علاقه به همکلاسی در دانشگاه و نداشتن شرایط ازدواج
سلام
من 20 سالمه . در طول زندگیم با زن ها دختر های غریبه در طول عمرم کل مدتی که خانم ها حرف زده باشم بیش تر از 2 ساعت نیست (آدرسی از کسی پرسیده باشم ,اون خانم کارمند مثلا کارمند اداره ای بوده و...)پدر و مادرم هم استاد دانشگاه اند (البته تا حالا باهاشون درباره این جور چیز ها صحبت نکردم)ممکنه به خاطر تربیت غلط اون ها بوده باشه.ممکنه که هم که ذاتی باشه: یکبار که 8 سالم بود به خانه مادر بزرگم رفتیم و ماهواره شون روشن بود رفتم جلوی تلویزیون نشستم که کارتون ببینم یکدفعه تلویزون شروع به شو گذاشتن کرد(فکر کنم خوانندش گوگوش بود)تا این رو دیدم یک حالت شرم ساری بهم دست داد که اون زن رو بدون روسری دیدم از تلویزیون دور شدم و رفتم گوشه حال نشستم تا اون رو نبینم تمام مدت هم سرم پایین بود.اون ها اون موقع ماهواره داشتند اما ما هنوز هم نداریم مادرم می گفت زمانی که کنکورت رو دادی می تونی ماهواره وصل کنی چون ممکنه رو درست تاثیر بذاره خیلی منتظر موندم تا کنکورم رو بدم تا بتونم ماهواره رو وصل کنم اما بعد از اون که کنکورم رو دادم خودم وصلش نکردم و نذاشتم مادر و پدرم هم اون رو وصل کنند
از یه دختری که اوایل امسال تو دانشگاهمون دیدم و خیلی ازش خوشم اومد اما بهش نگفتم هروز حالم خراب و خراب تر میشه حتی از اول تابستون 7-8 کیلو وزن کم کردم .پریروز رفتم کتابخونه و یه دختره رو دیدم از اون هم خوشم اومد(میدونم اگه سر کار هم در آینده برم اوضاع همین طوریه)الان هم نمی تونم ازدواج کنم
بعد بهار دیگه سر کلاس نرفتم و 4 واحد بیشتر نتونستم پاس بشم و مشروط شدم .اوضاع به همین منوال پیش ره اخراجم می کنند
دیگه نمی دونم چیکار کنم .
RE: اگه میشه راهنماییم کنید
سلام دوست عزیز...
بهترین راه حل اینه که به یک روانشناس رجوع کنین تا بتونین به اختلالات شخصیتی خودتون واف بشین....این مسئله رو جدی بگیرین چون این سبک زندگی در ادامه زندگی هم براتون مشکل ساز میشه...
من از چند جمله ی کوتاهتون حدس میزنم شما به افسردگی جزیی هم مبتلا هستین...
موفق باشید:72:
RE: علاقه به همکلاسی در دانشگاه و نداشتن شرایط ازدواج
فکر کنم این مربوط میشه به سن و سال شما چون بعد اون همه سال درس خوندن تو مدرسه هایی که به هیچ عنوان مختلط نیستن و یه هو که وارد محیطی میشی که حتی بعضی موقع ها مجبور میشی کنفراس ها و پایان نامه هاتم با یکی از جنس مخالف ارائه بدی و .... که این جور موقع ها بشر دچار فوران هیجان و احساسات میشه که بعضی موقع ها دچار ضعف در کنترلش میشه. به نظر من بهتره که خود تون و با یه چیزایی مشغول کنین مثلا برای این که به این جور موضوع ها فکر نکنین میتونین سخت درس بخونین :303:که اون موقع هم میتونین با این احساساتون مقابله کنین هم اینده ی خوبی هم خواهید داشت.:310:
البته اگه در این مورد از یه متخصص(روانشناس و...)کمک بگیرید خیلی بهتره.
موفق باشید
RE: علاقه به همکلاسی در دانشگاه و نداشتن شرایط ازدواج
دوست عزیز، به همدردی خوش اومدین.:72:
از نوشته تون مشخصه که تا الان دچار رابطه ی غلط و اشتباهی با جنس مخالفتون نشدید.
