RE: با بدبینیم چکار کنم؟؟؟؟
نقل قول:
مدیر همدردی
زودرنجی شما می تواند به خیلی دلایل باشد. اما من به یک جنبه اشاره می کنم
ما قبل از اینکه وارد ارتباط با فردی بشویم. پیش پیش در ذهن خود انتظارات و توقعاتی را برای این رابطه تعریف می کنیم( ناخوداگاه این کار را می کنیم نه اینکه بنشینیم و با خود این قرارها را بگذاریم). اگر این انتظارات و توقعات واقع بینانه و درست تنظیم شده باشد، وقتی درگیر رابطه می شویم برایمان خیلی مسائل قابل انتظار است و انتظارش را می کشیم ، لذا مشکل حادی برایمان ایجاد نمی شود. اما اگر این انتظارات و توقعات ذهنی ما بیش از اندازه ایده ال گرایانه ، دقیق و سخت گیرانه باشد و با واقعیات تطابق نداشته باشد، به هنگام برقراری ارتباط واقعیت ها با ذهنیات ما ناهمخوان شده و برای ما مشکل ایجاد می کند.
اما اینکه چه انتظاراتی و توقعاتی واقع گرایانه هست و صحیح هست و چه انتظاراتی رویایی و ایده ال گرایانه و نشدنی هست، بحث مفصل است که در اینجا مجالش نیست. اما به عنوان مثال به یک نمونه از انتظارات غلط اشاره می کنم.
انتظار ایده آل و غیر واقع بینانه: « همه باید به من احترام بگذارند»
انتظار فوق به همان اندازه که عالی و دوست داشتنی هست به همان اندازه غیر واقع بینانه و دست نیافتنی میباشد. در واقعیت هیچکسی نیست که همه به او احترام بگذارند. حتی اگر آن شخص پیامبر خدا باشد باز هم کسانی هستند که دندان مبارکش را بشکنند یا از بالای پشت بام بر سرش زباله بریزند یا با او وارد جنگ شوند.
پس در واقعیت باید انتظار اینکه همه به ما احترام بگذارند را که غلط است با انتظاری واقع بینانه جایگزین کنیم. مثلا این انتظار که:« بهتر است دیگران به من احترام بگذارند، اما اگر کسی به هزارو یک دلیل نخواست این کار را بکند، برای من قابل پذیرش است»
حالا با این پیش فرض و این انتظار واقع بینانه ، هر گاه در ارتباط هایمان، فرد یا افردای آن طور که ما دوست داشتیم ، با ما برخورد نکرد، قابل فهم است و ما پیشاپیش پذیرفته ایم که بعضی ها بر خلاف میل ما رفتار می کنند.
زود رنج کیست و زود رنجی چیست؟
....
سلام در رابطه با بدبینی تون . این و به خاطر داشته باشید که بخش بزرگی از برداشت های ذهن شما از واقعیت ...برخاسته از فکر و ذهن شماست. پس وقتی یه فکر منفی به ذهنتون میاد باید یاد این نکته بیفتید که این فکر ..برداشت من از واقعیت هستش نه خود واقعیت بعد از اینکه از این زاویه به رفتار طرف مقابلتون یا هر اتفاقی که توی زندگیتون رخ میده نگاه کنید مینونید اون فکر منفی رو با یک فکر مثبت جایگزین کنید
مثلا وقتی یک نفر جواب تلفن یا sms شما رو نمیده به جای اینکه یک سری افکار منفی بیاد توی ذهنتون که مثلا برای شما احترام قائل نیست که جواب بده باید سریع یاد این نکته بیفتید که این ها همش برخاسته از فکر شماست بعد با یک فکر مثبت جایگزین کنید ..مثلا کار داشته ..یا سرش شلوغ بوده
RE: با بدبینیم چکار کنم؟؟؟؟
ممنون از راهنماییهاتون .من دقیقا به خاطر جواب ندادن اس ام اس و تلفن هم خیییییلی ناراحت میشم بجاش افکار مثبت هم جایگزین میکنم اما اگه چندبار دیگه تکرار بشه باز میرم سر خونه اول:302:ونمیتونم به طرف مقابلم هم نگم فوری بروز میدم اما همیشه این جمله رو میشنوم(تو بدبینی):302:
RE: با بدبینیم چکار کنم؟؟؟؟
سلام دوست عزیز
من هم تا یکسال پیش دقیقاَ مثل شما بودم ، مثلا اگر کسی کمی با من سرد برخورد می کرد تا پایان روز همش بهش فکر می کردم که چرا با من این رفتار رو داشته یا مثلاَ اگر کسی مطلبی رو عنوان می کرد من دنبال یک نکته بودم که به خودم ربطش بدم ، می دونی این یک جور شکنجه روحی هست ، خیلی رو خودم کار کردم تا از حساسیت و زود رنجی خودم کم کنم .
کتابهای زیادی خوندم و سعی کردم نکته هاش رو تو زندکی اجرا کنم . چند موردش رو بهتون می گم شاید به دردتون خورد .
۱- وقتی کسی زود عصبانی میشه ، افکار زیادی به ذهنش هجوم می یاره و برای رهایی ، قبل از هر کار یا حرفی ، چشم هاتو ببند ، تا ۱۰ بشمار و همزمان نفس عمیق بکش .
۲- تو هر حرفی که می شنوی سعی کن رو نکات مثبتش فکر کنی .
۳- به این فکر نکن که بقیه همش دنبال این هستند که در کارهای شما رو ارزیابی کنند و تو حرفاشون قضاوت کنند چون در واقع مردم اینقدر مشکلات دارند که وقت اینکارها رو ندارند .
۴- اگه داری کتاب می خونی فقط به فکر مطالعت باش ، وقتی غذا می خوری فقط به خوردن با آرامش فکر کن و.... اینطوری عادت می کنی که جلوی افکار مزاحم رو بگیری که در ضمن از کارهایی که در زمان حال انجام می دی لذت می بری . امیدوارم بتونی به این حس منفی غلبه کنی :43:
RE: با بدبینیم چکار کنم؟؟؟؟
دوست عزیز
به نظر من یک دلیل بدبینی شما و برداشت بد از حرفای دیگه این هست که اهمیت زیادی به نظر و تأیید بقیه می دهید
بهتره کمی روی اعتماد به نفس خودتون کار کنین
سعی کنین خودتون رو دوست داشته باشین
اگر شما تمرکزتون رو بذارین روی خودتون و دنبال این نباشید که بقیه رفتار شما رو تأیید کنند
اونوقت نظر و حرف اونا واستون اهمیتی نداره
یعنی همین که به نظر خودتون کارتون درست باشه کافیه
اونوقت زود رنجیده نمیشید از حرفای بقیه
چون حرفشون واستون زیاده از حد اهمیت نداره
نکته دیگه راجع به زودرنجی اینه که توقع زیادی از آدمای اطراف نداشته باشید
یعنی انتظار نداشته باشید که همه آدم ها اونطوری که توی ذهن شما یه رفتار ایده آل تعریف میشه، رفتار کنن
همونجوری که به احتمال زیاد شما خودتون هم رفتار 100 درصد ایده آلی با اطرافیان ندارید
یعنی این پیش فرضتون نباشه که توی فلان جمع که دارم میرم قراره همه خیلی عالی باهام برخورد کنن
از همون اول که وارد جمع میشید این تو ذهنتون باشه که آدما ممکنه به دلایل مختلفی رفتار خیلی ایده آلی از خودشون نشون ندن
و این موضوع لزوماً تقصیر من نیست
اگر چند مثال هم بزنین فک کنم دوستان بهتر بتونن راهنمایی کنن