محدودیت مالی برام طبیعی نیست!

به تازگی ازدواج کردم. تو خونه بابام رفاه مالی داشتم. خودم و همسرم هر دو شاغلیم. اما بالاخره زندگی کارمندیه. یعنی هر ماه حساب کتاب دقیق و آخر سر هم درآمدها و هزینه ها و قسط و ووام ها با هم سر به سر میشن. تا این لحظه شکر خدا به بحران کم آوردن نخوردیم. اما من خیلی حرص مسایل مالی رو میخورم. خیلی برام غیر طبیعیه که درآمدها و هزینه هامون برابر میشه. نسبت به حساب جاریمون حساسیت پیدا کردم. وگرنه مقداری سکه و دو سه میلیون نقد پس انداز داریم.
منتها من همش از اینکه حساب جاریمون خالی میشه استرس میگیرم. همش فکر میکنم این پول و این پس انداز خیلی کمه. مدام فکر میکنم باید راحت بتونم خرج کنم تا دیگه هیچ دغدغه نداشته باشم.
نمیدونم چیکار کنم که آروم بگیرم. آخه این مسایل رو به همسرمم انتقال میدم و بجای اینکه بهش روحیه بدم، روحیه اونم تضعیف میکنم. و خب طبیعتا اونم مرده و مسئولیت زندگی رو داره. بنابراین بیشتر حرص میخوره.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بهار

نمیدونم چیکار کنم که آروم بگیرم. آخه این مسایل رو به همسرمم انتقال میدم و بجای اینکه بهش روحیه بدم، روحیه اونم تضعیف میکنم. و خب طبیعتا اونم مرده و مسئولیت زندگی رو داره. بنابراین بیشتر حرص میخوره.

---

عزيزم خوبه كه خودت هم ميدوني با اين حرفا شوهرت اذيت ميشه
پس بذارشون كنار.
اين روزا همه جوونا اينجورين .باز خدا را شكر كه شما هر دو شاغليد ما طفليا كه يه حقوق هستيم چي بگيم .
تنها راه اينه كه با شرايط كنار بيايم .درسته سخته ولي خب چاره چيه.
خدا را شكر كن كه كم نياوردين تا حالا.
باز ميگم به شوهرت فشار نيار مرده غرور داره اگه بيش از حد خرد بشه خداي نكرده دچار مشكل ميشيد.
موفق باشي

سلام دوست عزیز

این استرسی که شما می گیرید احتمال از جایی کمبود را احساس می کنید .
مثلا حدس می زنم این پس انداز را برای یک امر مهمی انجام می دهید و از اینکه خالی شود و یا کم شود استرس شما را می گیرد و آن را منتقل می کنید ...
ولی دوست عزیز بهتراست که کمی خوددار باشید و به جای اینکه استرس بگیرید و آن را منتقل کنید از نکات مثبت استفاده کنید تا هر دو کنار هم بتوانید با انرژی مثبت بیشتری زندگی کنید .

حساب بانکیتون خالیه به جاش زندگی دارین که دوسش دارین ، درسته؟

حساب بانکی پر میشه با کار بیشتر، سابقه بیشتر، و .... زندگی کارمندی رشدش کنده ولی ثبات داره. کم کم با پس انداز، صاحب خونه، ماشین ، حساب بانکی مکفی میشید، نگران نباشید. لازمه شما بپذیرید این نوع زندگی شماست . ظاهرا توی پذیرشش کمی مشکل دارین. در ضمن فکر می کنید ادم صبوری هستید یا عجول؟

نگاهتون رو از نداشته هاتون بردارین و بذارین رو داشته هاتون. می تونین اینجا لیست کنید که داشته های زندگی مشترکتون چیا هست؟

چقدر حرفاتون آرومم می کنه
چشمک جان درست حدس زدی. ما خونه شخصی نداریم و بی نهایت برامون مهم شده این موضوع. از طرفی از پیش اومدن خرج های یه هویی هم می ترسم. مثلا چندوقت پیش ماشینمون خراب شد و یه خرج گنده گذاشت رو دستمون.
mr6262 عزیز درسته. هر دو بی نهایت از انتخاب و زندگیمون راضی هستیم. عشق و علاقه ای که بینمون هست تو فامیل زبونزده. تفاهم و هماهنگی که تو زندگی داریم اونقدر زیاده که گاهی خونواده هامون اغراق میکنن که این دو تا زن و شوهر هرکاری خودشون بخوان انجام میدن.
اینم راه خوبیه. نگاهم رو بذارم رو داشته هامون. روی اخلاق عالی همسرم. اینکه همدیگه رو خیلی دوست داریم. اینکه اصلا احساس زن و شوهری نداریم، همش حس میکنیم با هم دوستیم(از نامزدی ما 6 سال میگذره). اینکه اول زندگی و با پول خودمون تونستیم ماشین مورد علاقمون رو بخریم. اینکه هر دو حقوق داریم. اینکه همسرم بیشتر از خودم مقید به اعتقادات دینیه و...
یه کار دیگه هم که می تونم بکنم اینه که بشینم منابع مالی که پس انداز کردیم یا مثلا طلاهام رو لیست کنم و جمع بزنم که بدونم در صورت هر مشکلی اینا هست. ولی اخه با این پولا که نمیشه خونه خرییییید:316:
خیلی آروم تر شدم. ممنونم. خوش به حال اونایی که بی اهمیت ترین چیز در زندگیشون مسایل مالیه...

