ازدواج با استاد؟؟؟؟؟؟

با سلام
پیشاپیش متشکرم که برای سوال بنده وقت میگذارید.

من 22 سال دارم و دانشجوی سال 4 پزشکی تهران هستم.حدودا یک ماهی میشه که یکی از اساتید چشم پزشک مون به بنده پیشنهاد آشنایی بیشتر برای ازدواج دادن.توی یکی دو جلسه صحبت کوتاهی که داشتیم مشخص شد حدود 13-14سال از من بزرگتر هستند.هر دو از خانواده متوسط به بالایی هستیم (خانواده ها تقریبا اخلاق های مشابهی دارن گرچه فکر میکنم سطحشون یک مقدار از ما پایین تر بود :D ...مثلا تعداد خواهر برادراشون زیاد بود...گرچه همه تحصیل کرده بودن).دیدگاه های اجتماعی -مذهبی و ...نسبتا مشترکی وجود داشت.از نظر جسمی و پوششی و ادب کلامی شبیه و مورد تایید همدیگه هستیم.ایشون مبادی آداب، باهوش وجدی هستند و تابه حال داشتن یکسره درس میخوندن!! و موقعیت اجتماعی مالی خانوادگی نسبتا مناسبی دارن.علاوه بر جراح بودن( در حال گذروندن دوره فلوشیپ جراحی قرنیه ) استاد دانشگاهن و مدیریت یک بیمارستان رو هم بر عهده دارن.

از طرفی اگر در جو دانشجویان پزشکی باشید مستحضرید که دستشون واسه ازدواج خیلی بسته است چون یک رنج محدود انتخاب رو دارن و بعد از گذشتن از این فیلتر ،خانواده ها چون فکر میکنن از دماغ فیل افتادیم!!! خیلی سختگیری میکنن.خلاصه کیس مناسب کمه.

با این شرایط از دوستان محترم میخوام که راهنمایی ام کنن که آیا ایشونو به خانوادم معرفی کنم و نظراتشو بیشتر راجع به دیدگاهش در مورد زندگی و ریز مسایل جویا بشم یا ....؟


با تشکر:72::72:

دوست عزیز:72:

این اختلاف سنی زیاد هست و به نظر من در آینده براتون ایجاد مشکل می کنه.

چون بیش از یک دهه اختلاف در عقاید - نظرات و عملکرد شما 2 نفر وجود داره.

این روزها انسان با دوستان همسن و سال هم از لحاظ افکار و عقاید و نگرش به زندگی کلی تفاوت دارد؟!


می توانید تاپیک زیر و یا تاپیکهای دیگری در مورد موضوع خودتون در این سایت بیابید.

کلیک کنید

موفق باشید:72:

14 سال؟...واقعا زیاده خانم دکتر
به نظر من شما راه زیادی دارید تا پایان تحصیل و عجله نکنید.کیس های مناسب تری پیدا میکنید.

باز بیشتر مشورت کنید
در ضمن من مشاور نیستم و از روی تجربه نظر دادم

dr_fatemeh عزیز سلام

به تالار همدردی خوش آمدی

در مورد اختلاف سن دو نقل قول برات میزارم که امیدوارم بدرد بخوره

موفق باشی:72:

quote='keyvan' pid='68892' dateline='1238799743']
سلام دوست گرامی,

در رابطه با اختلاف سن و انتخاب همسر به موارد زیر توجه کنید:

اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا" درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله ای را با پسر 30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و .... هست ، آن آقا کار و تفکر و مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.

مهمترين عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :

1 - رشد عاطفي و فكري

2 - تشابه علايق و طرز تفكر

3 - تشابه مذهبي ( مسائل عيني مذهبي مد نظر است نه كليات )

4 - تشابه تحصيلي و طبقاتي

5 - تشابه طرز فكر نسبت به امور جنسي

6 - تشابه علاقه به زندگي و سرعت عمل در كارها

7 - رابطه با خانواده زن و شوهر


1 - رشد عاطفي و فكري

مهمترين عامل موفقيت در زندگي زناشويي ، رشد عاطفي و فكري است. البته واضح است كه درجه رشد عاطفي و فكري تنها بستگي به سن ندارد ، بلكه سن رواني ، اجتماعي و عاطفي و سن جسماني همه از عوامل موثر روشنفكري است. اگر اين عوامل فراهم باشد ، بهترين سن براي ازدواج 25 سالگي براي مرد و 22 سالگي براي زن است.

