لطفاًً راهنماییم کنید ؟

سلام من یه زن 22 ساله هستم حدود 10 ماهه ازدواج کردم و از همسرم راضی هستم راستش بهتره اول کمی از خودم بگم من زن حساسی هستم شوهرم هم آدم صبوریه درسته که اول ازدواجمه ولی به زندگیم و شوهرم امیدوارم راستش یه خواهر دارم که 23 سالشه و 6 ساله ازدواج کرده و الان یه بچه 3.5 ساله داره راستش بیشتر در رابطه با اون سوال داشتم مدتی بود خواهرم تقریبا 2 سالی هست که زیاد به اینترنت می ره چت می کنه و از این جور کارا و الان تقریبا یه 5 ماهی هست که کاراش مشکوکه شبا وقتی می یاد اینجا (خودش در شهری دیگه زندگی می کنه و منم با مامانمینا تو یه شهریم ) شوهرش به خاطر کارش اکثرا کم می یاد یا خواهرمو بچش می مونن و اون می ره خواهرم مدتیه که شبا با تلفن حرف می زنه همش اس ام اس براش می یاد روحیاتش عوض شده گوشه گیر شده همش می خواد بره و با تلفن صحبت کنه منم چند باری شده یه هو رفتم اتاقش و صدای صحبت کردنش با کسی می یومد ولی تا من میرفتم تو اتاق تلفنشو قایم می کنه راستش من از رو نگرانیی که داشتم یه بار رفتم سر وقت موبایلش و متوجه شماره تماس هاش شدم که اونشب وقتی رفتم قطع کرد فهمیدم که اشتباه نکردم و متوجه شدم اون همون شماره ای هست که همش اس ام اس میده یه روز تصمیم گرفتم از محل کارم با اون شماره تماس بگیرم (البته با هماهنگی با مامانم ) وقتی زنگ زدم یه مرد برداشت دو بار سه بار همون مرده برداشت موند چند روز بعد هم زنگ زدم باز همون مرده برداشت دیگه حالیم شد خواهرم با یه پسر یا مرد دوسته حالا این دوستی قضیش چیه نمی دونم ولی همین تازگی ها خواهرم به خونه ما اومد و خیلی گرفته تر شده بود انگار دلش می خواست با من درد و دل کنه بهم گفت قدر شوهرتو بدون اخلاقش خیلی خوبه اما شوهر من خیلی اخلاقش گنده بهم توجه نمی کنه بارها بهش گفتم گریه کردم دو روز خوب شده ولی باز عوض شده می گفت اگه بچم نبود حتما جدا می شدم و شروع کرد به گریه کردم نمی دونید که چقدر داغون شدم وقتی خواهرمو تو اون حال دیدم تا چند روز کارم این بود قایمکی گریه کنم الان باز حالم بهتره ولی خیلی استرس دارم خیلی خیلی نگران خواهر مهربونم هستم آخه خواهرم تو طایفه هم به خوشگلی معروفه هم به مهربونه که دقیقا هم درست می گن . منم فقط تونستم بهش بگم صبور باشه و سعی کنه زندگیشو درست کنه گفتم بهش شاید این امتحان خداست تا ببینه چقدر به زندگیت وفاداری ولی واقعا عصبی شدم همش استرس دارم بعضی اوقاتم رو شوهرم خالی میکنم

به نظر من کم توجهی شوهرخواهرتون باعث شده اون جذب کس دیگه ای بشه
چرا با همون آقا صحبت نکردید و ازش خواهش نکردید که پاشو از زندگی خواهرتون بیرون بکشه؟
البته خواهرتون هم بی تقصیر نیست ولی شما الآن باید کمک کنید این رابطه قطع بشه چون ممکنه عواقب بدی داشته باشه

آخه عزیز من اصلا شوکه شدم و جرات ندارم با اون حرف بزنم با خودم می گم شاید این رابطه به هم بخوره چون هنوز خواهرمو می بینم که داره تلاش می کنه تا شوهرش اخلاقش عوض بشه می گم ولی باز نمی دونم ؟

مثل اینکه کسی راهی جلوم نمی ذاره

سلام
به نظر من اگر يك زماني شوهر خواهرتون از اين مسئله با خبر بشه، اگر كوه مشكل و ايراد هم كه باشه، باز مي تونه از خواهرتون طلبكار باشه،‌چون اشتباه خواهرتون از اشتباه شوهرش به مراتب بزرگتره، پس به جاي اينكه خواهرتون زمينه اي رو فراهم كنه تا شوهرش شرمنده بشه و تغييري در رفتارش ايجاد كنه،‌ داره پلهاي پشت سرش رو خراب مي كنه.
اگر خواهر شما از شما كمك خواسته اند، بهتر است شما هم به ايشان كمك كنيد، وارد وادي نصيحت نشويد، چون او در اين مشكلات لابد پناهي پيدا نكرده كه سراغ مرد غريبه رفته. پناه او باشيد و به او كمك كنيد تا به شوهر ايشان بفهمانيد كه كداميك از رفتارهايش خوب نيست و بد بودن رفتارشان چه عواقبي مي تواند براي زندگيش داشته باشد.

اول ازهمه بايد گوشزد كنم كه نبايد استرسها و نگرانيهاي مربوط به خواهرتو روي شوهرت خالي كني اون بنده خدا چي كار كرده كه بايد اين رفتار و از تو داشته باشه .
دوم اينكه از خواهرت بپرس كه مشكلات شوهرش چيه و بهش بگو كه بهش مشكوك شدي و روحياتش عوض شده و مدام با كي صحبت مي كنه / ببين بهت حقيقت و مي گه . از شوهرش بپرس بگو چي كار مي كنه و از جرو بحث ها و دعواهاشون بپرس ببين مشكل اصليشون سر چيه . شايد خواهرت داره بهونه گيري مي كنه و اصلا مشكل از خواهرت باشه تا شوهرش

سلام
امسال پسرم ميره كلاس اول خيلي باهوش و مهربونه فهميده و در عين حال خداي صداقته مي ترسم توي مدرسه براش مشكل بوجود بياد از مدارس پسرونه و اتفاقاتي كه توش مي افته اطلاعي ندارم ترسم از اينه كه مبادا فرزندم فريب بچه هاي نا اهل رو بخوره اخه اون به تمام معنا طفل معصومه

مثل اينكه مطلبم رو اشتباه فرستادم از اين بابت عذر خواهي مي كنم اما اگر كسي ميتونه كمكم كنه ممنون ميشم