دوست ندارم رئیس بشم،دلم میخواد زیر دست یه فرد با تجربه باشم.
سلام دوستان.
مشکل عجیبی دارم که اینه ، من اولین بار که کاری رو به طور جدی شروع کردم . سر پروژه مون یه رئیس داشتم که خیلی به کار مسلط بود ، برنامه ریزی می کرد ، الگوی کاری من بود:72:. از کار باهاش لذت می بردم و تجربه های بسیار زیاد و ارزنده ایی نصیب من شد.
.
پروژه بعدی من خودم تک و تنها بودم و دیگه رئیسی وجود نداشت ، من خودم تک و تنها در اون پروژه بودم. دیگه از انتقال تجربه خبری نبود به همین خاطر یک کمی کارها رو به کندی انجام میدم و توی برنامه ریزی ضعیف عمل می کنم .
.
دیگه یواش یواش داره تو فکرم می ره که اگه یکی بود که منو در کار مدیریت می کرد و به فعالیت هام جهت می داد (رئیس یا مدیر) در محل پروژه ام می تونست بهره کاری من بالاتر بره . دوست دارم زیر دست یه فرد با تجربه باشم تا اینکه تک و تنها توی یه پروژه گیر بیوفتم.
من مشکلی دارم ؟ اعتماد به نفس ام کمه؟
RE: دوست ندارم رئیس بشم،دلم میخواد زیر دست یه فرد با تجربه باشم.
سلام امید جان
اینکه رئیس باشی یا کارشناس ، مزایا و معایبی داره و تهدیدها و فرصتهائی برات ایجاد می کنه.
در یه کاغذ 4 قسمتی قوت و ضعفها ، تهدیدها و فرصتها رو برا خودت لیست کن.
از کنار هم قرار دادن این فرصتها و تهدیدها استراتژی مناسب رو پیدا کن.
اما از نظر من:
حالا که این فرصت برات بوجود اومده (رئیس پروژه) ، از این فرصت استفاده کن.
از تجربه قبلی ، کارهائی که رئیس قبلیت انجام می داد ، پیش اون برو (یا پیش کسائی که تجربه مشابه دارن)
مشورت کن.
بذار با چالشها مواجه بشی ، راه حلها رو پیدا می کنی ،
اگه صبر کنی ، میوه های شیرین پیروزی رو خواهی چشید.
در پایان :
نه خیر هیچ مشکلی نداری ، تجربه جدیدی داری و یه مقدار ترس طبیعی از اتفاقاتی که بعدها بوقوع خواهد پیوست.
تجربه ات که بیشتر شد اعتماد به نفست هم بیشتر میشه.
RE: دوست ندارم رئیس بشم،دلم میخواد زیر دست یه فرد با تجربه باشم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid65
سلام دوستان.
مشکل عجیبی دارم که اینه ، من اولین بار که کاری رو به طور جدی شروع کردم . سر پروژه مون یه رئیس داشتم که خیلی به کار مسلط بود ، برنامه ریزی می کرد ، الگوی کاری من بود:72:. از کار باهاش لذت می بردم و تجربه های بسیار زیاد و ارزنده ایی نصیب من شد.
.
پروژه بعدی من خودم تک و تنها بودم و دیگه رئیسی وجود نداشت ، من خودم تک و تنها در اون پروژه بودم. دیگه از انتقال تجربه خبری نبود به همین خاطر یک کمی کارها رو به کندی انجام میدم و توی برنامه ریزی ضعیف عمل می کنم .
.
دیگه یواش یواش داره تو فکرم می ره که اگه یکی بود که منو در کار مدیریت می کرد و به فعالیت هام جهت می داد (رئیس یا مدیر) در محل پروژه ام می تونست بهره کاری من بالاتر بره . دوست دارم زیر دست یه فرد با تجربه باشم تا اینکه تک و تنها توی یه پروژه گیر بیوفتم.
من مشکلی دارم ؟ اعتماد به نفس ام کمه؟
با سلام
منم مسله شما رو دارم.حالا کارای من اینقد باید تجربه کسب کنی(حداقل 10 سال بعد مدرک) که بتونی حرفی واسه گفتن داشته باشی و من نیمه راهم مثل آهنربای تجربه هستم هرمسله ی تجربه ای یکبار برام پیش میفته بعدش میشه آموخته ولی نمیدونم چرا هرچی تجربه کسب میکنم راضیم نمیکنه!!!!
امید جان اگر نیاز به کمک داری سعی کن از کسی که شمارو بعنوان مسول معرفی کرده بخوای.ندانستن عیب نیست ولی نپرسیدن و اشتباه کردن جای تامل داره!