-
وجدان
- چقدر مضطربم، چه احساس بدی. اما هر چی فکر می کنم دلیلی براش نمی بینم..
همه کارهامو انجام دادم، کار عقب مونده ندارم، اطرافیانم سالم هستن و مشکل چندانی ندارن. اما سر در گمم...
-بیشتر فکر کن
[img]http://rds.yahoo.com/_ylt=A9G_bF.JqlVIRaAAdwijzbkF/SIG=11ms9sakl/EXP=1213660169/**http%3A//i14.tinypic.com/2metuok.jpg[/img]
-حوصله فکر کردن ندارم، دوست دارم بشینم یه جایی گریه کنم، سرمو بکوبم به دیوار، انگار یه چیزی گم کردم، انگار یه چیزی کمه، نیست، اما نمی دونم چی؟؟؟
- دیدی، فکر کنی می فهمی ...
- وسایلم سر جاشه، قرار هم نبوده چیزی از کسی بگیرم، چیزی هم جایی جا نذاشتم، به کسی هم قرار نبوده چیزی بدم، اما نمی دونم چرا نگرانم، دلم قرص نیست، می ترسم...
-از چی؟
- از کسی نباید بترسم، به کسی بدهکار نیستم، از چیزی هم نمی ترسم، نمی دونم اصلا، فکر کنم خستگیه زیاده، اما این چند روزه کار هم زیاد نمی کنم.. شاید بد نباشه برم مسافرت..
-مطمئنی مشکلت مسافرته؟
- نه.. آخه الان که وقت مسافرت نیست.نمی دونم خیلی بی قرارم انگار دارن جونمو می گیرن، انگار هر چی غمه ریخته توی دلم... فکر کنم افسردگی گرفتم..
- تو که مشکلی نداری.
- مشکل....... نه ندارم..
- صدای چیه؟
- کجا؟
- بیرون گوش کن...
- صدای ... بذار گوش کنم، صدای اذان... اذان صبح...
- خب ..
- خب دیگه، می دونی خیلی وقت هم هست نماز نمی خونم! آخه احساس می کنم نمازام تبدیل به ریا شده و از روی عادت..
- صدای اذان و شنیدی و خودت رو به نشنیدن زدی! چند بار؟ چند روز؟ گم شده ات توی دلته، دلت راه ارتباطشو گم کرده... دلت بی قراره برای ایستادن رو به قبله... برای خم شدن و سجده کردن... برای « تنها تو را می پرسیتم و تنها از تو یاری می جوییم» گفتن... برای « خدا بزرگتر از آن است که وصف شود» گفتن... برای «ما را به راه راست هدایت کن گفتن» برای «سلام بر پیامبر» دادن... بلند شو... بی قراری تو بی سبب نیست.. بزرگترین دلتنگی درون توست .. دلتنگ راز و نیاز با خدایی...
-
RE: وجدان
خيلي عالي بود. از دوست خوبي هم که پيشنهاد خوندنش رو داد تشکر مي کنم.
راستي قلم خودتونه ؟
-
RE: وجدان
سلام
خيلي عالي و زيبا بود شاد عزيز!چند روزي بود كه خ ودم هم احساس سردر گمي ميكردم ولي نميدونستم چي بود.خيلي به موقع جوابمو دادي خدايا!
ولي...
صبحها كه از خواب بيدار ميشم و باصداي كلاغهائي كه به خيال خودشان دارن نماز ميخونن و دعا ميكنن ولي در واقع دارن براي نابودي زندگي ديگران زمينه چيني ميكنن حس ميكنم حتي جراتي براي هم جواري بااينها اين وقت صبحي ندارم/آخه چطور ميشه تشخص و تفاوتي بين اونا با اونائي كه عبادت واقعي را تو دلاشون با كمك به مردمي كه حتي نمي بيننش ايجاد كرددر حاليكه به ظاهر همه به يك قبله و خدا سجده ميكنيم.
يا مريم عزيز!شكوه عبادتت رو وقتي با عبادت كنندگان ريائي تو يه معبد به امر خدا عبادت ميكردي به من ببخش!
واقعا"ممنون از مطلبي كه ايجاد كردي!
-
RE: وجدان
ممنون baby عزیز.
بله خودم نوشته بودم
:72:
نیلوفر عزیز، منظورتون رو از کلاغ نفهمیدم، منظورتون همون پرنده های سیاه رنگ زیباست؟
عزیزم هر کس مسئول رفتار خودشه، پس همون کاری که فکر می کنی درسته انجام بده...
ممنون
:72:
-
RE: وجدان
ممنون از همیار گرامی شاد عزیز. قلم زیبایی دارید. چه قدر زیبا.
-
RE: وجدان
شاد عزيز
منظورم از كلاغ همون پرنده هاي سياه زشت بد تركيبي كه همه ميدونيد نيست!منظورم به آدمهائي كه به ظاهر خم و راست ميشن وادعاي بندگي خدا را ميكنند ولي در واقع با دروغ و دوبهم زني و حسادت و برداشتن و گرفتن چيزائي كه مال ديگرانه واصلا ربطي بهشون نداره باعث ايجاد مزاحت و اختلال در كل نظام هستي ميشن.
اين حرفتم قبول كه هر كسي مسئول اعمال خودشه ولي به شرطي كه تاثير بدي رو زندگي بقيه نداشته باشه.
ولي در كل مطلب عالي بود.!ممنون!