اول میخوام بهتون تبریک بگم بابت این اتفاق خوبی که تا اینجای زندگیتون افتاده. تا اینجاش، قدر این رو حسابی بدونید.
اما از اونطرف هم نباید دچار افراط میشدید.
ولی به هر حال هیچ مشکلی بدون راه حل نیست.
شما توی محیط های دیگه هم با دختر خانم ها روبرو میشید. این طور نیست؟
نسبت به دخترای بیرون از دانشگاه چه حسی دارید؟
اینجوری که تعریف کردین نسبت به اونها این حس رو ندارید.
چرا؟ به نظرتون چی باعث این تفاوت دیدگاهتون نسبت به این دخترا و دخترای توی دانشگاه میشه؟
رابطتون با دوستاتون چه جوریه؟
اونا چه جورین با دخترا؟
RE: علاقه به همکلاسی در دانشگاه و نداشتن شرایط ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
دوست عزیز، به همدردی خوش اومدین.:72:
از نوشته تون مشخصه که تا الان دچار رابطه ی غلط و اشتباهی با جنس مخالفتون نشدید.
اول میخوام بهتون تبریک بگم بابت این اتفاق خوبی که تا اینجای زندگیتون افتاده. تا اینجاش، قدر این رو حسابی بدونید.
اما از اونطرف هم نباید دچار افراط میشدید.
ولی به هر حال هیچ مشکلی بدون راه حل نیست.
شما توی محیط های دیگه هم با دختر خانم ها روبرو میشید. این طور نیست؟
نسبت به دخترای بیرون از دانشگاه چه حسی دارید؟
اینجوری که تعریف کردین نسبت به اونها این حس رو ندارید.
چرا؟ به نظرتون چی باعث این تفاوت دیدگاهتون نسبت به این دخترا و دخترای توی دانشگاه میشه؟
رابطتون با دوستاتون چه جوریه؟
اونا چه جورین با دخترا؟
سلام
از اون دختری که تو دانشگاهمون خوشم اومده به خاطر قیافه اشه و شناخت کاملی من ازش ندارم
در زندگیم با کسایی که دوست دختر داشتند هیچ وقت دوست نشدم چون اون هارو فاسد می دونستم!
الان من هیچ رابطه ای رو فعلا با اون شروع نکرده ام راه حل ها این هاست و باید یکی از این ها رو انتخاب کنم کلا 3 تا راه حل داره و نتایجش رو هم می نویسم بگید کدوم رو انتخاب کنم؟
1- باهش دوست بشم
-می فهمه نمی خواهم بگیرمش اون بعد از چند ماه من رو ول می کنه
-مادر و پدرش هم 3-4 سال نمی گذارند عقد من باشه چون با توجه به قیافش می تونه خواستگار های خیلی بهتر از من داشته باشه
-اگر هم ولم کنه من ضربه روحی بسیار بدی می خورم (البته همین الان هم تمام مدت دارم به اون فکر می کنم)
2-باهاش ازدواج کنم
-تا 3 سال دیگه که مدرکم رو نگیرم نمی تونم شغلی داشته باشم (اما مدرکم رو بگیرم حتما می تونم)
-نمی تونم زندگی خوبی براش ایجاد کنم
تقریبا از لحاظ اقتصادی و تحصیلی هیچ پیشرفتی از اون به بعد نمی تونم داشته باشم (نمونه هاش رو خیلی زیاد دیدم)
3-کلا از فکرش بیام بیرون(البته خیلی برام سخته)
RE: علاقه به همکلاسی در دانشگاه و نداشتن شرایط ازدواج
سلام
کدومش رو انتخاب کنم؟
1-2یا3
البته 3 خیلی سخته
RE: علاقه به همکلاسی در دانشگاه و نداشتن شرایط ازدواج
wen سلام
به تالار همدردی خوش امدی
با وجود سخت بودنش تنها راه درست گزینه 3 هست
موفق باشی:72: