RE: نمیدونم پشیمونم یا نه
عزیزم آروم باش..مطمئن باش اگه به اون پسر برگردی هرگز خوشبخت نمیشی چون تو این مدتی که این آقا پسر اینجا بوده مشاوره گرفته و فهمیده که رابطش با شما اشتباه بوده و همینطور اینکه موضوع رو برگشته به شوهرتون گفته هم اشتباه بوده و در ضمن فهمیده که نباید دیگه تو زندگی شما بیاد و کاری بهتون داشته باشه.
این از این آقا پسر که تو این مدت متوجه اشتباهاتش شده.
و اما شما عزیز دلم..شما دیگه ازدواج کردی و گذشتت و باید به کل فراموش کنی چون هییییییییییچ فایده ای نداره نبش قبر کردن..بذار اون پسر هم به زندگیش برسه .ایشون اگر واقعا شما رو برای ازدواج میخواستند نمیذاشتن کار به اینجاها بکشه..هیچ بهونه ای هم پذیرفته نیست و اگرم دلیل برای این کارشون بیارید فقط خودتونو گول زدین
به جای باد آوری خاطرات گذشتت بشین رو خودت و زندگی که با شوهرت داری فکر و کار کن.وقت آدم خیلی ارزش داره و باید در جهت درست کردن زندگیش باشه نه خرابتر کردنش..پس یا با شوهرت برین مشاوره یا اگرم نمیاد بشینید با هم آرام و منطقی صحبت کنید و بگید که هر کدوم به چه دلایلی اونیکی رو برای ازدواج انتخاب کرده
به هر حال الان دوران قدیم نیست که دختر پسرا به زور با هم ازدواج کنند و خودشون میخوان که با هم ازدواج کنند
رو زندگیتون کار کنید و بیخودی خرابش نکنید..با شوهرتون صحبت کنید..فقط آرام باشید و اگر خواست بحث رو بکشونه رو اون مساله آرام بگید که خودت همه چیو میدونستی و باهم ازدواج کردیم .صحبت کردن درباره این مسائل مشکلی رو که حل نمیکنه هیچ...الکی باعث ایجاد مشکلات هم میشه
درباره خواسته هاتون و انتظاراتتون از هم صحبت کنید
RE: نمیدونم پشیمونم یا نه
سلام دوست خوبم
خوش امدی به همدردی
من مطمئن نیستم اما فکر میکنم عنوان تاپیکت مبهمه و باید در ارسال بعدیت یه عنوان واضح تر بگی برات بذارن.
شارلوت جان
یه نگاهی به پشت سرت بکن...فقط خرابکاری کردی و هربار با یه خرابکاری، خرابکاری بعدی رو ایجاد کردی.
باور کن زندگی انقدر طولانی نیست که ما بخوایم همه چییز رو امتحان و تجربه کنیم.
همسرت مطمئنا دوستت داشته و داره که با مسئله عدم بکارت شما کنار امده(شاید از بین همه مردای ایرانی فقط تعداد انگشت شمارشون با این موضوع کنار بیان)
به قول خودت اگر عشق سابقت دوستت داشت انقدر اذیتت نمیکرد که تو ببری و کم بیاری.
و بدتر از اون اگر شما رو فقط به خاطر خودت میخواست (نه تن و بدنت) باهات وارد روابط جنسی نمیشد.حتی یک درصد هم پیش خودش نمگیفت که شاید با این کار این دختر بدبخت بشه.
اما شما در این زمینه خیلی خوش شانس بودی.
برعکس معرفتی که همسرت از خودش نشون داده واقعا تحسین برانگیزه.
اما توجه کن که شیطون در کمینته و متاسفانه تا حدودی هم بهت رخنه کرده.اولاش همینجوری شروع میشه.با تلفن...کم کم میگی برم ببینمش یاد قدیما بیفتم ....کم کم میگی حالا باهم یه شامی یه ناهاری...یه کافی شاپی....
باز دوباهر کم کم...یاد گذشته...اولین رابطه جنسی...تکرارش...
وای !!
یهو به خودت میای میبینی که به سر خودتو و زندگیتو و شوهرت چی اوردی !
تو الان همسر یکی دیگه هستی...انقدر در برابر مشکلات ضعیف نباش.کمی خوددار باش.
یعنی شما هیچ دوستی..اشنایی..خواهری..مادری ..عمه ای..خاله ای....همسایه ای...کسی رو نداری که باهاش دردو دل کنی و دنبال دوست پسر سابقت نری!؟!!!
اگر بفهمی همسرت بره مثلا دنبال دوست دختر سابقش و از بدیهای شما براش بگه چه حالی میشی؟!
اونقدر پافشاری می کنه تا جنگ راه میفته و اشکه من درمیاد
جنگ راه بیفته؟/چرا مدیریتش نمیکنی که راه نیفته؟اون 6 سالی رو که برای قبلی گذاشتی و همه تلاشت رو کردی چرا برای همسر فداکارت نمیذاری؟
شما خودت نقص نداری؟ایراد نداری؟
حالا همسرت مثلا بدقوله(یکی از خصوصیات منفی اکثر اقایون).اسم اینو میداری لجبازی؟
مگه نمیدونی به هیچ موجودی نباید مستقیما ضعفش رو بگی!؟چون این کار نتیجه عکس میده.مثل همسر شما که بدتر شده.
زندگی همش سیاسته.که زنای ایرانی متاسفانه اکثریتشون ندارن.
به نظرم همسرت خیلی خیلی فداکار و با گذشته.زنی رو میشناسم که چون بیچاره یه بار فقط نامزد (دقت کن.فقط نامزد.نه محرمیتی..نه صیغه ای...نه بیرون رفقنی.فقط یه حلقه رد و بدل شده بود) کرده بود و بهم خورد و با یکی دیگه ازدواج کرد.
حالا هر روز سرکوفت میخوره از شوهرش که تو نامزد یه مرد دیگه بودی!!
قدر همسر و زندگیت رو بدون.
دیگه هم با اون اقا ارتباط برقرار نکن.درسته همسرت نمیدونه اما خدا داره نگات میکنه.
میتونی خصوصیات دیگه همسرت رو بگی برامون تا بیشتر راهنماییت کنیم
امیدوارم راه درست رو پیدا کنی
RE: زندگیم سر هیچ و پوچ داره میپاشه
سلام
من وقتی اینجا مشکلاته بقیه رو میخونم خیلی ناراحت می شم یهو یاد مشکلات خودم میفتم.دوستان عزیز من خیلی به راهنمای و کمکتون نیاز دارم.خودم دارم با دستای خودم زندگیمو بهم میریزم.5ماه از عقدم میگذره و من هرروز به رفتارهای همسرم حساستر میشم.دلیل خاصی نداره اما بدبین شدم بهش.اوایل فکر می کردم دوست دختر داره اما فهمیدم نداشت.الان هروقت گوشیشو برمیدارم کلی ناراحت میشه و میگه تو به من شک داری و منو چک می کنی همیشه.راستش خیلی می ترسم.تو این جامعه دختر ناجور هم زیاده.شوهرم خوش تیپ و خوش اخلاق و جذابه. میترسم از این دخترا که نکنه.....
چطور حساسیتم رو کم کنم و بهش اعتماد کنم؟چیکار کنم که وقتی میره بیرون هزاربار زنگ نزنم بپرسم کجاست و بهش غر نزنم؟خودمم از غر زدن بدم میاد و دیگه خسته شدم از رفتارم.میترسم شوهرم ازم زده بشه.
راهنماییم کنین دوستای خوبم
RE: نمیدونم پشیمونم یا نه
با اینکه مجردم ولی اصلا دوست ندارم خانومم موبایلمو جواب بده ، از طرفی توی خانواده ما حالتی هست اگه کسی گوشیشو جواب نده ، 1000 بار هم گوشیش زنگ بخوره هیشکی اجازه نداره گوشیوشو جواب بده.
ببین ما مردا گاهی اوقات دیر میرسیم ، باید باهاش کنار بیای مثلا هر زمان ایشون گفتن ، شما یه ربع ساعت به اون زمان اضافه کنین .
به نظر من اگه با این افکار بخواین جلو برین ، احتمال اینکه خدایی نکرده این موضوعها به واقعیت بپیونده بسیار زیاده .
RE: نمیدونم پشیمونم یا نه
نه نه.من هیچوقت موبایلشو جواب نمیدم.اگه حتی واسه یه عکس یا یه تماس گرفتن هم گوشیشو بردارم باورش نمیشه و میگه تو به من شک داری و چکم می کنی.آخه کاراشم مشکوکه .هروقتم بیرونه مثلا میگم کجایی میگه یه جایی.هیچوقت جواب درستی بهم نمیده.فقط هم با من اینطوریه.به مامانش و خواهرش میگه کجاست به من نه.از طرف دیگه هم من باید سه ساعت و ربع به زمانی که میگه اضافه کنم نه یک ربع
RE: نمیدونم پشیمونم یا نه
سلام.اومدنت به اینجا خیلی اتفاق خوبیه چون شما به گوش شنوا ومشاور خوب نیاز داری تا حرفاتوبزنی واینجا پر از گوشای شنواومشاورای خوب وکاردرست.وقتی پستت رو خوندم برام عجیب بود که یه دختر اینقدر خوششانس باشه .:)اره تو خوش شانسی بخاطر اینکه با کسی ازدواج کردی که علی رغم گذشتت وروابط نزدیک با دوست پسرت تورو بدون هیچ چون وچرایی قبولت کرده.دوستت داره ومیخواد بقیه عمرشو باهات بگذرونه :43:اصلا این فکرو نکن که همسرت دوست نداره چون اگه دوست نداشت محال بود چشمشو به خیلی چیزا ببنده واصلا به این فکر نکن که اون اقا دوست داشته چون اگه دوست داشت رواون رابطه 6ساله یه اسمی میگذاشت ومیومد خواستگاریت.اولا هر وقت احتیاج داشتی به هم صحبت بیا اینجا تا اروم شی:82:شما دیگه خانم متاهلین وبه همسرتون باید وفادار باشین نگذارید بی اعتمادی بینتون ریشه کنه که دیگه خیلی سخت میشه:101:خیلی حساس نباشین مردا همشون اینجورین از سوال جواب خوششون نمیاد.:158:
RE: نمیدونم پشیمونم یا نه
سلام،
به تالار همدردی خوش آمدید.
عنوان تاپیک شما مبهم است و لازم هست که یک عنوان مشخص انتخاب کنیم.
در عنوانتون باید بیاورید که مشکل اصلی شما چی هست.
برای مثال: ازدواج بعد از دوستی چند ساله با شخصی دیگر
و یا: فکر کردن به دوست پسرم بعد از ازدواج
لطفاً در پست بعدی عنوان جدید رو اعلام کنید تا مدیران عنوان تاپیک رو تغییر دهند.
با تشکر.
RE: نمیدونم پشیمونم یا نه
سلام آبجی خانوم گل
اولا میخوام بهت آفرین بگم! اینکه پنهون کاری نکردی و در مورد رابطه جنسیت بهش گفتی، این خودش شجاعت زیادی می خواد . و صد افرین به شرافت اون مرد که قبول کرده! من به شخصه نمی تونم با این قضیه کنار بیام!
سرزنشت هم نمیکنم که چرا قبل از ازدواج رابطه داشتی چون مطمئنم خودت میدونی که اشتباه کردی
بدترین عارضه اینجور روابط هم اینه که بعد از کات کردن رابطه، مدام خاطره سازی میکنی
حتی یه مدت که از جدایی میگذره، همه حقایق رو ناخودآگاه معکوس جلوه میدی واسه خودت! بدی هایی که کرده یادت نمیاد و در عوض خوبیهاش تو چشمت صدبرابر میشه!!!
یه اشکالی هم که داشتی، این بوده که از سر لج و لجبازی با یکی دیگه ازدواج کردی!
که چی بشه؟!
که دوس پسر سابقت درد بکشه تا غرور تو ارضا بشه!!!
خودت رو قربانی کردی که اون التماست بکنه! که بفهمه بدون تو زجر میکشه! و اونوقت تو پیروز بشی!
ولی زهی خیال باطل...
الان آبجی من
تو دیگه یه خانوم متاهلی
باید نجیب باشی
باید پا رو احساست بذاری
این انتخاب خودت بوده، کسی مجبورت نکرده بود
به جای اینکه به دوست پسرت فکر کنی، بشین روی کیفیت روابط خودت و نامزدت کار کن
نقد رو ول نکن نسیه رو بچسب
واست آرزوی خوشبختی میکنم
و بهت میگم که لگد به بخت خودت نزن
الان تمام کاری که تو باید بکنی، اینه که اعتماد نامزدت رو جلب کنی
اون هرچقدرم که روشنفکر باشه، باز هم یه مرده و خواه ناخواه ممکنه به مرور بهت بدبین بشه و رابطه ت با اون پسر بیاد جلوی چشمش و این رو کیفیت رابطه تون تاثیر منفی بذاره
تو الان حتی نباید به اون پسر فکر کنی حتی! از مقایسه دست بکش. و قبول کن که اون دفتر دیگه بسته شده
همین
موفق باشی
RE: نمیدونم پشیمونم یا نه
سلام
شارلوت عزيز
داري با دستاي خودت زندگيتو خراب ميكني كه چي؟
تو داري با حرفات با رفتارات به اون ميفهموني تو زندگي كردن بلد نيستي, دوستش نداري, به حقوقش احترام نميزاري
اگه كسي با خودت اين رفتار رو ميكرد چيكار ميكردي؟
سرد نميشدي؟بي اعتماد نميشدي؟دلخور نميشدي؟ و خداي نكرده ازش دور نميشدي؟
گذشته رو بريز دور
تو دوستي همه خوبن اما تو زندگيه كه عيار ادما مشخص ميشه و همسرت جدا قابل تحسينه كه شمارو باوجود مشكلاتت و گذشته ات پذيرفته
بهش نزديك شو وديگه از گذشته حرف نزن,توجه كن بهش و بهش شخصيت بده چيزي كه حق اونه
افكارتو عوض كن, اينم بدون حتا يك ثانيه قبل رونميتوني برگردوني به زندگيت
شنيدي ميگن مرغ همسايه غازه شده حكايت شما كه همسر مناسب خودتو نميبيني و به فكر خاطرات گذشته اي
درحق همسرت رفتاري رو بكن كه دوست داري در حق خودت بكنه و لطفا زندگي شيرينتو خراب نكن
مطمين باش يه كم كه درست رفتار كني همسرت و زندگيت برات بهترين ميشه
موفق باشي