... ((( 40 اصل و راز طلائي در بندگي ))) ...
سلام
گاهي وقتا قلم به دستم ميگيرم و خودم رو مخاطب قرار ميدم و مطالبي مينويسم ... اين چهل نكته هم كه قراره به عنوان 40 راز بندگي بذارم ، البته مخاطب اصليش خودمم ، و به بيان عادي هم نوشتم ...
انشاالله كه مقبول حضرت حق بيافتد و خداوند توفيق عمل اول به خودم دهد ...
راز اول :
كليد همه دلها دست خداست ، الكي زور نزن ، باز نميشه ، اوستا كريم بايد حواله اش رو صادر كنه ...
تو فقط خدا را راضي كن ، بقيه اش رو بسپار به خودش ، اون بلده دلها رو متوجه تو كنه ...
تازه مردم راضي شدن شدن ، نشدنم به درك ... لااقل خدا رو از خودت راضي كردي ...
يادت باشه همه مردم رو نميتوني از خودت راضي كني ، تازه اگر هم راضي بشن ، براي چند روز است ،
و فردا دوباره خيلي از همونها به يه بهونه كوچيك كه حواست نبود سلامشون كني و ... دشمنت مي شن ، ( تجربه تو اين مورد زياده )
پس بچسب به خدا و ولش نكن ، لااقل خدا يه نفره و زود هم ميشه راضيش كرد ... همه انرژي خودت رو همين بذار و بس .............
يا مقلب القلوب و الابصار
( دوستان بحث چالشي نيست ، لطفا ارسالي نداشته باشيد تا كامل شود ، قربون معرفتتون همدردي هاي عزيزم :72::72::72: )
ادامه دارد ، به اميد او ............
RE: ... ((( 40 اصل و راز طلائي در بندگي ))) ...
راز دوم :
به هر صورت هر كدام ما در يك اداره و سازماني كار ميكنيم و قطعا در آن اداره و ... همه مان يك تاريخ مصرف خواهيم داشت ، اما بايد يادت باشه اگر تمام هم و غم خودت را گذاشتي براي جلب رضايت بالاسري هاي خودت در آنجا ...
اگر بهترين هم باشي و رضايت كامل را به جا آوري ، يه روزي تاريخ مصرفت تموم ميشه و اونوقته كه مثل يه دستمال كاغذي كه بينيشون رو باهاش پاك كردن !!! پرتت كنن تو سطل آشغال !!!!! يا قسمت بايگاني و ....
پس اگر مجبور شدي در جائي كار كني ، به جاي جلب رضايت بالاسري ها ، فقط دنبال جلب رضايت خدا باش ، و فقط وظيفه خودت را بشناس و عمل كن ، تا لااقل اگر روزي از ديد آنها تاريخ مصرفت گذشت و اونا انداختنت تو سطل آشغال !!!
يه نفر باشه بيادبا عزت برت داره و در آغوش خودش بگيرتت و به به بهترين جاي بهشتش جات بده
:72::72::72: (( آره دوست عزيزم ، اين يعني زرنگي )) :72::72::72:
RE: ... ((( 40 اصل و راز طلائي در بندگي ))) ...
راز سوم
اينقدر گول خودت نزن و هي نگو توكل به خدا ، هر چي شد ، شد !!!
خدا اون بالا معطل تو ننشسته كه ببينه تو چي مي خواي و چي مصلحت تو هست تا همون رو فورا برات بفرسته ، مگه او اجير ماست ؟؟!!!
خدا بهت عقل و فهم و درايت و ابزار داده تا خودت آينده خودت را خلق كني ...
پس يه تكوني به خودت بده ، يه حركتي كن ... از اون طرف خرابكاي هاي خودت رو هم گردن خدا ننداز ....
مشكلاتي كه تو كارهات كه از روي عجله كردن و دل بخواهي عمل كردن و بي فكري پيش اومده ننداز گردن خدا و نگو قسمت و مصلحت و .... اين بوده ....
جرأت داشته باش و بگو (( من عجب غلطي كردم )) نگو قسمت همين بوده
پس راز بندگي اينه كه تو كارهات حتي منتظر خود خدا هم نبايد بشيني ... چرا كه خود خدا ميگه :
((( إن الله لا يغير ما بقوم حتي يغيّروا ما بانفسهم )))