دروغ بزرگی گفتم والان توش گیر کردم.
دوستان من میدونم که دروغگو دشمن خداست و دروغ خیلی زشته ولی نمیدونم چرا دروغ گفتم و الان ببخشید مثل خر تو گل گیر کردم . دو شبه نتونستم بخوابم.
ماجرا از این قراره که من چند وقت پیش میخواستم کاری رو انجام بدم ولی اون کار با شکست رو برو شد و من به چند نفر از دوستان و فامیل گفتم که من موفق شدم ولی الان همه منتظرن که نتیجه ی موفقیت منو ببینن که متاسفانه من نمیدونم که چرا دروغ به این بزرگی گفتم که خودم هم مثل خر گیر کردم.کمک و راهنمایی میخوام میترسم اگر راستشو بگم الان دیره و همه منو دروغگو میبینن.خدایا منو ببخش.خیلی ناراحنم سرکوفتهای خانواده هم از طرفی دیگر.دوستان چه گلی به سر بگیرم.د وست دارم بمیرم[
چه کار کنم هیچ جوره نمیشه بگم نتیجه اشتباه بوده.ببخشیدا ولی خاک بر سرم.شوهرم خیلی عصبانی هست و قهر کرده.
نمیدونم چرا اون لحظه راستشو نگفتم.
[color=#0000CD][size=xx-large]واییییییییییی بر من کممممممممممممممممک
از طرفی دید مردم نسبت بهم عوض میشه و دیگه کسی به من اعتماد نمیکنه
چند وقته فقط فکر میکنم که چطور میتونم سروته قضیه رو به هم بیارم خیلی ها بهم تبریک گفتن چطوری میتونم بگم من دروغ گفتم.
کاش زمین دهان باز میکرد و من و میبلعید.الان مثل یک مرغ پر کنده هستم.چه کار کنم:323:
چی بگم که هم خودم زیاد شرمنده نشم و هم اینکه خیلی ضایع نباشه.
RE: دروغ بزرگی گفتم والان توش گیر کردم.
سلام مهسا جان
ننوشتید چه دروغی بوده ولی به نظر من سعی نکنید که واسه پوشوندن اون دروغ ، دروغ های دیگه بدید.
میتونید بگید در نیمه کارجایی که فکر میکردید موفق میشید همه چیز بهم خورد .
RE: دروغ بزرگی گفتم والان توش گیر کردم.
دروغ من يه چيزي شبيه به اين بوده كه مثلا من دانشگاه ناكجا اباد رشته ي ابداري درختان دريايي قبول شدم ولي گفتم مهندسي شيمي دانشكاه صنعتي شريف قبول شدم.يه دروغ تقريبا توي اين مايه ها.پدرم هم خيلي ناراحته ميگه اين چه كاري هست كه تو كردي.
چه اشتباه بزركي كردم.خدا منو ببخش.
RE: دروغ بزرگی گفتم والان توش گیر کردم.
سلام دوست عزیز
یک دروغ باعث میشه دروغهای دیگه هم دنبالش بیاد .
به نظرم بهتره به همه بگی که بی خیال شدی و فعلا نمی تونی کاری بکنی !
تا دیگه ازت زیاد نپرسند چون می دونم با این دروغ حسابی خودت رو خراب می کنی پس بهتره که خیلی زود جمعش کنی تا دیگه ازت چیزی نپرسند و به نظرم بهترین کار هم همینه که بگی نمی تونی بری و اصلا هم نیاز نیست توضیح بدی !
RE: دروغ بزرگی گفتم والان توش گیر کردم.
درختی را کاشتی که روز به روز داره ریشه بیشتر میده و بزرگتر میشه. با همسرتون مشورت کنید ولی بهترینش اینه که بگید اشتباهی از طرف اون سازمان رخداده بوده و شما را اشتباهی اعلام کرده بودند.:310:
RE: دروغ بزرگی گفتم والان توش گیر کردم.
علي (ع) مي فرمايند : بنده لذت ايمان را نمي چشد مگر اينكه دروغ را چه جدي و چه شوخي ترك كند ...
لذا من نظرم اينه كه همين الان و هر چه زودتر جلوي اين مساله را با بيان حقيقت بگير و سعي نكن با دروغ ديگري قضيه را تموم كني كه هرگز تموم نميشه ، مثلا اگر بگي اشتباهي رخ داده ممكنه سوال كنن كي گفته ؟ مگه چي شده ؟ چه اشتباهي / و بايد ادامه بدي و .... اونوقت ديگران بهت بي اعتماد تر ميشن ...
لذا يه معامله با خدا كن و حقيقت رو بگو ... بقيه رو هم بسپار به خدا تا درستش كنه و مطمئن باش كه حتما درستش ميكنه ...
به اميد موفقيت شما :72::72::72: