چرا متأهل ها به همسر خود خیانت می کنند؟!
عصرایران - در اکثر پروندههاي بزهكاري و جنايي و حتي جرايم يقهسفيدها مشاهده ميشود كه مجرمين روابط جنسي بيقاعده را تجربه ميكردهاند و در صورت تأهل روابط عاطفي مستحكمي بين زن و شوهر حاكم نبوده است.
تنها علل همزيستي احتمالي هم "نياز مالي به هم" و" نداشتن سرپناه مستقل" و يا "بيسرپرست شدن فرزندان" و "فرار از حرف مردم" بوده است.
زندگي بدين شكل انسان را در يك سه راهي قرار ميدهد كه يا بايد" بسوزد و بسازد" و يا "طلاق و رهايي" را با تمام هزينه هايش برگزيند و يا خداي ناكرده در ظاهر نمايش ساختن بدهد و در باطن "خيانت" پيشه كند.
بحث امروز ما آسيب شناسي طلاق يا سوختن و ساختن نيست بلكه ميخواهيم بهصورت گذرا به مقوله "خيانت" از باب خاستگاه آن بپردازيم.
براي اين منظور بايد ازدواج سالم را به دو برهه زماني تقسيم كرد. مرحله اول در انتخاب همسر است كه بسيار گفته شده و شنيدهام و احاديث و روايات زنان جلوهگر آلوده را به "گلي در ميان گنداب "تشبيه كردهاند كه طالب چيدن آن در كثافات غرق خواهد شد.
قرآن كريم نيز به صراحت مؤمنان را از ازدواج با زنان مشرك زناكار بعد از فتح مكه منع كرد (مگر آنكه توبه واقعي آنان پذيرفته شود.) البته انتخاب همسر مناسب، خود يك باب مفصل است كه مورد نظر اين يادداشت نميباشد.
اما سؤال اصلي اين است كه روابط زناشويي بعد از تشكيل خانواده چرا به سمت فساد ميل ميكند؟
اين سؤال را بايد از دو منظر متفاوت پاسخ داد. جمع بندي پاسخ اين سؤالها از يك خانم، برابر سوابق و تجربيات به احتمال قوي اينگونه خواهد بود:
«همسرم به احساسات من توجه نداشت. او به بهانه مشكلات اقتصادي همواره سه كلمه را تكرار ميكرد خسته ام، حوصله ندارم و اعصابم خرد است و من مجبور شدم به منظور خروج از تنهايي به دوستاني كه شرايط بدتري از من را تجربه كرده بودند پناه ببرم.
بيتفاوتي شوهر و اتلاف وقت من در خانه دوستان، آرايشگاهها و پاي برنامههاي ماهوارهاي به تدريج قبح بسياري از مسائل را برايم ريخت تا بالاخره جواني كه بهواسطه يكي از دوستانم با من آشنا شده بود و خود را بر خلاف شوهرم ستايشگر و فدايي من نشان ميداد در شرايط غيرعادي مرا تسليم اميال خود كرد و بعد هم زير تمام قول هايش زد.
ابتدا افسرده شده بودم ولي حالا قرباني ديروز، خود تبديل به شكارچي ديگران شده است.»
