ناشناس براش ایمیل زده و گفته که دختره و با من حمام رفته و من از نظر بالاتنه یعنی همون سینه تعطیلم!!!! و یک علامت مثل خال هم که تو بالاتنم بود رو بهش گفته .
بهش گفته که فکر کردم این رو باید بدونی هیکل اون (یعنی هیکل من )با مانتو و لباس فرق داره .......
حتی نتونستم بهش جوابی بدم دهنم خشک شده بود.
نمی دونم کار کدومشون هست و چرا اینر رو به نوید گفتن.
دارم دق می ارم .چه خاکی بریزم تو سرم.چه توضیحی به نوید بدم.چی کار کنم؟روم نمیشه باهاش حرف بزنم .روم نمیشه بهش چیزی رو توضیح بدم.چطوری ثابت کنم من با کسی حموم نرفتم؟
از همه دوستام متنفر شدم .نمی دونم چرا این سادگی رو کردم :316: و باهاشون دردو دل کردم
آبروم رفته .به من بگید من چیکار کنم .روم نمیشه با نوید حرف بزنم .:302:
دیگه دلم نمی خواد ببینمش .دلم می خواد برم زیر خاک.
RE: در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)
سلام. به انجمن همدردی خوش اومدید.
g.amiri، خواهر بزرگوارم خونسرد باشید. خواهش میکنم نفرین نکنید، کسی با شما بد بوده، شما سعی کنید خوب باشید. از این فرصت استفاده کنید تا هم برای خود و هم برای او دعا و آرزوی مثبت کنید، مخصوصاً او که به شدت نیازمند آن است.
شما سالم و خانواده دار تا اینجا زندگی کردید. کاری که با دوستانتان کردید هر چند از روی احساسات بوده، اما بی بند و باری نبود. در آن مقطع نیاز داشتید توسط دخترهایی که دوستتان بودند تایید شوید بلکه به احساس بهتری دست یابید، فقط در همین حد.
بهترین کار صداقته. مثل همین که اینجا فرمودید را به او بگویید، ترجیحاً با جزئیاتی کمتر. اگر شما و خواستگارتون توافق جدی کردید که با هم ازدواج کنید، راستش را بگویید. دروغ گفتن فقط مشکل شما را بدتر میکند. اگر خواستگارتان با وضعیت بدن شما مشکل دارد، آن هم راه چاره پزشکی دارد و دوستان میتوانند شما را راهنمایی کنند. بخاطر یک مسئله کوچک نگذارید زندگیتان از هم بپاشد یا بذر بی اعتمادی از همین ابتدا جوانه زند. :-)
سر فرصت به قسمت اختلافات زن و شوهرها در این انجمن مراجعه کنید - به نظر من یادآور خوبی است تا همه قدردان باشیم.
موفق باشید.
RE: در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)
سلام g.amiri
نگران نباش، نیازی نیست ناراحت باشی، ببین شما که اول و آخر این موضوع رو باید به خواستگارت می گفتی، منظورم کوچیک بودن سینته، ولی دوستات این حرکت زشت رو انجام دادن، مشخصه که واقعا حسودی میکردن بهت. شما خونسردی خودت رو حفظ کن در قدم اول
به نظرم، اگه واقعا سینه هات خیلی خیلی کوچیکه اگه تونستی تو اولین فرصت برو پیش یه پزشک زنان و باهاش مشورت کن، راه حل هایی برای بزرگ شدن سینه وجود داره، مثل ورزش های خاص، خوردن قرص های هورمونی و ...
بعد هم با آقا نوید صحبت کن و بگو آره سینه های من کوچیک هستند، حالا نمی خواد کل حقیقت رو بهش بگی منظورم اینه که لازم نیست بگی قبلا نگران این موضوع بودی و سینه هات رو به دوستات نشون دادی
بگو تو اتاق خوابگاه تنها بودم داشتم لباسامو عوض می کردم یهو دوتا از دوستام درو باز کردن اومدن تو، و تو فاصله ای که من لباسام رو بپوشم، از اونجایی که دخترای شر و به اصلاح خودشون شوخ طبعی بودن و دنبال نقطه ضعف من برای اذیت کردنم می گشتن، کوچیک بودن سینه های منو به تمسخر گرفتند و ...
دوستات رو هم رهاشون کن، اصلا حتی یه درصد سعی کن ذهنت رو درگیرشون نکنی، ببین اگه خواستگارت پسر خوب و منطقی باشه همین الان فرصت خوبیه واسه محک زدنش، اگه منطقی برخورد کرد با این قضیه که خیلی راحت می تونی روش حساب باز کنی برای زندگی آیندت، دوستات رو هم ببخش و فراموشون کن برای همیشه
خودشون یه روزی چوب این حرکت زشتشون رو می خورند
RE: در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)
simko و ستاره خوشبخت مرسی که بهم جواد دادید با خوندن حرفاتون بهتر شدم. تو حرف صداقت داشتن اسونه .بخشیدن اسونه ولی درعمل من نمی تونم برم صادقانه باهاش حرف بزنم و نمی تونم دوستام رو ببخشم.
simko من نمی دونم الان اون چه فکری در موردم میکنه .ممکنه فکر کنه من انحراف اخلاقی دارم.من نمی دونم چجوری باید از ذهنیتش خبر دار شم.
ستاره درسته این اول و اخر باید می گفتم ولی نه این جوری.الان فکرمی کنه من چقدر بی حیا و راحتم :302:
نمی دونه که من چه نیتی داشتم شاید فکر کنه انحراف جنسی دارم .کوچیکیش که آره خیلی کوچیکه احتیاجی نیست چیزی بپوشم ،آخه من ورزشکار هم هستم.بعدش من پزشک رفتم .ژنتیکیه کاریش نمی تونم کنم.:302: :302::302:
RE: در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)
سلام g.amiri گرامی،
خوش اومدی،
ببین دوست من، من اگه بودم، به این آقا می گفتم من این جوری هستم و زیاد آب و تابش هم نمی دادم که حساس بشه! مثلاً می گفتم واقعیتش یه مقداری کوچک هست، اما این که چه کسی این رو به شما گفته و چه منظوری داشته و چرا می خواسته با موضوع به این سادگی، منو پیشه شما خراب کنه، جای سواله! نوید اگه حساسیتتو رو این موضوع ببینه و ببینه که چقدر از نظره تو عیب بزرگی هست، دیگه به دیدگاه خودش کاری نداره و فک می کنه حتما یه عیب بزرگی هست و اون متوجه نمی شه!
انحراف اخلاقی کجا بود! اگه پرسید از کجا فهمیده که شما تو بدنتون خال دارید، بگو شاید یکی از بچه های خوابگاه بوده و من لباس باز پوشیده بودم یا لباس نازک پوشیده بودم و اون متوجه خال شده! این که دیگه ترس نداره!
مگه تو کاره اشتباهی کردی که می ترسی؟
اونم اگه پسره عاقلی باشه، تو چاهی که یه حسود براش کنده، نمی افته! اگه هم که قراره بیوفته، چه بهتر، همین اول کاری بره بیرون از زندیگت، خیلی بهتره تا این که چند سال دیگه بره!
به روی دوستاتم نمی یاری! دیگه به دوستات هم در مورده این قضیه هیچی نمی گی تا وقتی که تو محضر بله رو بگی! اگه هم پرسیدن نتیجه چی شد، بگو هنوز معلوم نیست، در همین حد!
از این به بعدم یاد بگیر که به همه کس همه چیز رو نگی و به همه اعتماد نکنی!
RE: در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)
ایوب عزیز من می ترسم باور نکنه که با کسی حمام نرفتم.
انحراف اخلاقی رو به این دلیل می گم که اگر الان دوستای اون به من می گفتن که ما باهاش حموم رفتیم می گفتم اینا بی ابرو هستن .:302: فکر می کنه منم بی ابروام :302:
نمی تونم باهاش روبرو شم حتی نمی تونم جواب تلفنش رو بدم از استرس
اون اگر می خواست حرفای اونا رو باور نکنه اصلا نباید به روی من می اورد الان که بهم گفته حتما باور کرده.
من خیلی تحقیر شدم چجوری با این همه تحقیر کنار بیام.
:302:
چه جوری باش حرف بزنم آخه..چند بار بهم زنگ زده به خونه زنگ زده ولی من جرات ندارم جواب بدم از خجالت نمی تونم باهاش حرف بزنم
می خوام بهش بگم بیاد چت کنیم تو چت بگم جریان چی بوده؟
یا نه بگم اینا از حسودی برات ایمیل زدن و اصلا چیزی نبوده:302:
راست می گی اشتباه کردم خواستگاری رو به دوستام گفتم دیگه پشت دستمو داغ کردم عروسی هم دعوتشون نمی کنم.
RE: در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)
مساله الان حمام هست یا وعضیت جسمی شم؟
من در مورد حمام مینویسم
بگو من توی خونه و پیش دخترهای هم خونیم تاپ و لباس یقه باز پوشیدم و دیدن
با لباس معمولی و کمی نازک و ... این چیزها معلومه دیگه.
اگر هم روت میشه که اصل ماجرا را بگو
محکم مطمئن و با اعتماد به نفس حرف بزن
خلاصه بگو و سعی نکن با توضیح اضافه توجیهش کنی
آخرش هم بگو من حرفام را زدم دلم میخواد اگه به من اعتماد دارین و باور کردید ادامه بدیم
اگر هم اون ایمیل را باور دارید که مشکلی نیست. هنوز که اتفاقی نیوفتاده ...
