RE: آیا بیشتر از این صبر کنم
دوست عزیز سلام.به همدردی خوش اومدی
همونطور که میدونی 33 سال سن و تجربه یه زندگی مشترک باید باعث شده باشه که این اقا یه فرد با تجربه باشن و قاعدتا باید بدونن شما نمیتونید زیاد صبر کنید.
مسائل خونوادگی و مشکلات دیگه همیشه هست..اگه به نظرشون مشکلاتشون انقد حاده که نمیتونه رسما خواستگاری کنه اصلا نباید پا پیش میذاشت و بدتر با وعده من تو رو انتخاب کردم و تا اخر عمر پات هستم سردرگم و وابستت کنه.
کسی که وارد سایت همسریابی شده اگه نیتش درسته باید قبلش شرایط رو فراهم کنه.
و همچنین مسائل خونوادگی دقیقا یعنی چی؟کدوم خونواده؟پدر و مادر و خواهر و برادر؟مگه این اقا مستقل نیست؟
به هر حال این مشکل اون اقاست و شما بهتره بهش بگید نیاز نداری کسی تا اخر عمر برات وایسه و خودتم الکی عمرتو هدر بدی اگه واقعا قصدش ازدواجه باید تو بازه زمانی مشخص خیلی خیلی کوتاه (که تو تعیین می کنی) اقدام کنه و گرنه رابطتت رو کاملا قطع کن.
به هر حال بعد خواستگاری هم باید زمانی رو صرف شناخت دو خونواده و خودتون بکنید.و اگه الان خیلی طول بکشه ممکنه بعدا عجله کنید و همو خوب نشناسید.
تو همین فرصتی که بهش میدی هم باهاش در ارتباط نباش تا خیالش از جانب تو تخت نباشه و بدونه برای داشتنت باید تلاش کنه.
این نظر شخصی من بود.
موفق باشی
RE: آیا بیشتر از این صبر کنم
بهار زندگی عزیر
ممنون از اینکه راهنماییم کردی . راستش من بارها وبارها براش گفتم که با توجه به سنم و شرایطم عاقلانه نیست که اینقدر این رابطه طول بکشه . مشکلی که دوروز پیش عنوان کرد اینه که به خاطر مسائل مالی (که به دلیل خرید منزل گرفتارش شده )نمیتونه اقدام کنه . منهم در جواب گفتم ما قرار نیست تو اینقدر زود بریم سر خونه زندگیمون . بعد از خواستگاری رسمی تازه مراحل جدید ی شروع میشه ،اصلا شاید تمام کارها خوب پیش بره و لی آزمایش خون ما منفی باشه اونوقت با این همه وابستگی چه باید کرد . حتی گفتم تو یه حرکتی کن که خانواده من هم بدونن جدی هستی .
تو این روزها اینقدر غصه خوردم که نگو . دارن با خواستگار جدیدم هماهنگ می کنن که بیا د خونمون اما من اصلا راضی نیستم و از طرفی هر چه به این آقا میگم جواب درستی که راضیم کنه نمیده . از طرفی میترسم که شکست بخورم
لطفا بهم بگید چه جوری به این آقا بگم که زمان داره از دست میره و من دارم وارد بازی میشم که دیگه شاید برگشتی نداشته باشم . ما واقعا همدیگرو دوست داریم ومن آدم پرتوقعی نیستم لطفا بهم بگین چه جوری تکلیفم را روشن کنم که بعدها پشیمون نشم . حتی اگر روز خاصی وزمان خاصی را مشخص میکرد که به قول خودش مشکلش حل میشه می تونستم صبوری کنم .
RE: آیا بیشتر از این صبر کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط avana
بهار زندگی عزیر
ممنون از اینکه راهنماییم کردی . راستش من بارها وبارها براش گفتم که با توجه به سنم و شرایطم عاقلانه نیست که اینقدر این رابطه طول بکشه . مشکلی که دوروز پیش عنوان کرد اینه که به خاطر مسائل مالی (که به دلیل خرید منزل گرفتارش شده )نمیتونه اقدام کنه .
منهم در جواب گفتم ما قرار نیست تو اینقدر زود بریم سر خونه زندگیمون . بعد از خواستگاری رسمی تازه مراحل جدید ی شروع میشه ،اصلا شاید تمام کارها خوب پیش بره و لی آزمایش خون ما منفی باشه اونوقت با این همه وابستگی چه باید کرد . حتی گفتم تو یه حرکتی کن که خانواده من هم بدونن جدی هستی .
لطفا بهم بگید چه جوری به این آقا بگم که زمان داره از دست میره و من دارم وارد بازی میشم که دیگه شاید برگشتی نداشته باشم . ما واقعا همدیگرو دوست داریم ومن آدم پرتوقعی نیستم لطفا بهم بگین چه جوری تکلیفم را روشن کنم که بعدها پشیمون نشم . حتی اگر روز خاصی وزمان خاصی را مشخص میکرد که به قول خودش مشکلش حل میشه می تونستم صبوری کنم .