سلام دختر بهار عزیز
بابا واقعا تو شرایط الان شما وضعیت خوبی دارین
منم همینطورم و وقتی مجرد بودم بدونه ملاحظه خرج می کردم و اصلا نبود که چیزی بخام و بخاطر صرفه جویی نخرمش.اما از وقتی ازدواج کردم فقط یکبار روزی خودمو میزارم جای شوهرم که باید خرجی بده و فوق العاده استرس میگیرم.من یه برنامه ریزی کردم.ضروریات که هست و باید تامین بشه.اما چیزایی که دوست دارم رو میزارم اگه یوقت پول بادآورده ای داشتیم میگیرم.
هنوز حتی یک ریال هم پس انداز نداریم.اینم در نظر بگیر که هردو دانشجوییم.اجاره خونه میدیم و فقط همسرم کارمنده.اونم کار آزاد که دائم هم نیست.
شما که دو موتوره هستین راحت تر میتونین پس انداز کنین.با یکم صرفه جویی و درست مصرف کردن خونه هم میخرین.توکلت به خدا باشه.
واسه پس انداز بیشتر اینکار نتیجه میده:تمام خرج هایی که میکنین در طول روز رو یادداشت کنین(حتی یک شیشه آب معدنی هم که میخری یادداشت کن)آخر ماه میبینی چقدر خرج نابجا و غیر ضروری داشتین.ماه بعد سعی کن اصلاحش کنی.

سلام دختربهار
میگید خرجمون با درآمدمون یکی میشه برای پس انداز چیزی نمیمونه.

شما به اندازه ای که در آمد دارید وام و قسط میدید.

منظورم اینه که اگر شما فقط همسرتون کار میکرد حدودا 500هزار قسط میدادین .

اما الان که هردو کار میکنید 1 میلیون .چرا چون میدونید در آمدتون چقدر هست و طبق در آمدتون خرج میکنید بخاطر

همین سر ماه مساوی میشه برای پس انداز چیزی نمیمونه.

شما معمولا اینکار رو انجام بدید زودتر به حدفتون میرسید.

کمتر از دخلتون خرج کنید .رو حقوق هر دو حساب نکنید یکی از حقوق ها برای پس انداز یکی برای خرج ومخارج.

اما الان شما میگید اگر هر دو حقوق را خرج نکنیم کم میاریم سخت میشه زندگی .

یه نگاهی به اطرافت بنداز. اون کارگر بنا که روز مزد حقوق میگیره. یا اون بغالی که اگر مشتری نره مغازش کاسبی نداره.

چطوری با این وضع جامعه گرونی زندگی میکنند. درسته سخته اما میشه .

من میگم ار بخودت سختی بدی میتونی .

شما هم آسایش مالی میخوای هم پس انداز .

یه مطلبی هم یادم اومد بگم.

اگر با این تفکر شما وهمسر درماه 6میلیون هم در آمد داشته باشد. یا 1میلیون.

بازم 6 میلیون به قسط وسایل جدید لوکس میره. و اون یک میلیونم همینطور.

(پس هرکس بامش بیش برفش بیشتر.)

امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم.

هنوز و بخصوص این روزها به شدت درگیر این مشکلم هستم. هزینه های مختلفی از اینطرف و اونطرف سر در میاره. همش میشینم حساب کتاب مالی میکنم و میبینم یه قسط عقبیم. اعصابم از این شرایط خورد میشه و طبیعتا همسرمم اذیت میکنم. اون همش دلداریم میده و میگه جایی گیر نمی کنیم و اینا. اما اصلا نمیتونم بپذیرم هزینه ها و درآمدهامون با هم سر به سر بشن. به نظرتون چیکار کنم که آروم شم؟:302:

سلام دوست عزیز

کار خاصی نمیخواد بکنی

توکل به خدا کن و بدون اون روزی رسونه.به هر کی میخواد بدون حساب روزی میرسونه

ناشکری نکن که بعدا سخت پشیمون میشی.فرض کم مثلا خدایی نکرده یا شما و یا همسرت دچار مشکلی بشید (بیماری)
اونوقت درآمدتون نصف میشه با اینهمه هزینه...

تو سختی های زندگی همیشه پایین تر از خودت رو نگاه کن.

این جمله رو یه جایی خوندم قشنگ بود:

نگرانیهای انسانها به اندازه فاصله اشون از خداست.پس نگرانیت رو کم کن و بهش نزدیک شو.

به نظر من در امور مردانه دخالت نکن یا کمی خودتو درگیر کن.
دخل و خرج و امور اقتصادی مربوط به شوهرتونه نه شما.
روح خودتو با این کار اذیت نکن.
در ضمن چرا شوهرتو اذیت میکنی بعدش اون چه گناهی کرده؟
اگه تمام و کمال بهش اعتماد کنی و کارا رو بهش بسپاری این مشکلات پیش نمیاد.