RE: مخالفت مادرم با ازدواج
noblemanخانم سلام خوش اومدی به تالار همدردی:72:
آروم باشید.......:rolleyes:
به شما و خانواده تان حق می دم که نگران باشید خوب این تصمیم مهمیه و هر کسی دوست داره صحیح تصمیم بگیره.
این دغدغه شما تنها نیست،خیلی از افرادی که می خوان ازدواج کنند به این موضوع فکر می کنند پس لطفا از کاه،کوهی نسازید.
شما که آمادگی دارید برای ازدواج،این موضوع رو به خانواده اعلام کنید.و بهشون توضیح بدید که اونهایی که زندگیشون دچار مشکل شده حتما آمادگی لازم رو نداشتند و یا انتخاب غلطی داشتند.ضمنا مثالهای نقض براشون بیارید و افرادی که ازدواج کردند و خوشبخت هم شدند رو برای خانواده و بخصوص مادرتان مثال بزنید.چون الان خانواده شما دچار یه فکر اشتباه شدند و فکر می کنند هر کسی ازدواج کنه به سرنوشت اونها که زندگیشون آشفته شده دچار میشه ولی کسانی که از زندگیشون راضین رو از قلم انداختن!شما کمکشون کنید که واقع بینانه تر نگاه کنند.
شما نقش کلیدی دارید چون برای تغییر نگرش خانواده هم بهتره این ذهنیت رو از اونها خارج کنید و هم با رفتارتون و منشتون نشون بدید که واقعا آمادگی دارید.
بهتره برای این کار رابطه نزدیک تری با مادرتون برقرار کنید.
ما رو در جریان اموراتتان قرار بدید
:72:
RE: مخالفت مادرم با ازدواج
ممنون ار خوشامدگویی و راهنماییتون:72:
راستش من از پارسال سعی کردم که طرز فکر ایشون رو تا حدودی عوض کنم و حتی موقعی که خواستگار ندارم همیشه میگه که دیگه باید ازدواج کنی اما اگه فرداش خواستگار بیاد کاملا رفتارش عوض می شه و فقظ ویژگی ها و شرایظ خواستگار رو به من میگه و اصلا نطر منو نمی پرسه و بعد از چند روز خیلی وقت ها با یه دلیل غیر منطقی جواب رد میده و من از این موضوع ناراحتم که ای کاش جواب منفی رو خودم میدادم نه مادرم در واقع فکرمیکنم که ایشون از اینکه شاید من جواب مثبت بدم نظر منو نادیده می گیره
مسلما مادر من خیر من رو می خواد توی این موضوع شکی نیست ولی ایشون خیلی ایده ال گراست و یکسری شاخص های استانداردی رو تعریف کرده که اون ادم باید همه این شاخص ها روداشته باشه تا تازه بتونه بیاد خواستگاری من :325:
من خودم کلی نگرم و در کل می سنجم البته چند تا ویژگی خیلی برام مهمه.
حساب کردم مگه توی ایران چند نفر با مدرک فوق دکترا به اضافه کلی شراظ دیگه هست که بیان خواستگاریه من که تازه به 10 ،15 شون طی 4، 5 سال پیش جواب رد دادیم دیگه بگذریم از بقیه که اصلا جز خواستگار حساب نمی شن(البته از نظر مادرم :316:)
خیلی افکار خشک و ریجیدی داره فکر می کنم که یه ده سالی زمان لازم هست تا طرز فکرش کمی عوض بشه به هر ممنون می شم اگه بازم راهنماییم کنید
RE: مخالفت مادرم با ازدواج
عزیزم منطقی و آرام با مادرتون صحبت کن و خجالت هم نکش از گفتن این موضوع که بالاخره سنت داره میره بالا و میخوای ازدواج کنیو تشکیل خانوانواده بدی.