البته ميتوان اين داستان را بسته به موقعيتهاي مختلف مقداري هم تغيير داد. حال اگر اين سؤال را از يك مرد متأهل كه مرتكب خيانت به همسرش ميشود بپرسيد احتمالاً چنين پاسخي را خواهيد شنيد:
«همسرم به هيچ عنوان شرايط مرا درك نميكرد. هرگاه بر اساس نيازهاي جنسي سعي ميكردم به او نزديك شوم تازه عقدههاي او فوران ميكرد و غر زدن و تحقير و لجاجتها شروع ميشد و من كه به اندازه كافي مشكلات بيرون را تحمل كرده بودم براي فرار از اين همه فشار روحي ابتدا به انزوا و قهر كردن روي ميآوردم تا اينكه يك روز يكي از دوستانم كه در ظاهر روابط خوبي با همسرش داشت و با زنان ديگر هم سر و سري داشت به من گفت كه اينقدر حرص و جوش نخور، اگر نميخواهي زندگيات از هم بپاشد او را تحمل كن و هرچه ميگويد بگو چشم يا بر عكس بايكوتش كن و چيزي كه زياده زن! فقط بايد حواست جمع باشد! »
البته اين داستان را هم ميتوانيد بر اساس مشاهدات خود مقداري تغيير دهيد. اما به راستي براي حل اين مسئله چه ميتوان كرد؟
روانشناسان معتقدند كه خيانت از چهار مرحله عبور ميكند:
1- ذهني
2- قلبي
3- كلامي
4- عملي
حال بايد ببينيم خيانت طرف يا طرفين در كدام مرحله است تا از پيشرفت آن جلوگيري و نسبت به درمان آن كه توبه و استعانت از عقل و توكل به خداست اقدام نماييم.
قرآن كريم مردان را تكيه گاه زنان ناميده است و زنان را به مثابه لباس مردان دانسته است. در آيه 5 سوره مؤمنون ميفرمايد« مؤمنان موحد آنانياند كه دامان خويش را از بيعفتي و اعمال حرام پاكيزه نگه ميدارند.»
به اين كليد واژهها توجه كنيد: آيا زناني كه مرتكب خيانت شدهاند واقعاً شوهرانشان «قوامون علي النساء» بودهاند و وظيفه استواري و تكيه گاهي را در خانواده خود ايفا كردهاند؟
امروز متأسفانه با طرح مباحث به اصطلاح مدرن، غيرت سنتي در بخشي از طبقات اجتماعي به مدد سريالهاي چندش آور ماهوارهاي در حال رخت بربستن است و به بهانه حريم شخصي تعدادي جرأت كوچكترين سؤال از اهل و عيال و اظهار نظر را از دست دادهاند و نقش همسري و پدري به انجام امور رفاهي خانواده محدود شده است.
آيا مرداني كه دچار خيانت شدهاند همسرانشان نقش لباس آنها مثلاً براي پوشش نيازهاي شرعيشان را به نحو شايسته انجام دادهاند يا همسر گرسنه خود را در ميان فست فودهاي(!) اجتماع رها كردهاند.
آيهاي كه بدان اشاره شد مؤمنان را افرادي دانسته كه فروج خود را از گناه باز ميدارند و اين يعني اينكه لازمه خيانت ابتدا كم رنگ شدن ايمان به آخرت و نظارت الهي است هرچند براي مدتي باشد! و بايد به خاطر سپرد كه راه بازگشت از هر خطايي از در توبه بيبازگشت ميگذرد.
* عضو هيأت علمي دانشگاه علوم انتظامي و كارشناس رسمي دادگستري
گردآوری : پایگاه اینترنتی پرشین وی
RE: چرا متأهل ها به همسر خود خیانت می کنند؟!
اشتباه اول مردانه: اگر شخص ديگري را جايگزين كنيد
هميشه خانمها مقدم هستند اما اجازه بدهيد در مورد خطاها، اول از آقايان شروع كنيم.بسياري از مردان، وقتي احساس ميكنند همسرشان آن قدر كه بايد به آنها نزديك نيست، وقتي احساس ميكنند روابطشان مثل گذشتهها گرم نيست، وقتي احساس ميكنند زندگي به تكرار افتاده، نخستين فكري كه به ذهنشان ميرسد پيدا كردن يك «جايگزين» است. اين جايگزين، گاهي در دنياي بيرون است و منجر به اتفاقي ميشود كه به آن «خيانت» ميگويند، گاهي هم در فكر و ذهن يك مرد شكل ميگيرد كه به آن «خيانت» نميگويند اما تاثير منفياش روي زندگي مشترك، كمتر از آن يكي نيست.
