RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟
خب ببین من بالشخصه اعتقاد دارم که خدا روزی رسونه و کمک می کنه ، مخصوصا که شما هم مشکل مسکن ندارین و این خیلی شما رو جلو میندازه.
فقط مسئله هایی که هست به نظر من ایناست :
1- خانواده دختر از نظر دخترشون ، با شرایط پسری مثل شما مشکلی ندارن؟
2-فرایند خوندن برای ارشد در همچین شرایطی ، اگر جور بشه و مثلا شما نامزد بشین ، یه تیغ دو لبه می تونه باشه ، از یه طرف امکان داره ورود به این رابطه انگیزه دو طرف رو بالا ببره و موفقیت راحتتر کسب بشه و از یه طرف ممکنه شما رو اونقدر توی رابطه فرو ببره که از درس بیفتین.
3- حالا فرض کن که شما از این سایت تایید گرفتی که بری جلو ، مرحله بعدی ، مرحله بعدی برای شما خواستگاریه ؟ یا میخوای صبر کنی تا دو سال ؟
اگه می خوای صبر کنی تا دو سال ، من که می گم بی خیال شو . تو این دو سال شما اونقدر دختر می بینین و اون اونقدر واسش خواستگار می یاد ، که هم شما اون رو یادت میره و هم اون شما رو .
ولی اگه می خوای بری خواستگاری که بحث یه چیز دیگه اس.
RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟
سلام matrixx گرامي :72::72:
من ميگم هم ارشد هم ازدواج... ميتوني هر 2 تاش رو با هم داشته باشي
من فقط يه ترتيب واسه كارهات پيشنهاد ميدم ((البته اگه خانواده دختر با شرايط فعلي شما مشكلي نداشته باشن)) .... فقط در حده يه پيشنهاده و ميتوني روش فكر كني
***اول برو خواستگاري دختر خانم ... نه به اين قصد كه جواب مثبت رو بگيري و فردا عقد كنيد بلكه براي اين مساله كه حسن نيتت رو به خانم و خانوادش ثابت كني... برنامه هات رو بهشون بگو و ازشون زمان بخواه ... اين طوري هم خودت مصمم تر ميشي واسه اينكه كارهات رو زودتر پيش ببري هم خانم براي اينكه منتظرت باشه دلش قرص تره
***بعد بچسب به درسهاي كارشناسيت تا خدايي نكرده واحدي رو نيوفتي و فارغ التحصيلي به تاخير بيوفته
***بعد از فارغ التحصيليت برو سربازي... غير از دوره آموزشي، شما تو اين دوران فقط تا ساعت 14 يا 15 سر پستين... پس در بقيه طول روز ميتوني واسه ارشدت درس بخوني ...
***بعد از اتمام سربازيت ميتوني مجددا بري خواستگاري و كنكور ارشد رو هم بدي (( فكر نكنم بيشتر از 2 سال معطل شده باشن ، درسته؟؟))
***اگه همه موافق بودن با خانم عقد كنيد
***يه مدت عقد هستين تا كم كم ديگه جواب كنكورت هم مياد و انشا الله قبولم ميشي
***حالا وقتشه كه هم بري سر كار و هم ادامه تحصيل بدي (همزمان)
***كم كم هم كه آماده شدين واسه رفتن زيره يه سقف و شروع يه رندگيه رويائي
((البته اين ها موقعيه كه همه چيز خوب پيش بره و خدايي نكرده مشكل غير منتظره اي پيش نياد))
RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟
دوستان گرامی واقعا خیلی ممنون از نظرات خوبتون :43:
کمکم کرد واقعا چند روزی بود اصلا از کل زندگی دلسرد شده بودم چون احساس میکردم به بن بست خوردم
من دوست دارم یه کاری رو هم با توجه به رشته درسیم از مهرماه شروع کنم حداقل یه کمک خرجی داشته باشم ولی موندم چیکار کنم؟؟؟
RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟
RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟
کامپیوتر مهندسی نرم افزار
RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟
برنامه نویسی فکر کنم پول خوبی داشته باشه ، اگه بلد باشین.
RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid65
برنامه نویسی فکر کنم پول خوبی داشته باشه ، اگه بلد باشین.
برنامه نویسیم متوسط ولی تو شهر ما شرکت کامپیوتری کمه من و دوتا از دوستام چند روزی میشه یه شرکت تاسیس کردیم ولی خب یک شرکت تا بیاد راه بیفته و درامد داشته باشه یه سه سالی کمش طول میکشه....
من دوست دارم از مهرماه یه شغلی رو شروع کنم که کمک خرجم بشه و تا راه افتادن شرکت و استخدام در یک اداره دولتی بتونیم یه درامد متوسطی داشته باشم که نمیدونم باید چه کاری انجام بدم؟؟؟
حالا شما دوستان اگه نظری و پیشنهادی در مورد مشکل من دارید خیلی ممنون میشم کمکم کنید:325:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid65
ولی اگه می خوای بری خواستگاری که بحث یه چیز دیگه اس.
خب من میخوام برم خواستگاریش ولی میگم اگه یه شغل با در امد متوسطی داشته باشم اقدام میکنم و زمان اقدام خواستگاری که خودم در نظر دارم مثلا سه ماه مونده که خدمتم تموم بشه میخوام اقدام کنم
RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟
دوستان کسی دیگه نظری نداره به مشکل من بده ؟؟؟
اگه پیشنهادی دارید خوشحال میشم بدونم
RE: عقلش میگه اره دلش میگه نه
با سلام خدمت دوستان
نخواستم دوباره تاپیک بزنم در مورد مشکلم و خواستم در ادامه همین موضوعی که عنوان شده بود بگم.
اول اینکه میخواستم بگم مشکلاتی که در تاپیک اولم چندماه پیش مطرح کرده بودم از جانب خودم حل شده هستش من به طرف مقابلم ثابت کردم که نیتم خیره و با خانواده ام در میون گذاشتم دوم اینکه من مشکلم کارم حل شده و در یک شرکت کامپیوتری که خودمون تاسیس کردیم کار میکنم مسئله خدمتم هم بعد از پایان فارغ تحصیلی کارشناسی میتونم معافیت پزشکی بگیرم و بعد از نامزدی میخوام واسه ارشد بخونم ولی حالا یه مشکلی بین ما بوجود اومده.
قبل از اینکه مشکل رو مطرح کنم اینو بگم ما تو این مدت باهم ارتباط مثل دو همکلاسی رو داشتیم ولی یه خرده زبان نوشتن و گفتاری ما حالت صمیمی داشت من با اینکه باید سعی میکردم تو این مدت وابسته اش نشم ولی شدم و لحظه ای فکر جدا شدن من از اون رو منو ازار میده مگر اینکه یه دلیل قانع کننده ای برام بیارن و یا کسی بهم بگه اونوقت میتونم به جدایی فکر کنم ولی الان میبینم دلیل قانع کننده ای نیست که من بخوام به جدایی از اون فکر کنم.
ما تو این مدت اشنایی میشه گفت یک شناخت نسبتا جامعی برای شرایط اولیه بهم پیدا کردیم و در اخرین مرحله از شناخت همدیگر و اینکه اون چه انتظاری از همسر ایندش رو داره رو توی یک نامه ای برام نوشت و منم به تمامی کلماتش صادقانه جواب و بدون هیچ دروغگویی و بهش گفتم خودت باید تصمیم بگیری با این خصوصیاتی که من دارم ایا همسر ایده ال مد نظر تو هستم یا نه؟!
اونم نوشته هام رو خوند و جواب داد که اگر هر دختری این خصوصیات اخلاقی تو رو بدونه مطمئنا جوابش میتونه مثبت باشه و از نظر من هم اگر بخوام منصفانه جواب بدم تو همسر ایده ال هستی. اینو اون جواب داد.
ولی من باز الان بلاتکلیفم و این بلاتکلیفی منو عذاب میده چون یک جواب قاطع بمن نمیده میگه هم میتونه جوابم نه باشه هم میتونه اره باشه.
میگه عقلم میگه اره ولی دلم هنوز میگه نه و هنوز اون حس دوست داشتن نسبت به من در اون بوجود نیومده و میگه میترسم بهت بگم نه بعدا پشیمون بشم.
دختر هم بعد دوسال قصد ازدواج داره چون یه خواهر بزرگتر از خودش داره و میگه من دوسال دیگه امادگی ازدواج دارم و اگز اونوقت اومدی خواستگاریم امکان داره اون موقع حس دوست داشتن در من بوجود بیاد که جوابم مثبت و امکان داره جوابم نه باشه.
اینم بگم وقتی که ازش پرسیدم که میتونم خوشبختت کنم گفت اره تو میتونی منو خوشبخت کنی و یکبار هم خودش گفت اگر قضیه سربازی و کارت جور بشه جواب منم اوکی هست.
ولی نمیدونم چی میشه گاهی حرفی میزنه که حرفهای خودشو نقض میکنه و جوابی نمیده که قاطع باشه و قانع کننده باشه برای من چون من نمیدونم به کدوم جواب فکر کنم.
ولی در کل همه چیز ما بهم میخوره و از نظر اون هم من همسر ایده الش هستم ولی هنوز حس دوست داشتن کاملی نسبت بمن نداره و میگه تا الان به اندازه یک دوست دارم همین معلوم نیست در اینده زیاد بشه یا نه.
حالا من موندم چیکار کنم با این وضعیت؟؟؟؟؟
در اینده چه خواهد شد و از این حرفا؟؟؟
یا میگه اره یا میگه نه
و خودشم میگه از لحاظ منطقی دلیلی نمیبینه که منو رد کنه ولی میگه به این حس دوست داشتن شک داره
دوستان شدیدا به کمکتون نیاز دارم واقعا خودم موندم چیکار کنم واقعا بدترین حس بلاتکلیفی هستش
از مدیران این بخش خواهش میکنم عنوان این تاپیک رو بکنن عقلش میگه اره دلش میگه نه
بعد پست اخرم رو به پست اول اضافه کنن.
خیلی ممنون