سلام
به نظر من شما گفتنی ها رو به این آقا گفتید
و با توجه به اینکه تازه دو روز پیش ی مشکل دیگه(جدید ) رو مطرح کرده
به نظر من درست نیست که بیش از این براش صبر کنید
چون اون هم باید ی تلاشی برای حفظ شما بکنه خودتون هم گفتید خواستگاری رسمی تازه فاز شناخت خانواده هاست و قرار نیست فردای خواستگاری برید سر خونه زندگیتون.
در مورد اینکه خواستگار دیگه ای دارید باهاش صحبت کردید؟
به نظر من هیچ کس نمی تونه به شما بگه چطوری تکلیف خودتون رو مشخص کنید که بعدا پشیمون نشید
باید خودتون تصمیم بگیرید
عاقلانه و به دور از احساس و منطقی تصمیم بگیرید
به این فکر کنید که چرا ایشون حتی حاضر نیست ی حرکتی کنه که نشون بده بهخانواده شما قضیه جدیه...
این کارهیچ آمادگی خاصی نمی خواد (با توجه به سن وشرایط ایشون)
و به من ثابت شده پسری که واقعا آدم رو بخواد حتی اگر شرایط مساعدی نداشته باشه حداقل میاد جلو و رسمی خواستشو می گه چون می ترسه از اینکه دختر مورد علاقش رو از دست بده.
RE: آیا بیشتر از این صبر کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط avana
سلام دوستان
من احتیاج به همفکری دارم . امیدوارم راهنماییم کنید
من 8 ماه پیش با آقایی در سایت همسریابی آشنا شدم . البته لازمه بگم من حدود 10 سال پیش با یکی از همکلاسیهای دانشگاهم عقد کردم و بعد از 2.5 سال توافقی از هم جدا شدیم . این آقا هم حدود 3 سال پیش همسرش را بر اثر عارضه قلبی از دست داد . ما هردو سی و سه ساله هستیم و از ابتدا هم قصد مون ازدواج بود .مشکل من اینه که بر خلاف ابراز علاقه ای که ایشون به من میکنن اقدامی برا ی خواستگاری رسمی نمی کنن و علت را مسائل خانوادگی اعلام می کنن . خودشون میگن من تورا انتخاب کردم وتا آخر عمر پات وایسادم اما من با توجه به سنم بیشتر از این نمیتونم صبر کنم از طرفی خواستگار دیگری هم از طرف آشنا ها معرفی شدند که من به خاطر ایشون اجازه ندادم که اقدام رسمی صورت بگیره . من هیچ بدی از این آقا ندیدم و واقعا تا حالا که شناختمشون تا 70 درصد با ایده آل هام منطبق بوده .مرد با محبت و با شخصیتی از نظر شغل و موقعیت هم خوبه . اهل نماز و روزه است و... ازتون میخوام راهنماییم کنید چه کنم از آینده می ترسم و از اینکه این صبر من برای ایشان بی نتیجه باشه [/align][/font][/size][/color]
سلام دوست عزیز .باور این حرفهای که اون آقا زده سخته.
8ماه دوست هستید اما اقدام به خواستگاری نکرده .
بهانه های مانند فعلا دستم خالیه براز پول بیاد دستم.
یا .اول بزار خونه بخریم بعد با خیال راحت بریم سر زندگیمون.
من نمیدونم شما که 33 سال سن دارید چرا بازم مثل دخترهای 17 ساله احساسی میشید .
واز منطق دور میشید.
خواهر من اونی که واقعا برای ازدواج بخواد نمیزاره این همه مدت طول بکشه.
و اینم بگم. اونی که میره سایت همسریابی اول شرایت مالی خانه همه چیشو روبراه میکنه
بعد میره دنبال همسر . نه اینه برم اول زن رو پیدا کنم بعدا حالا خدا بزرگه.
شما در این مدت رابطه جنسی باهم داشتید ؟؟؟؟
چگونه به این نتیجه رسیدید که مرد خوبی است و از هر نظر عالی ؟
اکثر آقایون وخانمهای در اوایل آشنای سعی دراند خوب جلوه بدن حتی این آشنای به مدت
طولانی بکشد .اما بعداز ازدواج مهم است که چگونه رفتار کند.
.سعی کن احساسی به این رابطه نگاه نکنی ومنطقی نگاه کن.
اگر میبینی شرایت و خواستگار خوب اومدت انتخابت بکن. واقعا هم فرست نداری که یکی
دوسال به پای اون آقا صبر کنی آیا بیاد یا نیاید.