اين اصل را دوباره يادآوري ميكنيم: وقتي يك مرد بهطور ناگهاني به سمت زن ديگري غيراز همسرش كشش پيدا ميكند، بايد سريعا اين كشش را به همسرش منتقل كند. گاهي اين انتقال بهصورت كامل صورت نميگيرد. يعني اگرچه مرد بهخودش جرات نميدهد كه در عالم بيرون به آن زن نزديك شود و حتي در واكنش به اين حس، سعي ميكند به سمت همسرش برود اما حتي موقع ارتباط با همسر، باز هم آن فرد را از ذهنش بيرون نكرده. شك نكنيد كه حتي همين تصور ذهني، ميتواند نخستين ترك را بر چيني نازك عشق ميان شما و همسرتان بيندازد. وقتي حتي فكرش شما را از همسرتان دور ميكند، اگر واقعا اين كار را بكنيد چه اتفاقي ميافتد؟
--------------------------------------------------------------------------------
اشتباه دوم مردان: اگر تصور كنيد تنوع بيشتر يعني لذت بيشتر
وقتي يك مرد هم احساس جنسي و هم قدرت كنترل آن را داشته باشد، نه فقط به همسرش كمك ميكند كه از بند موانع و عوامل بازدارندهاي كه در مسير رسيدن به احساسات درونياش قرار دارد، رها شود و به سطح بالاتري از رضايت برسد بلكه خود او هم ميتواند به واسطه آن، سطح بالاتري از عشق، طبيعتا آرامش را تجربه كند. به عبارت ديگر، هر بار كه مرد وسوسه ميشود ولي به خاطر تعهد و وفاداري به رابطه تك همسري آن را كنترل ميكند، تضمين بيشتري را براي همسرش در لذت بردن از رابطه بهوجود ميآورد.زياده روي در تخيل درباره زنان ديگر، باعث ميشود انرژي مردان از كنترلشان خارج شود، رابطهشان با همسرشان سرد و سردتر شود و حتي گاهي انرژي شان تحليل برود و تبديل به موجوداتي سردمزاج شوند.در تمام مواردي كه يكي از دوطرف فكر ميكنند مشكلي در رابطه هست، نخستين فكر بايد اين باشد: چرا از هم دور شدهايم؟ چه بايد بكنيم كه دوباره نزديك شويم؟
--------------------------------------------------------------------------------
اشتباه اول زنان: اگر همسرتان را قرنطينه كنيد
اين، يك اشتباه فوقالعاده رايج است كه به طرز شگفتآوري تقريبا همه زنان ميدانند كه اشتباه است اما باز هم آن را تكرار ميكنند.وقتي صحبت از مراقبت از عشق ميكنيم، نخستين چيزي كه به ذهن يك زن ميرسد، مراقبت يا محدود كردن ارتباطات همسرش با جنس مخالف است. بسياري از زنان تصور ميكنند اگر همسرشان در محيطي مردانه كار كند، كمتر در معرض خطر است. يا اينكه خيال ميكنند اگر هر از گاهي موبايل همسرشان را چك كنند و از جيك و پوكش سر دربياورند، ميتوانند شيطنتهاي او را كنترل كنند. اين يك اشتباه محض است؛ شك نكنيد. مراقبت از زندگي مشترك هرگز به معناي كنترل نامحسوس يا به معناي قرنطينه كردن همسر نيست. كارهاي ديگري بايد كرد كه بعدا درباره آنها صحبت ميكنيم. اين را هم بدانيد كه اتفاقا، اگر يك مرد در محيط كار، ارتباط منطقي و عرفي و اخلاقي با افرادي از جنس مخالف داشته باشد، به گرم شدن رابطه او به همسرش نه تنها لطمه نميزند بلكه كمك هم ميكند. و چرا پليس بازي جواب نميدهد؟ حداقل به 4 دليل:
1- شما به هيچ وجه نميتوانيد همه ارتباطات همسرتان را كنترل كنيد.
