بعد از طلاقم با پسری معقول آشنا شدم، ولی قصد ازدواج ندارد
سلام دوستان
دختری هستم ۲۳ ساله که ۱ سال است که از شوهرم که به شدت عاشقش بودم جدا شدم و به سرعت با پسری کاملا معقول اشنا شدم که از همه جهت برای ازدواج ایده ال هستش. خیلی هم به من علاقه داره . وقتی چنند ماه پیش خواستگار خیلی خوبی داشتم به من گفت که منم قصد ازدواج دارم ولی از الان نمی تونم قول بدم.ولی واقا قصدشو دارم. الان ۶ ماه از این موضوع می گذره ولی اصلا حرفی از ازدواج نمیزنه و به من می گه تو عجولی. و این در حالی که من خیلی نگران ایندمم و نمی تونم بی خیال بشم.منو همه جوره محدود کرده و اصلا تو اجتماع نیستم. واقعا افسردگی گرفتم. اون واقا ادم خوبیه ولی من نمی دونم با توجه به سن و موقعیتم و اینکه ۱ ساله با همیم درسته هنوز صبر کنم یا باید ارادمو قوی کنمو درسم رو ادامه بدم و از این روابط کنار بگیرم.
RE: بعد از طلاقم با پسری معقول آشنا شدم، ولی قصد ازدواج ندارد
به همدردی خوش اومدی :72:
چند سالتونه؟
RE: بعد از طلاقم با پسری معقول آشنا شدم، ولی قصد ازدواج ندارد
باید قبول کنین که دختری که در ایران مطلقه هستش به نسبت یه دختر مجرد خواستگارهای کمتری داره .
با توجه به این موضوع و خواستگار خوبی که شما داشتین و سن شما ، به نظر من بهتره که این روابط رو قطع کنین ، با توجه به اینکه نمی تونه در این مورد تصمیم گیری کنه.
ضمن اینکه موضوعی که برای من جای تعجبه اینه که شما ظاهراً به محض اینکه از شوهرتون جدا شدین وارد این رابطه شدین ، اون هم که شوهری که به گفته خودتون عاشقشون بودین ، 6 ماه بعد از جدایی ، خواستگار خوبی میاد ولی شما به خاطر ایشون این فرصت رو از دست میدین..
معمولا بعد از هر جدایی فاصله زمانی باید طی بشه تا فرد برای شروع یه رابطه جدید امادگی داشته باشه.
RE: بعد از طلاقم با پسری معقول آشنا شدم، ولی قصد ازدواج ندارد
ایشون چطوری و چرا شما رو محدود کردن؟ این مساله مهمه عزیزم
RE: بعد از طلاقم با پسری معقول آشنا شدم، ولی قصد ازدواج ندارد
المیرا ۲۰۰۰ سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
ادامه این رابطه به ضرر شما هست
بهتره ازش بخواهید یا قدم رسمی برداره یا ارتباط رو قطع کنید
رابطه ای که توش تعهد نباشه احتمال همه چی توش هست
پس با اراده محکم سعی کن موقعیتت رو درست کنی
موفق باشی:72:
RE: بعد از طلاقم با پسری معقول آشنا شدم، ولی قصد ازدواج ندارد
ببخشید المیرا جان..خط اولت که سنت رو توش نوشته بودی برای من مکعب مکعب اومده بود ندیدم 23 سالتونه.
باعرض پوزش
همونطور که ویدا جان و دوستان دیگر فرمودند اگر جدییتی در ازدواج این آقا نیست ، (صرف اینکه ایشون میگن من قصدم جدیه ولی زمان بهم بده) از این رابطه خارج شو و بگو هروقت موقعیتتون جور بود و من مجرد بودم تا اون زمان در خدمتتون هستم.
چون عزیزم اینجور افراد شما رو میندازند تو فاز احساسات و عشق و عاشقی و یه جورایی شما رو دنبال خودشمون میکشند و وقتی دیدن عاشق شدینو نمیخواین از دستشون بدین شروع میکنند به مطرح کردن امیال جنسی.
و شما که حالا وابسته شدید شدید برای از دست ندادنش حاضری خیلی کارها بکنی.
نگران خواستگارم نباش.