مثال برای مادرت بیار
مثلا خود مادرت رو برای خودشون مثال بزن...بگو مگه بابا تمام اون ملاکهاییکه واسه ازدواج آرمانگرایانه بودو داشتن؟؟
ولی باهاشون ازدواج کردین و منم شدم ثمر ازدواجتون..مگه شما ناراضی هستی از ازدواجتون؟؟
آرام و با منطق
RE: مخالفت مادرم با ازدواج
سلام nobleman
پست شمارو خوندم .من فکر می کنم بیشتر باید به مادرت نزدیک بشی تا بتونی در مسایلی که به شما هم ربط داره مشارکت کنی
البته این نزدیک شده هم راه داره.حتما خود شما مادرت رو بهتر می شناسی و می دونی چطور بهش نزدیکتر بشی
ضمنا قرار نیست لزوما خواستگاران شما فوق دکترا باشن.
RE: مخالفت مادرم با ازدواج
سلام دوست عزیز.
ا.ن طوری که من متوجه شدم مادر شما به خاطر شکست زوج های دیگه دارن جبهه گیری میکنن.ا.نایی که شاید حتی مادرتون خیلی خوب اونا رو میشناسه.اگه یه همچین موقعیتی دارین خوب قضیهخیلی ساده تر میشه. شما اون موقع میتونین برای ایشون زوج هایی رو معرفی کنین که موفقن با اینکه ایده ال های مورد نظر ایشون رو هم ندارن.
البته موضوع دیگه هم قابل طرحه:شما خواهر برادر دارین؟ اگه بله بچه ی چندمی؟
RE: مخالفت مادرم با ازدواج
سلام
یه برادر بزرگ تر دارم که فعلا قصد ازدواج نداره
باور کنید که من همه راه های پیشنهادی رو امتحان کردم ولی مادر من یه ترس و عدم اطمینان عجیبی رو نسبت به خواستگارام داره نمی دونم یه کمی زیادی برای من نگرانه
بعضی وقت ها می شنوم که به بقیه می گه دلم نمی یاد دخترم رو به هرکسی بدم
نمیدونم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
RE: مخالفت مادرم با ازدواج
خب کدوم پدر و مادری حاضره دخترشو دست هر کسی بده؟این حرف همه خانواده هاست.
به نظر من مادرت داره زیاده روی میکنه. سن ازدواجت رسیده ولی ایشون هنوز دارن خواستگارا رو رد میکنن.
به مادرت بگو که بالغ شدی بگو منی که تونستم دکترا بگیرم حتما اگر دقت کنم میتونم فرد مناسبی رو انتخاب کنم.باید حتنا راضیش کنی مادرت رو که از این به بعد بدون اجازه تو خواستگار رد نکنه.
شرمنده که هیچ راه کاری به نظرم نرسید بهتون بگم.
RE: مخالفت مادرم با ازدواج
با سلام و احترام
شما نیاز به قاطعیت و رک گویی توام با احترام با مادرتان دارید.
به او بگویید تمایل دارید در مورد خواستگارهای خودتون، خودتون جواب مثبت و یا منفی بدهید. و دیگر دوست ندارید از جانب شما کسی را رد کند.
به مادرتان بگویید جوابی که شما به عنوان یک دختر به خواستگار می دهید بعد از مشورت با اوست. اما کسی که جواب را می دهد خود شما هستید.
تلویحا مادر خود را از خطرات کاری که می کند آگاه کنید. و حتی بگویید که اگر شما به خاطر نیازتان به ازدواج خطایی کنید این مادرتان هست که مسئول هست.
به مادرتان بگویید که بزرگ شده اید و مسئول انتخاب همسرتان شخص خودتان هستید.
همچنین به مادرتان بگویید که جواب مثبت یا منفی به خواستگار را وقتی می گویید که با یک مشاور خانواده صحبت کنید. لذا خیال او را راحت کنید که از روی احساس تصمیم نخواهید گرفت.
RE: مخالفت مادرم با ازدواج
سلام و احترام به همه دوستان عزیز و ممنون از توجهتون:72:
سوالی که برام پیش اومده اینه که مادر من گاهی از افرادی که ازدواجشون به سبک جدید یعنی اشنایی دختر و پسر هست تقدیر می کنه البته اینم بگم ایشون ادم متدین مبادی اداب هست می خوام بدونم ایا این موضوع می تونه روی عقایدش و کارهایی که انجام می ده تاثیر بگذاره؟
ممنون می شم راهنماییم کنید؟