2- به فرض كه مچ او را گرفتيد، بعد چه ميكنيد؟ وقتي آب از سر گذشت، چه يك وجب چه صد وجب. بهتر نبود به فكر پيشگيري ميبوديد؟
3- اين رفتار شما بدون شك باعث رنجش همسرتان ميشود كه اين يعني فاصله بيشتر شما و همسرتان. يعني با دست خودتان او را هل دادهايد به سمت يك نفر ديگر.
4- دليل چهارم خودش زمينه ساز خطاي بزرگ بعدي است.پاراگراف روبرو را ببينيد.
--------------------------------------------------------------------------------
اشتباه دوم زنان: اگر همسرتان را تحقير كنيد
اولين واكنش زنان، وقتي بوي خيانت را احساس ميكنندچيست؟ عدهاي پرخاش ميكنند و گاهي كار به ناسزاگفتن و كتك كاري ميكشد. عدهاي افسرده ميشوند. عدهاي هم در دلشان ميگويند (با معذرت) «گور باباش!» و ميچسبند به زندگي خودشان وسعي ميكنند از راه ديگري خودشان را تسكين بدهند كه همه اين واكنشها نتيجهاش اين است: «فاصله بيشتر.» چيزي كه دقيقا وضع را بدتر و بدتر ميكند. در همه حالات سهگانهاي كه گفته شد، مردان احساس حقارت ميكنند، چه وقتي كه مچشان را بگيريد و حسابشان را برسيد، چه وقتي غمگين شويد و ناخودآگاه به آنها نشان بدهيد كه عامل غمگينيتان آنها هستند، چه وقتي كه بيتفاوت شويد و باز هم نشان دهيد كه نميتواند شما را خوشحال كنند، در همه اين حالتها، مردان احساس بيعرضگي ميكنند، نااميد ميشوند، فاصله ميگيرند .. بقيهاش را حتما بايد گفت؟
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
همه مردان تا حدی میدانند كه خیانت كار درست و پسندیده ای نیست و از ابتدا اكثر آنها حتی فكر خیانت را هـم به سـر خطور نـمی دهند ولـی مـتاسـفانه گاهی دچار این اشتباه و گناه بزرگ میشوند. در ادامه 10 دلیل اصلی خیانت در مردان را میخوانید.
دلیل شماره یك:
از بین رفتن عشق و علاقه
افسوس كه پس از گذشت زمـان طـولانــی با هــم بـودن، بـرخــی مـردان آن عــشـق و عــلاقه و احـساساتـی را كه در ابتدا به همسرشـان داشتند، از دست میدهند. اما این رابطه به جزئی از وجودشان مبدل شـده. جـدایی بسیار دردناك و تاثر برانگیزاست. پس بجای جدایی باید چاره ای اندیشید و به زندگی شیرین در كنار هم ادامه داد.
دلیل شماره دو:
عدم جذابیت همسر
سر كردن مدت طولانی با یكدیگر گاهی اوقات باعث تنبلی و سستی زنان میشود. به این معنا كه دیگر به سر و وضع خود نرسیده و جذابـیـتی نـدارد و مانـنـد گـذشته به شیفتن شوهرشان نمیپردازند. مرد نیز دیـگر همـسرش را زیبـا نیـافته و زنـدگی با او هیجان و لذت قدیم را نخواهد داشت.
دلیل شماره سه:
سهل انگاری زنان
اكثـر زنـان خـیـلی سـریـع و راحت شوهرشان را بخـاطر رفتارهای بی وفـا مـنـشـانـه او میبخشند كه این موضوع شاید به دلیل ترس از تـنـهایی و یا فطرت رقیق القلبی زنان باشد.حتی ممكن است برخی از زنان خود را مقـصر اصلی خیانت شوهرشان پنداشته و قدمهایی رابرای بهبود روابطشان بردارند.این واقعیت كه بسیاری از زنان به شوهرشان اجازه گریز از جرم و جنایت را میدهند ممكن است موجبات مضاعف شدن مشكلات آنها را فراهم آورد.