تازه 23 سالته..فکر نکن حالا که مطلقه هستم کسی نمیاد سراغم..انقدر موردهای خوبی بیاد که ندونی کدومشون رو انتخاب کنی.
شایدم چند وقت دیگه بیای اینجا تاپیک بزنی که : "تردید برای انتخاب بین خواستگارانم"
RE: بعد از طلاقم با پسری معقول آشنا شدم، ولی قصد ازدواج ندارد
ایشون نگران از دست دادن منه و بخاطر همین منو محدود میکنه. دیشب که مسأله سر کار رفتن و ادامه تحصیل به میون اومد ایشون با کار کردنم شدیداً مخالفت کردن و در رابطه با درس هم چندان خوشحال نبودن. و من در جواب گفتم که من به فکر آینده خودم هستم و دیگه به صورت جدی به رابطه با شما فکر نمی کنم. ولی ایشون واکنش نشون داد و گفت من اگه قصدم جدی نبود شمارو با خانوادم آشنا نمی کردم و داخل خانوادم نمی بردم. من تحت فشار شدید کاریم و از طرفی هم نمی دونم که آیا درسته که به خانوادم بگم قبلاً ازدواج کردی یا نه. واگر بگم واکنش چه خواهد بود. و از اونجایی که شدیداً مغروره در جواب اینکه من ازش زمان خواستم گفت که من زمان نمیدم واصلا از اینکه از من زمان بخوای خوشم نمیاد.فقط می تونم بگم در شرایطی که اشتباهی نکنی این اتفاق می افته.البته من در رابطه با این آ قا باید بگم که هیچ وقت بیگدار به آب نمی زند و تمام تصمیمات و کارهاش روی صبر و فکر زیاد هست. و می تونم بگم از معدود آدمهایی هست که اشتباه خیلی کم تو زنگیش داره. و البته تو این مدتی کهه با ایشون تو ارتباط بدم رفتار و شخصیت من تحت تاثیر ایشون خیلی بهتر شده. و اصلا انسان سوِاتفاده کنی نیست فقط خیلی نگرانه که اشتباهی تو زندگیش نکنه.حالا با این تفاسیر منو راهنمیی کنید که درسته مدت بیشتری صبر کنم یا نه.؟؟؟؟:46:
RE: بعد از طلاقم با پسری معقول آشنا شدم، ولی قصد ازدواج ندارد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط المیرا ۲۰۰۰
ایشون نگران از دست دادن منه و بخاطر همین منو محدود میکنه.
عزیزم شما قدرت تشخیص داری. این که میگن شما سر کار و دانشگاه نرید یعنی ایشون نگران از دست دادنتونن؟ آخه با چه منطقی؟تو تاپیکت گفتی پسر معقول. به نظرم یه کم دقت کن ببین معقول به معنی واقعی یا...........؟
شما الان درگیر احساسات هستید. این اصلا منطقی نیست. حتی اگه ایشون مصرانه هم بخوان با شما ازدواج کنن شما نباید تک بعدی نگاه کنید. اصل ازدواج کمک و شریک بودن تو پیشرفت همدیگست.
شما میگین از جامعه دور شدید.ایشون هنوز هیچ رابطه رسمی با شما ندارن به خودشون اجازه میدن در مورد شما تصمیم بگیرن. ضمن اینکه سعی کنید یه استراحتی به ذهن خودتون بعد از جدایی بدید.لطفا بیشتر فکر کنید
RE: بعد از طلاقم با پسری معقول آشنا شدم، ولی قصد ازدواج ندارد
عزیزم .
اول اینکه ببین به قول دوستمون ایشون هنوز هیچ نسبتی با شما ندارند ، پس حق ندارند در زندگی شما دخالت کنند
لطفا به این سوالات جواب بده
1- علت طلاقت از همسر سابقت چی بود؟ (اگر می تونی به طور کلی بگو)
2-می تونی با توجه به شناخت یک ساله ای که داری بگی که رفتار معقولانه این اقا که اشاره کردی شامل چه مسائلی میشه ؟
3- این اقا چند سالشه؟ ایا تا به حال ازدواج کرده؟
4-رابطه ات با خانواده این اقا در چه حد هست؟
5-دلایلی که این اقا برای عقب انداختن ازدواج میاره رو می تونی لیست کنی؟ کدومهاش به نظرت معقوله و کدومهاش به نظرت بهانه است؟ (خوب فکر کن)
6- تعریفت از مرد ایده ال برای زندگی چیه؟
RE: بعد از طلاقم با پسری معقول آشنا شدم، ولی قصد ازدواج ندارد
delju-deltang عزیز من به سوالات شما به ترتیب جواب می دم.