بذار بدونه که به خودت مطمئنی
RE: در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)
بابا چیزی نشده که. فکر کردم عکسی چیزی گرفتن.
می تونی راستشو بگی. (من بودم احتمالا راستشو می گفتم. ولی نمی دونم چه کاری واست بهتره. شاید بد نباشه بری یه مشاوره بکنی اگه پول داری)
می تونی هم همون کاری رو که یکی از دوستان توصیه کرد بکنی که بگی در کل سینه هام یه مقدار کوچیک هست ولی دیگه بقیه جزییاتو نمی دونم.
اون خال حالا مگه خیلی خاصه یا جاش خیلی خاصه؟ برو یه دکتر پوست برش دار اگه رو اعصابته. بعدش هم با لیزر فکر می کنم بتونن جاشو اگه مونده بهتر کنن. نمی دونم می شه اصلا معلوم نباشه یا نه. دکتر پوست خوب باید بری که بدترت نکنه. (اگه برجسته است بد نیست برش داری)
منم خال دارم خیلی هام خال دارن رو بدنشون اینکه دلیل نمی شه. یعنی مدرک معتبری نیست.
بی خیال. ولی می تونی لباس رو طوری بپوشی که اون اقا ببینه سایز سینه رو یا به هر حال خودش که دقت می کنه. همه مردها هم اینطوری نیستن که گیر باشن.
یه چیز دیگه هم اینکه فهمیدی اونا دوستات نیستن! دیرتر می فهمیدی چی می شد؟ همین جا هم خوبه.
سخت نگیر.
موفق باشی.
RE: در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)
ول کنید تو رو خدا اینا چیه که برید برداریدو فلان بمان.
اگر واقعا حدف اون آقا ازدواج باشه به این چیزها توجه نمیکنه .
یعنی هردختری بخواد ازدواج کنه باید بشه اونی که پسر به دلش بشینه .
باید بره هزارتا عمل کنه بشه مورد پسند آقا.
دوست عزیز من از حرف اون آقا احساس میکنم. که با دخترهای دانشگاه رابطه حالا ایمیل یا هرچیزی دارند .
و اگر هم واقعا خواستگاری کرده باید با خانواده خدمت برسند نه اینگه تو حیاط دانشگاه ازتون خواستگاری کند.
و این حس بهم میگه که اون آقا به بهانه های ازدواج و سینه هاتون به چه اندازه ای هست
میخواسته سر حرف رو باز کند یه جورایی روی شما رو به این حرفها باز کنه .
باید خیلی دقت کنی که حدفش خیر باشه خدای نکرده فکرهای شیطانی در سر نداشته باشد.
من خودم آقا هستم.
برای امر خواستگاری به خودم چنین اجازه ای رو نمیدم. از دختر از این نوع سوالها بپرسم.
RE: در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)
عدو شود سبب خیر به این می گن.اگر ناشناس به خاستگارت نمی گفت کوچیکن،خودت می تونستی بهش بگی؟با این
خجالتت بعید می دونم.فرض کن عقد می کردید بعد متوجه می شد.هی سرکوفت چرا کوچیکن؟چرا بهم نگفتی؟
ولی الآن خیالت راحته که می دونه اگر عقد کردید نمی تونه ازت ایراد بگیره.الآنم به جای اینکه قایم بشی از هر راهی که
می تونی اصل ماجرا رو برای خاستگارت تعریف کن.
کوچیک بودن م دو حالت داره یا مثل دختر 10 ساله ست یا فقط کوچیکه.چطور بعضی ها موهاشون لخته یکی م موهاش
وز وزیه یا یکی دماغش بزرگه یکی کوچیک سینه م همینطوره اندازه و اشکال مختلف داره.نباید یه مدل خاصو الگو قرار داد.
اگر م کسی می خواد تغییرش بده نباید با این دید باشه که من مشکل دارم پس باید تغییر کنم.هیچ مشکلی در کار نیست
چیزی که هست تفاوت می باشد.البته،مثل دختر 10 ساله علایم یک سری مشکلات است که باید رفع بشوند.
درضمن عنوان تاپیکت مبهمه،اولش فکر کردم یه پسری که اومدن تحقیق،یه چیزایی در بارت شنیدن و حالا خانواده
دختر نظرش منفی شده.در پست بعدی یک عنوان به موضوع اشاره داشته باشه.
من حرفامو زدم ولی متوجه نشدم مشکلت نشدم.کوچیک بودن؟اینکه خاستگارت فهمیده کوچیکن؟یا اینکه چطور به
خاستگارت بگی جریان چی بوده؟آیا خاستگارت بهت حرفی زده می گی بی آبرو شدم؟