RE: فرشته ای که از دست دادم
ببخشید دوست عزیز میشه بفرمایید مشکل اصلیتون الان چی هست؟
عذر میخوام,جسارت نباشه ولی بیشتر حس کردم دارم یه رمان رو میخونم تا درد دل کسی که الان مشکلی داره!!:303:
RE: فرشته ای که از دست دادم
آقا نريمان عزيز، سلام
داستان زندگيتون خيلي ناراحتم كرد، اما...
ازتون متشكرم بخاطر صبري كه به خرج داديد و بهتون تبريك ميگم.
ازتون متشكرم بخاطر اينكه اين اتفاق نه تنها شما رو از خدا دور نكرد (چون خيلي از ماها و حتي شايد خود من بخاطر كوچكترين چيزي كه از دست ميديم شروع مي كنيم به گله و شكايت و كناره گيري از خدا) بلكه برعكس شما رو به خدا نزديكتر كرد و باعث شد شما بهتر از قبل فكر كنيد و راه درست رو در پيش بگيريد (طبق گفته هاي خودتون كه گفتيد داريد سعي مي كنيد آدم خوبي باشيد) و بابت اين قضيه بهتون غبطه مي خورم.
آقا نريمان توي اين اتفاق شايد خيلي اتفاقي ديگه نهفته بود و فقط ظاهرش از دنيا رفتن بهار بود.
يكيش اينكه شما الان بهتر و دقيقتر و بامسئوليت بيشتري نسبت به آدماي اطرافتون رفتار مي كنيد و مي دونيد در قبال هر نوع رفتاري مسئوليد.
آقا نريمان من در جايگاه قضاوت نيستم اما فكر مي كنم شايد آه يكي از همون دخترايي كه گفتيد براتون مثل عروسك بودن دامن شما رو گرفت و باعث شد اين اتفاق تلخ براتون بيفته تا متوجه بشين نبايد احساس آدما و شخصيتشون رو دست كم بگيريد و باهاشون بازي كنيد.
نتيجه اينكه شما از اين به بعد سعي مي كنيد ديگه كسي رو نرنجونيد و اين خيلي خيلي كار بزرگيه.
يكي ديگه از اون اتفاقاي نهفته اين بود كه پدرتون توي اين قضيه امتحان شد و مشخص شد كه غرور و خودخواهيش از نجات جون يه آدم براش خيلي مهمتر و باارزش تر بوده و اين خيلي سخت و دردناكه.
نوشته بوديد سرنوشت تلخي داريد... درسته تلخ بوده اما تا الان...
از حالا به بعد شما مي تونيد يه زندگي دوباره رو (هر چند خيلي سخته) شروع كنيد.
گفتيد بهار از شما يه آدم ديگه ساخت... پس شما هم راهش رو ادامه بديد و به بقيه كمك كنيد تا مسير اشتباه رو طي نكنن و سعي كنيد شما هم باعث تغيير توي زندگي ديگران بشيد و اين يعني شروع يك زندگي جديد...
شما حتي مي تتونيد با كس ديگه اي ازدواج كنيد. لازم نيست كسي پيدا شه كه شما حتما به اندازه اي كه عاشق بهار بوديد عاشق اون هم باشيد؛ نه اصلا؛ فقط عشق به اندازه اي كه بتونين همديگرو درك كنين و يه زندگي سالم داشته باشين كافيه.
آقا نريمان عزيز، بهار تو مدت عمر كوتاهش يه احساس شيرين رو تجربه كرد... عشق... عشق واقعي...
چيزي كه شايد خيليا تا سنين پيري هم نتونن طعمشو بچشن. و اون عشق رو شما بهش داديد...
پس بهار از تو مدت عمرش بخاطر وجود شما از زندگيش لذت برد، بخاطر اينكه شما طعم واقعي عشق رو بهش چشوندين.
نميدونم حرفام چقدر درست بوده و چقدر غلط. خواستم باهاتون همدردي كرده باشم. از صميم قلب براتون دعا مي كنم و اميدوارم هر چه زودتر به آرامش واقعي برسيد و سرنوشتتون از حال به بعد از عسل هم شيرين تر بشه.
RE: فرشته ای که از دست دادم
نریمان عزیز
با خوندن حرفاتون ، چشمای منم پر اشک شد داداش جان.
اینطوری نکن با خودت .
امیدوارم بهار زیبا و نجیبت با فرشته ها دمساز باشه. الهی توهم حالت بهتر بشه .
داداش گلم
خیلی تلخه
خیلی خیلی سخته که ادم چنین چیزی رو تحمل کنه.
مرگ عزیزترین کس زندگیت.
اما داداشم ، مرگ و زندگی دست ماها نیست.
باور کن خواست خداوند بوده که بهار زیبا رو ببره.
اینو میگم چون باور دارم حتی اگر باباتون کمک مالی هم میکرد، بازم بهار پاک و معصوم برنمیگشت. وقت رفتنش بوده لابد.
داداشم خدا هر کسیو که بیشتر دوست بداره ، زودتر میبره. بهار تو الان تو آغوش خدای رحمانه.
حتی اشکهای تو رو میبینه.
واسه همینه ازت خواسته زندگی کنی.
خودت باش. جمع و جور کن خودتو.
باید زندگی کنی برای قسمی که بهار لای قرانش برات نوشته.
آخه اینا همش عشقه.
عاشقت بوده. عاشق خودت و نه پول وزیبایی. عاشق یه نریمان واقعی.
خوش بحالش که تو همین کوتاهی عمرش، این عشق پاک وزیبا رو درک کرد.
خوش بحال تو....
اما شاید الان دیگه وقتش باشه این سوگواری رو تموم کنی. باید به خودت کمک کنی برادرم.:72:
RE: فرشته ای که از دست دادم
شاید رسالت بهار عزیز این بوده که شما رو تغییر بده و از اون پوسته قبلیتون خارج کنه که موفق هم شده.
پس حالا که آدم جدید شدین و پی به اشتباهات گذشتتون بردید پاشید و یه زندگی جدید رو شروع کنید.
نیازی نیست تلاش کنید برای فراموش کردن اون روزای خوب یا بد فقط زندگی کنید و بذارید یاد بهار هم همیشه باشه تو زندگیتون ،ولی در رو روی اتفاقهای جدید نبندید.
RE: فرشته ای که از دست دادم
حضور هر کسی در زندگی حکمتی رو به همراه داره که شاید ما از درکش عاجز باشیم ...
تقدیر اینچنین بوده