چرا کارهایی که دلم می خواد رو با کارهایی که دلم نمی خواد جایگزین می کنم؟!
[align=justify]سلام:82:
تا حالا برات پیش اومده که دلت بخواد یک کاری رو انجام بدی، منطقت هم همون کار رو تایید کنه، شرایطش هم آماده باشه، اما در عمل اون کار رو با کار دیگه ای جایگزین کنی که نه تنها ازش لذت نمی بری و به نظرت عاقلانه هم نمیاد، بلکه بعضا باعث اعصاب خوردیت هم می شه؟!
مثلا یه وقتی می بینی من دلم می خواد با دوستام برم باشگاه، از اینکار لذت زیادی می برم. دوستام هم منتظرم هستند. جسمم هم به ورزش نیاز داره. عقلم هم طبیعتا اینکارو تایید می کنه. در نتیجه تصمیم می گیرم که برم. اما نیم ساعت قبل از زمانیکه باید حاضر شم، می بینم داداشم داره یه فیلم مزخرف نگاه می کنه (البته مزخرف از نظر من!!:163: از نظر خودش که هنری به حساب میاد!:46:).
خیلی مضحک و شرم آوره!! اما با وجود اینکه در اون فیلم هیچ لذتی برای من نیست، عقلم هم تایید نمی کنه که ببینمش (چون حداقلش اینه که بعدا هم می شه دیدش!) هیچ اجبار یا تشویقی هم به دیدنش نیست! اما در عمل انگار نیرویی منو به سمتش می کشه، و در نتیجه باشگاه رو از دست می دم! ماهیت این نیرو خیلی برام ناشناختست! دلم می خواد بشناسمش و بتونم از بین ببرمش.
اومدم ازتون بپرسم:
1. چی باعث می شه کارهایی که دلم می خواد رو با کارهایی که دلم نمی خواد جایگزین کنم؟
2. چه رویه ای رو در پیش بگیرم که باعث بشه اینطور نباشم؟
:72:[/align]
RE: چرا کارهایی که دلم می خواد رو با کارهایی که دلم نمی خواد جایگزین می کنم؟!
در خانه چنین مشکلی داری .یا در خارج از منزل هم همینطوره
RE: چرا کارهایی که دلم می خواد رو با کارهایی که دلم نمی خواد جایگزین می کنم؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آزرمیدخت
1. چی باعث می شه کارهایی که دلم می خواد رو با کارهایی که دلم نمی خواد جایگزین کنم؟
سلام آزرمیدخت عزیز
یک دلیلش میتونه تنبلی کردن در پیش برد امور باشه.
ذات آدمی بطور کلی راحتی طلبه. برای مثال شما برای اینکه سرگرم بشین دوست دارین برین باشگاه .
میرید و می بینید که برادرتون داره فیلم میبینه. خوب حس شما نیاز به سرگرمی داره. پس 2 راه داره.
راه اول اینه که بلند شید ، با دوستانتون هماهنگ کنین ، لباس بپوشید ، پیاده یا با ماشین برین تا
باشگاه ، ورزش کنین و بعد دوباره لباس بپوشین و بیاین تا خونه. انتخاب این راه یک انگیزه حسی خیلی
قوی هم میخواد علاوه بر دلایل عقلانی و راه سختی به نظر میرسه از نظر ذات ما آدمها بصورت کلی.
راه دوم اینه که شما راحت جلوی تلویزیون دراز بکشین یا روی کاناپه بنشینین فیلم ببینین بدون زحمت
تماس و هماهنگی و حاضر شدن و رفتن بیرون و رفتن تا اون مکان و خسته شدن و برگشتن. پس راه دوم
با ذات ما انسانها که ذاتا خواستار رفاه و راحتی و آرامشیم سازگارتره پس راه دوم رو به راه اول ترجیح
میدین و عجیب هم نیست.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آزرمیدخت
2. چه رویه ای رو در پیش بگیرم که باعث بشه اینطور نباشم؟
طبق تحقیقات دانشمندان علم روانشناسی بیشتر ما و کسانی که خود را بسیار عقل محور میدونن
اغلب خریدها ، انجام کارها ، انجام تفریحات و خیلی از موارد رو در آخرین تصمیم با احساس انجام میدن
و این نشون میده که نیروی احساس در ایجاد انگیزش بسیار قوی عمل می کنه و حتی میتونه به نیروی
عقل غلبه کنه. برای مثال ما سر کاری که به نظر منطقی میاد هر روز نمیریم و از خواب و خوراک و همه
چیزمون نمیزنیم که هر روز بریم محل کارمون. چیزی که ما رو میکشونه به محل کارمون هر روز عشق به
کار ، انگیزه های مالی و احساس تعهد به دیگرانه که ذات راحتی طلب ما رو به کار می کشه.