RE: آیا بیشتر از این صبر کنم
پدربزرگ و نازنین عزیز ممنون از همراهی و راهنمایی هاتون
نازنین جان من امروز مسئله خواستگار جدید م را گفتم یعنی اس ام اس دادم . چند روزی هم کمتر با هاش صحبت می کنم و گفتم که خانوادم میگن باید زودتر تکلیف زندگیت معلوم بشه . دیگه نمی تونم صبر کنم . قرار شد بهترین اقدام را بکنه .
پدربزرگ جان . نه ما رابطه جنسی نداشتیم چون هم اون مقید و مذهبی و هم من از خانواده معتقدی هستم . با توجه به شناختی که نسبت به آقایون پیدا کردم ( چیزهایی که از دوست و آشنا شنیدم ) و با توجه به این که تو این مدت اون هیچ وقت خواسته ناجور از من نداشت . همیشه و همه جا در دسترس بود و اهل پیچوندن نیست . از طرفی همسرش را خیلی دوست داشته و به خاطر ناراحتی قلبی از دست داده و من هم تو این مدت صبر کردم که بتونه با شرایط کنار بیاد و بتونه منو جایگزین کنه . با شخصیت و مودبه و واقعا سرش به زندگی و کار گرمه . اما از طرفی ایده ال گراست و فکر میکنه که باید تمام شرایط جور باشه . امروز که فهمید من خواستگار جدی دارم یه حرکتی کرد باید دید تا کجا پیش میره .
البته بگم اون یکساله که پدرش را از دست داده و تقریبا 3 ماه از آشنایی ما به این دلیل گذشت که منتظر بودیم سالگرد پدرش در بیاد . اوایل برام خیلی مهم نبود چون میدیدم به خانوادش احترام میذاره اما حالا می بینم یه جورایی دارم اذیت میشم . من اوایل علاقه زیادی بهش نداشتم و تقریبا تو 3 ماه اول بدون توجه به احساسم سعی کردم امتحانش کنم حتی قرار گذاشتیم قبل از ازدواج یه دوره کامل مشاوره بریم تا انتخاب درستی داشته باشیم و اون واقعا شرایط را پذیرفت . من از گذشت روزها می ترسم و میترسم که این مسئله عادی بشه و حالا که من علاقه مند شدم مجبور به ترک بشم . اون میگه من نمی خوام ونمیتونم بهتر از تو پیدا کنم و من هم در جواب گفتم اینها واسه من زندگی نمیشه من از رابطه های دوستی بدم میاد و رابطه ما داره به شکل دوستی درمیاد . امیدوارم با مطرح کردن خواستگار جدید به خودش بیاد هر چند اون اصلا باور نمیکنه که من بخوام ترکش کنم اما عجیبه که چرا اقدام جدی نمیکنه . راستی اون حدود 8 سال در کنار مادرش از پدرش پرستاری میکرده و شاید به همین دلیل خیلی به مادرش وابسته شده و من از این موضوع میترسم که نکنه عدم اقدامش واسه ترس از دوری مادرشه . اون خیلی حواسش به مادرو مادر بزرگشه چون هردو تنها هستند و کمی هم کسالت دارن . اینقد ر تو این چند روز مسائل رو زیرو رو کردم واقعا ذهنم خسته شده .
RE: آیا بیشتر از این صبر کنم
دوست عزیز ایشون پسر 20 ساله نیست که منتظره شرایطش جور بشه.
مردی هست که قبلا متاهل بوده، پس خونه زندگی و کار داشته. اگر قبلا بدون خونه بودند، پس الان هم می شه بی خونه بود و ...
راستش حرفهاش بیشتر به توجیه و بهانه می مونه ، تا به دلیل.
پدرشون هم که یکساله فوت کردند به هر حال ارثیه هر چند مختصری هم بهشون رسیده که کمک حالشون هست. زندگی قبلیشون را با چی اداره می کردند که به شما که رسید یادش افتاده که شرایط جور نیست؟
اگر مردی زنی را بخواد به هیچ قیمتی نمی ذاره از دستش بره. اگر نیامد، بدون که نخواسته. نمی خوای که یه عمر بهت بگه تو یک دختر مطلقه بودی که هر روز به من زنگ می زدی پاشو بیا خواستگاری!
**************************************
توی اینترنت می شه هر دروغی گفت و هر حرفی زد. ساده نباش. ندیده و نشناخته اعتماد کردی و خواستگارت را رد میکنی که چی؟
به خواستگارت اجازه بده بیاد، ببینش، تحقیق کن. شاید اصلا از این آقای مجازی و خیالی بهتر بود. داره می آد خواستگاری، نمی خواد که همون شب عقدت کنه.
خواستگارت را ول کردی و خودت می ری خواستگاری یه آدم مجازی؟