تنبل..وقت نشناس..دقیقه به اضافه نودی

ببخشید دیگه تاپیک پشت تاپیک

سلامی دوباره.
این مشکل جدیدی نیست..همیشه بام بوده.از دوران مدرسه،دانشگاه،کار..

هیچوقت عادت نکردم کارا رو سر موقع انجام بدم.همیشه میگم ولش کن وقت هست.

هیچ وقت نشده بطور مداوم صبح زود بیدارشم.همش عین نمودار سینوسی بالا پایین میره..همش فکر میکنم وقت هست.برای هر کاری.

اینجوری کارام میکشه به دقایق اخر..دیر رسیدن مدرسه،سر کار،دانشگاه، کلاس...
اصلا فرقی نداره کلاسم ساعت 7 شروع میشه یا ده..همش دیر میرسم.

شبای امتحان همش میگم وقت هست..اخرشم نصف کتابو نخونده میرم سر جلسه.

چندبار تا حالا از اون تصمیمای کبری گرفتم اما فایده نداشته.نمیدونم چکار کنم چون بدجور داره بهم ضربه میزنه این موضوع.
اگه هم خیلی فکر کنم داره دیر میشه عملا استرس میگیرم و گند میزنم به کارم.کلا واسه هر کاری انگار باید تموم زمانهای دنیا رو بهم بدن تا سرفرصت هر وقت میلم کشید انجام بدم.:(

ممنون

موفق باشید

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مثلاً همین الان باید برم به یکی زنگ بزنم..میگم ولش کن بعداً..واسه خودم توجیه هم میارم..گوشیم شارژ نداره..بعداً...نیم ساعت دیگه..دیر نمیشه.
اما همیشه دیر میشه

چون خودم تو این زمینه دست کمی از شما ندارم کلمه ای حرف نمیزنم!!!!:163:

انگار بقیه هم مثه شمان:(

پس من چیکار کنم؟

بهار همه مثه هم هستیم ، یه تاپیکی داره نازنین ، به اسم خیلی بد شدم بی کفایت ، فکر می کنم اون بتونه کمکی کنه .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بهار66

چندبار تا حالا از اون تصمیمای کبری گرفتم اما فایده نداشته.نمیدونم چکار کنم چون بدجور داره بهم ضربه میزنه این موضوع.

---

مشکل اصلی همین جاست!!!تصمیم کبری لازم نیست باید تصمیم صغری بگیری...

بهار جون همون جور که بچه ها گفتن
این مشکلت ،مشکل خیلی ها هست و می شه گفت طبیعیه و خیلی از افراد این مشکل رو تجربه کردن،بعضی وقتها بعضی افراد فقط فقط تو ی سری کارها اهمال می کنن،دلیل خاصی داره مثلا به اون کار خاص علاقه ندارن،و یا اتفاقی تو زندگیشون افتاده که باعث شده مدتی بی انگیزه شن...
منم ی مدتی کارهام رو به تعویق می نداختم،ولی همیشه این جوری نبودم ،اتفاقا بر عکس بودم.
خوب در مورد شما این موضوع فرق می کنه و همیشگی بوده تبدیل شده به عادت.

بهار جون به نظر من یک دلیل عقب انداختن کارها همون جور که بالا گفتم،بی انگیزه بودن هست
اگر انگیزه کافی نداشته باشی هی اون کاررو به بعد موکول می کن
دلیل دیگه کمال گرایی هست چون فکر می کنی باید مثلا به نحو احسنت کارت رو انجام بدی وقت کم می اری،مثلا برای تمیز کردن اتاقت،میشه سریع و سیر همه چیزو جمع کرد و ی جارویی هم زد،ولی اول می ای مثلا با وسواس خیلی زیاد دونه دونه لوازش آرایشت رو پاک می کنی عطرات رو پاک می کنی،می بینی کیف لوازم ارایشت رنگی شده میری اول اون رو بشوری.و .......(من این جوریم مثلا)

ی دلیل دیگه خوش بینی زیاد هست چون قبلا دیر رسیدی وچیزی نشده،خیالت راحته که بازم دیر برسم مثلا استاد می زاره برم سر کلاس،یا رییسم فوقش ی تیکه می ندازه چیزی نمی شه که!!!!