دلیل شماره چهار:
اخلاق و رفتار غیر قابل تحمل همسر
رفتارهای زشـت، نــق زدنــهـای دائـمی، نزاعها و مجادلههای فراوان دسـتور العمـل مناسبی برای ایجاد سردرد است و در تصـور برخـی مـردان ( البته به غلط )، خـیـانت بهترین راه فرار از جهنم خانه بوده و بهتر از آسپرین به درمان سـردرد كمك میكنــد.
دلیل شماره پنج :
بولهوسی و هوسرانی
این یك حقیقت غیر قابـل انـكـار اسـت كـه مـردان هوسران توانایی نه گفتن در روابط جنسی را ندارند. گاهی ممكن است موقعیتی ایستادگی ناپذیر برایشان پیـش آید. در ایـن زمان مردان بی جنـبه و هوسـبـاز تصـور میكنـنـد كـه این موقـیت شاید دیـگر هرگز در زندگی آنها ایجاد نشود و تن به زشتی میدهند.
دلیل شماره شش:
عقدههای جنسی
بعضی مردان مایلند بدانند كه چقدر از نظر سایر زنان جالبند و در روابط طولانی این سوال برایشان پـیش میآید كه آیا هنـوز در جامعه جذابیتی دارند یا خیر كه یافتن این پرسش ممكن است آنها را بـرای رسـیدن بـه اهداف غیر مشروعشان سوق دهد.
دلیل شماره هفت:
بی خطر شمردن خیانت
ز دست دیده و دل هر دو فریاد كه هر چه دیده بیند دل كند یاد. این ضرب المثل قدیمی تازمانیكه دوربین مدار بسته ای برای كنترل مردان وجودنداشته باشدحقیقتی محسوب میشود. برخی تصور میكننـد كه اگر خیانت بكنند كسی متوجه نشده و به كسی نیز صـدمـه ای نـخـواهـد رسیـد و ایــن استـدلال را بهانـه ای بـرای انـجام عـمـل زشـت خود برمیشمارند. اما توجه داشته باشـیـد كه هـر قـدر مـردان به دلیل عدم كنترل حیله گر تر شوند، زنان به همان اندازه شبكه جاسوسی و كنترلی خود را گسترش خواهند داد.
دلیل شماره هشت :
زیاده خواهی و تنوع طلبی
برخی از مردان بدلیل داشتن میل به زیاده خواهی و تنوع طلبی و هیجانات كاذب و زود گذر به این عـمل زشـت تن میدهند. آنها به زن به دیده غنیمت جنسی مینگرند و با وجود یك زن در زندگی، تصور میكنند فرصتهای زیادی را از دست داده اند.
دلیل شماره نه :
خیانت همسر
برخی از مردان به بی وفایی و انحراف هـمسـر خـود پـی برده و تـنـها راه آرام كـردن و فرونشاندن خشم خود را در مقابله به مثل مییابند كه عملی غیر منطقی مینماید.
دلیل شماره ده :
عدم رقبت همسر به داشتن روابط با شوهر خود
برخی از زنان در روابط زناشویی با شوهر خود ممكن است تمایل به این روابط را از دست داده و یا كمتر به این موضوع اهمـیت دهـنـد كه ایـن امـر مـمـكن اسـت باعـث فشارهای روانی و جسمانی به مرد شده و منجر به كج روی او گردد.
نتیجه: خیانت در زندگی امری نكوهیده و ضد اخلاقی است كه اثرات زیان بار آن قطعا دیر یا زود گریبانگیر فرد خواهد شد. بنابراین چنانچه مشكلی در روابط وجود دارد باید با دید باز به آنها نگریست و با اندیشه و تدبیر سعی در حل آنها نمود. صادق باشید.
منبع:
سیمرغ