۱-شوهر سابقم کاملا بی مسئولیت بود و فقط بخاطر پول با من ازدواج کرد. البته من هیچ مشکلی نداشتم و خواستگارهای خیلی زیادی داشتم ولی انگار خدا عقل رو از من گرفت و عاشق این آدم فرصت طلب شدم واین آدم نهایت سوء استفاده ر از من کرد.اون خیلی از لحاظ فهنگی از من پایین تر بود و سعی می کرد با کوچیک کردن من خودشو بیاره بالا. تنها چیزی که داشت قیافه بود که با همون قیافش تمام اعصاب منو داغون کرد.هر روز که میومد خونه می گفت فلان دختر بهم ابراز علاقه کرده و…….و در نهایت خانوادم منو نجات دادن.طوری من آسیب دیدم که الان تازه دارم اثراتش که سفیدی خیلی زید موهامو عدم تعادل اعصاب رو برطرف میکنم.
۲- بعد از جدا شدن از همسرم بخاطر شکستی که خوردم خودم رو تو جمعهایی پیدا کرم که دائم سیگار و مشروب و کوکائین مصرف می شد. و من داشتم از بین میرفتم که با این آدم آشنا شدم و زندگیم رو می شه گفت نجات داد. و طی ۶ ماه اول اون هر هفته من به همراه برادر و زن برادر و دوستانش به مسافرت های مختلف می رفتیم تا من به گذشته فکر نکنم. هیچ مورد اخلاقی نداره. همه ی رفتارهاش سنجیده هست. و خیلی از فتارهای من رو اصلاح کرده.من می تونم خیلی راحت با این آدم صحبت کنم البته غیر از مسئله ازدواج چون من مغرورم. من از اینکه کنار این آدم تو جامعه حضور داشته باشم احساس خوبی بهم می ده. چون همه ی آدم ها بهش احترام می زارن و واقاً دوسش دارن. و اون هم همین احساس رو داره و هر کس ما رو با هم می بینه به این نتیجه میرسه که خیلی به هم میایم. پسر با ایمان و نماز خونی هست. بسیار خونواده دار هست.من دختر شیطون و سر به هوایی هستم و احساس می کنم مردی به سختگیریه ایشون بتونه رفتارهای من رو کنترل کنه. البته ایشون خیلی سختگیر و مغرور هست که می شه به عنوان یک خصلت بد ازش نام برد.
۳-ایشون ۳۰ ساله هست و تا حالا ازدواج نکرده.
۵-مرد ایده آل برای من کسی هست که به من استرس زندگی وارد نکنه. کنارش آرامش داشته باشم.وقتی ازم دوره نگران خیلنت کردنش نباشم.دوست دارم عاشقم باشه.:43: هم صحبتم باشه یعنی بتونم در مورد هر مسئله ای باهاش مشورت کنم بدون اینکه سرزنش بشم.دوستم باشه. محترم باشه. شخصیت اجتماعی داشته باشه. خانواده خوبی داشته باشه. با ایمان باشه.من از آدمهای بی قید و بند بدم میاد.اون باید حتماً از هر لحاظ از من بهتر باشه تا بتونم بهش اعتماد کنم و تکیه کنم بهش و البته ظاهر برای من خیلی مهم هست که حتما قد بلن و خوش لباس باشه. تحصیلات خبه ولی شعور اجتماعی داشتن برام مهم تره.
delju-deltang عزیز سؤال ۴ رو جا گذاشتم….
۴- من بیشتر با برادر و زن برادر ایشون و خانوادهی زن برادرشون رابطه دارم. و البته با بعضی از اقوام ایشون هم مثل دختر خاله و….. سفر رفتیم و این در حالی هست که ایشون تا به حال با هیچ دختری تو فامیل دیده نشده.و پدر و مادر ایشون رو تو یه مراسم تولد و یک مراسم عزا دیدم و هم صحبت شدم. که آدم های خیلی خوبی بودن.یعنی من دوسشون دارم.خیلی بی آزارن.