یا ما به دلیل عشق به مثلا عکاسیه که دوست داریم رنج سف به موقعیت های مختلف رو به جون بخریم
و عکس بگیریم.
پس تصمیمات عقلانی ما اگر با انگیزه های حسی قوی حمایت بشن منجر به اجرای کارهای سودمند و
دلخواه ما میشن و اصلا این یک اصل در روانشناسی و حتی اصول بازاریابیه.
برای مثال وقتی شما میخواید برید باشگاه ، اگر حستون به عقلتون بگه الان دوستانمو می بینم و
حسابی باهاشون شاد می شم و روحم با هیجان ورزش شاد میشه قطعا ذاتتون رو مجبور به اجرای کار
مورد علاقتون می کنین. بعنی باید برای اجرای امورتون ، با انگیزه های حسی و احساسی قوی
تصمیمتون رو همراه کنین.
موفق باشین.
:72:
Re: چرا کارهایی که دلم می خواد رو با کارهایی که دلم نمی خواد جایگزین می کنم؟!
سلام عزیزم
من واقعا عذر میخام که بازک اومدم(خود شما راهنماییم کردیی و گفتی دیگه نیام همدردی بهتره)اما با توجه به حذف شدن پست ها و مطالب و کنار اومدنه من با دلم امروز بازم اومدم.
راستش منم زیاد این حالت واسم پیش میاد.بهار شادی عزیز خیلی خوب توضیح دادن اما من تجربه خودمو میگم.
خیلی از روزها همسرم قبل از خروجش از منزل یکسری کارهای ضروری که باید انجام بشه مثل کارهای بانکی یا اداری رو به من میسپره و تاکید میکنه انجام بدم اما من با اینکه میدونم باید انجامش بدم بازم نمیرم یا به زور میرم.ورزش هم که عاشقشم همینطور.الان دو ماهه قراره آخر شب خانوادگی بریم پیاده روی اما من همش عقب میندازم(در صورتی که پیشنهادش از خودم بوده)
گاهی وقتا که جلو این حس وایمیستم و کارامو انجام میدم واقعا احساس رضایت خاطر دارم از خودم و یکجور احساس پیروزی خیلی شیرین دارم.این درست مثل زمانیه که شیطون وسوسه میکنه که خسته ای نمیخاد نماز بخونی اما من همون لحظه میرم میخونم و احساس میکنم یه مشت محکم زدم تو دهنه شیطون.حسه خوبشو چندبار تجربه کنی مزش میره زیر دندونت و دیگه برنامه هاتو لغو نمیکنی.امتحانش کن
RE: چرا کارهایی که دلم می خواد رو با کارهایی که دلم نمی خواد جایگزین می کنم؟!
من از تجربه شخصی خودم میگم که هر وقت دیدی این اتفاق افتاد بگرد ببین کجای این ماجرا رو دوست نداری. یک قسمتی از ماجرا هست که از روبرو شدن باهاش میترسی. مثلا در مثال باشگاه چیزهایی که میتونی بررسی کنی که شاید دوست نداری: تاکسی گرفتن، رانندگی کردن، برخورد با یک آدم خاص تو باشگاه، به اندازه کافی بلد نبودن اون ورزشی که قراره با دوستات انجام بدین، دوست نداشتن لباست و ...
اینا مثال بود برای اینکه ببینی که چه موضوعات متفاوتی ممکنه علت این رفتارت باشه. بگرد ببین با چی نمیخوای روبرو بشی که در آخرین لحظه همه چیز رو کنسل میکنی؟