ی دلیل دیگه اینکه عادت هایی داری که وقتت رو می گیره،عادت هایی مثل وب گردی،مجله خوندن، نشستن ی گوشه و به فکر فرو رفتن......
خوب بهار
دلیل این که کارهارو به عقب می ندازی برای خودت مشخص کن و سعی کن اون دلایل رو از بین ببری...

مثلا اگر نت وقتت رو خیلی می گیره،برای اومدن به نت برنامه ریزی کن،ی برنامه ریزی خیلی مملوس و روزانه(رجوع شود به صحبت های آقای Sci در تاپیک خودم)
یا اگر خیلی کمال گرایانه می خوای کارها رو انجام بدی برای رفع این کمال گرایی فکری کن...


در مورد تصمیم صغری :(مجددا رجوع شود به صحبت های آقای sci در تاپیک خودم)
اول بهار باید از کارای خیلی کوچیک و ساده شروع کنی و سعی نکنی کلا همه مشکل رو یهو حل کنی
کلا بگم پروسه زمان بری پیش رو داری.
بهار جون یکی از مسائلی که خیلی زیاد باعث عقب افتادن کارها میشه،رعایت نکردن نظم و ترتیب هست،اگر منظم نیستی باید سعی کنی دختر منظمی باشی،
نظم و ترتیب و اینکه همه وسائلت رو سر جای خودشون بزاری خیلی بهت تو مدیریت زمان کمک می کنه...

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اینم آدرس
لینگ

خیلی بد شدم....بیکفایت

نقل قول:

---

مشکل اصلی همین جاست!!!تصمیم کبری لازم نیست باید تصمیم صغری بگیری...

---

منظور من ازتصمیم کبری تصمیم بزرگ نیست..منظورم تصمیم اون دختره کبری بود تو کلاس دوم دبستان...ازاون تصمیما که عملی نمیکنیمشون.

با توجه به علاتهایی که گفتی دلایل زیر رو انتخاب کردم.

نقل قول:

---

ی دلیل دیگه خوش بینی زیاد هست چون قبلا دیر رسیدی وچیزی نشده،خیالت راحته که بازم دیر برسم مثلا استاد می زاره برم سر کلاس،یا رییسم فوقش ی تیکه می ندازه چیزی نمی شه که!!!!

ی دلیل دیگه اینکه عادت هایی داری که وقتت رو می گیره،عادت هایی مثل وب گردی،مجله خوندن، نشستن ی گوشه و به فکر فرو رفتن......

---

حالا اینا رو چطوری رفع کنم..خصوصاً اولیشو.
همش فکر میکنم اخرش درست میشه..یا مگه چی میشه؟مثلا وقتی مامانم میگه زود باش دیرت شد..میگم ولم کن.

البته من کلاً کارامو اروم اروم انجام میدم.مثلا با اینکه ارایش خاصی نمیکنم اما همون یه ذره ارایش هم کلی وقتمو میگیره.
اگه هم بخوام زود سر و ته کارامو هم بیارم عصبی میشم.

باشه تاپیکتو میخونم.مرسی نازنین

بهار منظورتو فهمیدم منم منظورم این بود که تصمیم کبری برای این انجام نمیشه که ی تصمیم کلی هست و جزی تصمیم نگرفتی .
کلا تصمیم هایی که نمی تونیم عملی شون کنیم معمولا بزرگ هستن برای ماو ریز نشدن .
مثلا من می خوام درس بخونم ی کتاب 100 صفحه ای.نباید بگم می رم درس می خونم باید بگم یک صفحه از فلان کتاب رو می خونم.

