تغییر نکردن رفتارهای بد شوهرم. بهونه گیری، حساس بودن، حسادت...

سلام دوستان.

دوباره شروع شد، روز از نو روزی از نو. دیگه از این کارای همسرم خسته شدم، از بهونه گیریاش.:316:

۲ماه بود با کمک شما خوب شده بود، خدارو شکر نه دوامون میشد نه بهونه می‌گرفت. با خانوادمم رفتارش خوب بود، ولی‌ دوباره بدون هیچ دلیلی‌ شروع کرده.

میگه خانواده‌ت به خواهرت بیشتر از تو بها میدان و توجه می‌کنن، منم هیچی‌ نمیگم.( اما اصلا این طور نیست مگه می‌شه یه پدرو مادر یکی‌ از بچهاشونو بیشتر از اون یکی‌ بخوان و دوست داشته باشن) ولی‌ شوهرم همش می‌خواد اینو به من ثابت کنه. ۲۷ سال با پدرو مادرم زندگی کردم این موضوع رو متوجه نشدم و فرقی‌ احساس نکردم، حالا ۲ ساله اومده می‌خواد این موضوع رو اثبات کنه.
:325:
باور کنین دیگه وقتی‌ از خانواد‌م میگه طرف کشی‌ نمیکنم که حساس شه، دیگه رفت و امدمون رو با خانوادهامون کنترل می‌کنیم. هفته‌ای ۱ بار خونه هر کدوم میریم.

۲شب پیش بد از ۱هفته افطار خونه بابام اینا بودیم. دوباره مثل قبلا شده بود. ساکت یه گوشه نشست بود، انگار که ارث باباشو از خانواده من می‌خواد. اخماشو تو هم کرده بود و با کسی‌ حرف نمی‌زد. خواهرم اینام بودن،نمیدونم از شوهر خواهرم خوشش نمیاد یا چیز دیگه ائه؟؟؟ (ولی‌ ماه پیش تو اسباب کشی خواهرم انقدر کمک کرد‌‌ تازه پولم رفته بود بهشون قرض داده بود...)

اصلا نمی‌فهمم ،شاید هم به رفتارهای محبت آمیز خانواد‌م به من حسادت می‌کنه.

فکر می‌کنم همسرم یه عیب بزرگ داره ،اونم اینه که حد وسط نداره، و نمیتونه تعادل تو رفتاراش ایجاد کنه. یا انقدر خوبه که حد نداره، یا انقدر بد می‌شه که همه ازش گریزون میشن...

الان ۲ شبه از خونه بابام اینا برگشتیم، اصلا بامن حرف نمیزنه. تو خودشه. من همانطور که شما گفتین تمام کارمو می‌کنم افطار حاضر می‌کنم، در موارد نیاز هم باهاش حرف میزنم که اون با سر جوابمو میده. میدونید از این ناراحتم که باهاش شرط گذاشته بودم که هم قهر نکنه هم وقتی‌ از چیزی ناراحت می‌شه بم بگه.

ولی‌ الان اصلا نمیدونم از چی‌ ناراحته!!!

بهم بگین چی‌ کار کنم. براش نامه بنویسم یا مستقیماً برم باش صحبت کنم.؟؟؟

(راستش من با برادرشوهرم همکاریم،خیلی‌ مرد خوبیه، باعث ازدواج من و شوهرم اون بود. ولی‌ ایشون هم همینطورن. ۴ ماه قبل عید یهو بدون اینکه چیزی بگه با من ۴ ماه ، تاعید قهر کرد و عید آشتی‌ کرد، ولی‌ من اصلا نفهمیدم برا چی‌ قهر کرده بود. هر بارم که ازش می‌پرسیدم یه چیز میگفت و یه بهونه میاورد. حتی با شوهرم هم سر سنگین بود، خدارو شکر شوهرم تو این جور مواقع طرف منو میگیره همیشه:43:)