در اين سن يك فرد عادي به اندازه كافي رشد و ثبات فكري و عاطفي دارد و امكان تغيير ناگهاني در رفتار او كم است ، اگر چه در اين سن عادات مختلف در فرد به صورت محكمي در آمده ، ولي هنوز قابليت تطبيق و سازش در او موجود است. البته بايد اضافه كرد كه اين سن را تنها از لحاظ كلي انتخاب كرديم ، بدين معني كه خيلي ازدواجهاي مقرون به خوشبختي وجود دارد كه زن و مرد در موقع ازدواج بسيار مسن تر يا جوان تر از سن مذكور بوده اند.

رشد جسماني نيز عامل مهمي در آمادگي براي ازدواج است. اگر چه در اجتماع كنوني ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت مي گيرد ،‌ معهذا بايد گفت كه روان شناسان ، زناشويي كودكان تازه بالغ را كه آمادگي وارد شدن به زندگي پر مسئوليت زناشويي را ندارد ، صلاح نمي بينند.

مسئله ديگري كه از لحاظ بهداشت رواني قابل ملاحظه است اينكه آيا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشويي خواهد شد يا خير ؟ تحقيقاتي كه در اين زمينه موجود است نشان مي دهد كه مردان تمايل دارند كه با زنان كم هوش تر از خود ازدواج كنند و اغلب زنهاي خيلي با هوش مجرد مي مانند. از لحاظ خوشبختي زناشويي ، صلاح است كه مرد از لحاظ هوش ، كمي برتر از زن باشد ، زيرا محيط ما چنين اقتضاء مي كند. ولي تفاوت زيادي در اين مورد نبايد وجود داشته باشد‌ ، زيرا در غير اين صورت علايق و طرز تفكر آنان با يكديگر توافق نخواهد داشت. البته امكان دارد ازدواج موفقيت آميزي كه در آن زن با هوش و فعالي شريك است ، وجود داشته باشد ، ولي خطرات ناشي از آن زياد است . در واقع هوش يك معياري است كه علايق و طرز تفكر خاصي را توليد مي كند و درصورت اختلاف هوشي زياد انطباق و توافق طرفين به شدت كاهش مي يابد.

رشد اجتماعي رابطه نزديكي با رشد عاطفي و فكري دارد ، زيرا شخصي كه از لحاظ اجتماعي رشد كرده است ، روابط اجتماعي را بهتر درك مي كند . او مي داند چگونه با ديگران ، به خصوص خانواده و همكارانش سازش كند . او درك مي كند كه انتظارات اجتماع از او چيست و تا اندازه زيادي قادر است خود را با اين توقعات تطبيق دهد. همچنين او آماده قبول مسئوليت است و نسبت به محدوديتهاي خود آگاهي دارد.

يكي از مهمترين عوامل رشد ، مقدار و چگونگي رشد عاطفي است . مثلا شخص ممكن است سي يا چهل سال عمر كرده باشد ، ولي از لحاظ رشد عاطفي عقب مانده محسوب شود . چنين شخصي قدرت كنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتيجه زندگي زناشويي او مختل مي شود.

شخصي كه رشد عاطفي كرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشكلات زندگي نظريه واقع بينانه اي دارد. او داراي فلسفه زندگي معيني است كه بر اساس آن مي تواند از بحرانهاي دايمي زندگي جلوگيري كند . او به پيشرفت هاي فعلي خود متكي است و زياد به گذشته خود ، هر چند هم با شكوه بوده باشد ، اتكا ندارد. در ضمن به مطالبي از قبيل امور جنسي ،‌ عشق ، ازدواج و تربيت كودك با روشنفكري مي نگرد.

توضیح سایر موارد در این لینک:

http://www.hamdardi.com/fa_default.asp?RP=M_content.asp&P1N=ContentID&P1V= 173

میتوانید به سایر تایپکهای همین انجمنی که شما موضوع خود را در آن عنوان کرده اید مراجعه کنید تا از مطالب و تجربیات دوستان استفاده کنید.
[/quote]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط keyvan

با سلام

اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در
علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش(نحوه تفکر) طرز فكر نسبت به امور جنسي؛رابطه با اطرافیان,و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله ای را با پسر 30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و .... هست ، آن آقا کار و تفکر و مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.

نکته دیگر اینکه::
شما نوشته اید
از بسیاری جهات تفاهم داریم,
توجه کنید ::
در این سن و در این شرایط با هم تفاهم دارید ,اما همچنان که سن بالا میرود؛ بسیاری از عادت ما نیز تغییر میکند,
مثلا" چهار سال بعد را در نظر بگیرید, آیا باز هم این اطمینان را دارید که به لحاظ ,علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش(درک طرفین نسبت به زندگی و سایر موارد) و بینش(نحوه تفکر) و انرژیهای روانی؛ در یک سطح باشید؟

شما خصوصیات خودتان را در نظر داشته باشید, آیا میتوانید به این نوع تغییر کنار بیاید؟
مواردی نیز پیش میآید که طرفین هر دو به اصطلاح درون گرا هستند,و این تغییرات ,اخلاقی تأثیر چندانی در روابط ندارد,

---

:72:

سلام خانم dr_fatemeh
این پست رو زدم که یه خطای احتمالی رو گوشزد کنم.یه موقع صرفا به خاطر اینکه استادتونه یا شاید رودر بایستی باهاشون داری و این طور مسائل تصمیم گیری نکنید.:305:

سلام خانم دکتر

زیاد بودن تعداد خواهر و برادرها عیب و دلیل بر پایین بودن سطح یه خانواده نیست! تازه اینکه یه خانواده همه بچه هاشون تحصیل کرده باشن نشون دهنده اینه که اتفاقا خانواده جو خوب و مناسبی داشته و پدر و مادر به تربیت بچه ها خیلی حساس بودند و در کل سطح سواد و فرهنگی این خانواده بالا هست به نظر من.

تقریبا همه دوستانی که براتون جواب نوشتن اختلاف سنی زیاد رو یه زنگ خطر دونستند ولی من می خواستم بگم با توجه به اینکه این آقا تو این سالها فقط درس خونده و کاری دیگه نکرده نه زیادم زنگ خطر نیست! خودم رو مثلا می زنم من الان سی سالمه ولی تا الان فقط درس خوندم، و تازه شروع کردم به کسب تجربه از زندگی، تو همین سایت متوجه شدم دیدگاهای من و شاید چیزهایی که باید از ازدواج و زندگی بلد باشم نسبت به سنم خیلی پایینن، یعنی تو همین سایت کسانی رو با سن پایین تر از خودم دیدم که تجربیات بیشتری از من دارن، و من خودم دلیلش رو این می دونم که تو سالهای قبلی زندگیم تمرکزم درس بوده و خیلی تجربه کسب نکردم؛ پس نگران سن بالای آقا نباشید
و اما رشد شخصیتی و دیدگاهای شما هم خیلی مهمه، شما تقریبا میشه گفت سنت پایینه ولی باید دید پختگی رفتاریت و طرز فکرت و دیدگاهات به زندگی چه جوریه؟
در کل اگه این اختلاف سن در ظاهرهاتون پیدا نباشه با توجه به توضیحاتی که دادی زیاد نمی تونه این آیتم مشکل ساز بشه
از نظر سطح خانواده هم من مشکلی ندیدم
بقیه مورد ها رو هم که گفتی هم خوانی دارین

پس در کل مشکلی نیست، ان شالله که خیر باشه!

سلام dr_fatemeh
حتما در اطرافتون دیدید که کسانی بوده اند که با این فاصله سنی ازدواج کردند اما خوشبخت شده اند اما خوب احتمال رضایت از زندگی نسبت به زمانی که اختلاف سنی بین 3 تا 7 سال هست کمتره و ریسک بیشتر.
من تا اندازه ای با نظر خانم ستاره خوشبخت موافق نیستم چون گفتید که اون آقا، مدیریت هم به عهده دارن(همینطور تدریس) پس ممکنه با تجربه و پخته باشن.
ببینید شما اگر کتاب روانشناسی رشد که سیر رشد رو از ابتدا تا انتها بررسی کرده بخونید متوجه میشید که در هر مرحله از زندگی،افراد تغییراتی می کنند که خوب از آنجایی که فاصله سنی شما به حدیه که یه مرحله رشدی با هم تفاوت سنی دارید(یعنی الان شما جوان و اوشون میانسال,بعد شما میشی میانسال اون میشه بزرگسال،بعد که شما بشی بزرگسال اون تقریبا ابتدای پیری و.....)کار سخت میشه.
تقریبا میشه مثل یه رابطه پدر و دختر
البته من نمی دانم شما که 22 سالته ، رفتارهاتون و افکارتون و احساستون و منشتون چند ساله هست،همون طور اون آقا
اما در شرایط کلی زمانی میشه این ازدواج رو موفق دونست که هم بتونید تفاوتها رو بشناسید،بپذیرید، و هم رضایت داشته باشید اما کار سختیه
بهر حال می تونید به روانشناس مراجعه کنید و مصاحبه حضوری داشته باشید
امیدوارم بهترین تصمیمو بگیرید ما فقط می تونیم اطلاعات در اختیارتون بگذاریم تصمیم با شماست.
موفق باشید