بهار به نظر من برای اون خوش بینی که تبدیل به بی خیالی هم میشه ی چیزی فکر می کنم برات مفید باشه
برای خودت باید تعیین نکن بگو بهتره !
مثلا نگو باید 5 حاضر باشم بگو بهتره 5 حاضر باشم.چون وقتی باید می گی نا خود آگاه ذهنت بهت می گه داری مجبور می شی و بازم ناخود اگاه بهت می گه هیچم مجبور نیستی!!!و شروع می کنی به دلیل تراشی کردن که اهمیتی نداره زود برسی....

مثلا اگر قراره جایی مهمونی بری و ساعت 5 می خواین برین..ولی تو دیر می کنی و فکر می کنی اهمیتی هم نداره حالا زود برسیم مثلا دو ساعت دیر برسیم ....چیزی هم نمیشه..
خوب داری برای خودت دلیل تراشی می کنی وقتی این نوع دلیل ها به ذهنت اومد
می دونی بهار شاید الان به نظرت برسه که اصلا دلیلی به ذهنم نمی اد و این جوری بودن برام ی عادته
ولی مطمئنا دلیلایی تو ذهنت هست ولی بهشون بی توجه ای.
سریع به خودت معیاب دیر کردن رو بگو مثلا آدمی که دیر می کنه ،آدمی که دیگران رو منتظر می زاره ،آدم بی مسئولیتی به نظر می رسه،قابل اعتماد نیست نمیشه روش حساب کرد که اگه می گه فلان چیز رو برات آماده می کنم حتما آماده میکنه یا نه؟
از طرف دیگه آدم وقتی دیر می کنه یا کارهاش می مونه اضطراب زیادی بهش وارد میشه و اون کارو نمی تونه اونجوری که باید انجام بده.آخه برای چی سر چیزهای روزمره به خودت اضطراب وارد کنی؟
در عوض با خودت فکر کن که من نمی خوام بی مسئولیت به نظر برسم بی نظم و کند باشم می خوام سر موقع کارهام رو انجام بدم
این کار به من آرامش می ده .
می دونم این معایب
رو می دونی ولی به خودت مرتب یاداوری کن ...

در مورد اینکه کارهات رو آروم آروم انجام می دی این به نظر من اشکالی نداره مثلا نیم ساعت طول میکشه آرایش کنی خوب زودتر این کار رو شروع کن..
بهار هر زمان که کاری رو به موقع انجام دادی به خودت امتیاز بده (خودت تو این زمینه استادی)

ممنونم نازنین.
راستش من تاپیکتو خوندم..یه جورایی تو یه مدل دیگه کاری که اقای sci گفته بود رو انجام میدادم گاهی.مثلا منم یه دفترچه دارم که کاری که میخوام انجام بدم رو توش مینویسم به این شکل:مثلا:اتفاقاتی که میخوام تو هفته اینده رخ بده:افرین به من که صاحب مثلا فلان چیز مورد علاقم شدم.
واقعا این روش هم خیلی برام موثربوده..اما تا حالا نتونستم هر روزه انجامش بدم.

تصمیماتم کلی نیستن..یعنی از اون روش خورد کردن کارا خیلی استفاده میکنم اما مشکل این بوده که تو همون ثبت تو دفترچه تنبلی میکنم.

نقل قول:

---

چون وقتی باید می گی نا خود آگاه ذهنت بهت می گه داری مجبور می شی و بازم ناخود اگاه بهت می گه هیچم مجبور نیستی!!!

---

درسته ازاین که فکر کنم مجبور به کاری هستم ناراحت میشم.

در مورد معایب که گفتی نمیدونم چرا زیاد برام مهم نیست دیگران چه فکری کنن؟اما با اضطراب موافقم.اتفاقاً با فکر رو این موضوع بهترشدم اما نه کامل..
میخوام برم منابع ارشد بگیرم بخونم نرفتم..هرشب میخوام سر موقع بخوابم صبح سر موقع بیدار شم..کارا رو به بعدا موکول نکنم.و........

موفق باشی