کمکم کنین با همسرم چه طور رفتار کنم؟ :72:

mali.j.m سلام

تلاش شما برای بهبود زندگیتون قابل تحسینه

در زندگی دلخوری ها رنجش ها شکایت ها یا مشاجرات فراوان هست

اگر چنین نباشد باید نگران بود چون رابطه به سمت سردی می گراید

برای مشکل اخیر شما بهترین راه مذاکره و گفتگوی صحیح هست

قبل از اینکه دلخوری خود را با همسرتان در میان بگذارید ابتدا عین آن را روی کاغذ بنویس تا سهم خودت در این دلخوری را بفهمی و در عین حال نوشتن باعث آرامش نسبی تان میشود

پیش از صحبت سعی کن خودت رو جای همسرت بگذاری با این کار بهتر به مشکلات او پی میبری

در ابتدای صحبت تاکید کن قصد شما از مطرح کردن رنجش رسیدن به حسن تفاهم هست زیرا بتجربه ثابت شده قهرهای طولانی و جدال بیهوده هست و راه بجایی نمیبرد

خلاصه با لحنی دوستانه و مهربانانه صحبت کن و در طول گفتگو مواظب باش خشمگین نشوی

امیدوارم در یک گفتگوی سازنده مشکلت حل بشه

موفق باشی

سلام

در جريان ريز مشكلات و تاپيكهاي قبليت نيستم

اما يه چيز كوچيك به نظرم رسيد كه شايد كمكتون كنه

يه وقتايي كه مرد تو يك سري خصوصيات اخلاقي مشكل يا كاستي داره بهتره زن با رفتارش بهش عزت نفس بده, مشكلشو مستقيما به روش نياره و كاري كنه تو اون فضا همسرش احساس بهتري داشته باشه

شايد شما بايد محيط رو جوري مهيا كني كه همسرت احساس اهميت بيشتري تو اون جمع بكنه, شايد مشكل ايشون اين نيست كه خانواده ات به شما اهميت كمتري ميدن و مشكل از نظر ايشون اينه كه خوانواده ات به اون نسبت به همسر خواهرتون اهميت كمتري ميدن

درست و غلطشو كاري ندارم اما اين نشونه ميده همسرتون يه كم زودرنج ويا حساسه و اين شمايي كه ميتوني عزت نفس و احساس غرور و رضايت رو بهش برسوني

ميدونم الان ميگي اصلا اينطور نيست و خانواده من خيلي دوستش دارن اما انگار تعريف همسرت يه كم با شما فرق داره و توقعاتش متفاوته و فقط تويي كه ميتوني متعادلش كني اونم با رفتارت نه با گلايه يا توضيح رفتار ديگران

سعي كن تو جبهه اون باشي و حس مثبت بيشتري بهش بدي

اين مشكل كوچيكيه و يه جور تفاوت تربيته ادمهاست كه با عملكرد درست به راحتي حل ميشه

موفق باشي

با تشکر از صحبتهای دو دوست عزیز خانمها ویدا@ و zohreh، در تکمیل پست خانم zohreh همسر شما به شدت نیاز به اعتبار سازی داره اونم از جانب شما لینکی رو در زیر برای شما میزارم در اون روش صحیح گفتگو و اعتبار سازی به وسیله ی آقای sci خیلی خوب توضیح داده شده حتما مطالعه کنید:
http://www.hamdardi.net/thread-19883.html

سلام دوست عزیز

رفت و امدها رو کنترل و مدیریت کنید.هفته ای یکبار رفت و امد خیلی مناسب به نظر نیست.به خصوص با پیش زمینه ای که همسر شما داره.

فاصله ها رو حفظ کنید تا محبت و احترام بینتون از بین نره

از خانوادت بخواه محبتهایی رو که به شما میکنن حد و مرز داشته باشه و تا حد ممکنه جلوی همسر شما این کار رو نکنن.چون باعث کوچیک شدن و خورد شدن غرور همسرت میشه.

الان هم که ناراحته ولش کن...کاری به کارش نداشته باش...بذار تو حال خودش باشه.شاید واقعا چیزی ناراحتش کرده و شما ازش بی خبری

جو رو اروم نگه دار و بهش ترشرویی نکن تا کم کم از حال خودش بیاد بیرون