شباهت ها و تفاوت های میان خود و همسرمان را چگونه مدیریت کنیم؟

سلام دوستان هم تالاری عزیز

من همون فرشته سفیدم که رمز عبورم رو فراموش کردم و مجبور شدم اسم کاربری جدیدی رو انتخاب کنم.

نزدیکای یه ساله که ازدواج کردم.شوهرم مرد شریفیه...خیلی بهم شبیه هستیم ولی خیلی هم با هم تفاوت داریم.
من ادمی هستم که از تنهایی خسته نمیشم ولی اون دوست داره همیشه توی جمع باشه...من ادمیم که به فلسفه علوم ماورا هنر تفکر توی خلقت و زندگی یاد گرفتن همه جیزهای جدید علاق دارم ولی اون زندگی رو خیلی راحت میگیره دنبال دلیل خیلی مستدل نیست میگه همینکه شاد باشیم و بقیه رو ازار ندیم و زندگی رو سخت نگیریم دلیله زندگیه....من به ادامه تحصیل یاد گرفتن زبان خیلی علاقه دارم ولی این چیزها واسه لون اولویت نیست....اولویت اون کنار عزیزان بودن و اسون گرفتن زندگیه...اگر پول داشته باشیم یا نه بهم نمیریزه...من این همه واسه خریدن خونه استرس دارم اون اصلا خودشو ناراحت میکنه...میگه مهم مسیر زندگیه خونه به خودی خود ادم رو شاد نمیکنه....البته این همه هم همیشه خونسرد نیست مثلا بعضی وقتا هم از سر عادت خونوادگیش به چیزهای بیخودی گیر میده ولی زود هم یادش میره....من و همه اعضای خانواده م یه شبکه ای خاصی از تلویزیون رو نگاه میکنیم شبکه های علمی و مستند و کمتر دنبال فیلم هستیم ولی اون به شدت به فیلم های کمدی وهندی !!!علاقه داره...چیزی که من توی مجردی اکراه داشتم ببینم من فقط فیلمهای روز دنیا رو نیگاه میکردم فیلمهایی که اون اصلا مفهومشونم درک نمی کنه...زیاد اهل اخبار و حتی فوتبال نیست و علیرغم خیلی از خانوما که ارزوشونه شوهرشون اخبار و فوتبال نیگاه نکنه من از اینکه اون اینا رو نمیبینه یه خورده نگرانم چون شبیه بقیه مردا نیست...از فیلمهایی که جنگ و خونریزی دارن یا پلیسی ان خوشش نمیاد...نمی دونم گاهی به علایقش شک میکنم...

البته شباهتهای خیلی زیادی هم با هم داریم هر دومون عاشق سفریم و اثار تاریخی رو خیلی دوست داریم سلیقه هر دومون توی خرید یکیه مسایل اعتقادیمون به هم نزدیکه.اهنگ های سنتی دوست داریم دکوراسیون شبیه به هم دوست داریم و....

خیلی وقتا دوست دارم کامل خودم باشم ولی میترسم با پرداختن به علایق خودم کم کم از اون دور شو دوست دارم اون هم شبیه من باشه ولی نمیتونم مجبورش کنم یا تغییرش بدم از طرفی مگه تا کی میتونم به علایق خودم بی توجه باشم؟مثلا شبکه مورد علاقه م رو نبینم یا ادامه تحصیل ورزش زبان هنر رو کنار بذارم؟راه درست برخورد با تفاوت خا چیه این تفاوت ها خوبه یا بد؟نگران کننده نیست؟چطور میشه از دل این تفاوت ها دلیلی برای بهبود و کمک به روابط پیدا کرد؟

سلام.
الان موضوعی که باعث نگرانی شما شده چیه دقیقا؟
اینطوری که میگید تو یه سری مسائل با هم سلیقه هاتون فرق داره و تو بعضی چیزا هم شبیه هست.
خب اینکه طبیعیه. دو نفر که 100 درصد شبیه هم نیستن.

اینکه شوهرتون فوتبال دوست نداشته باشه یا فیلمای جنگی چه مشکلی واسه شما ایجاد میکنه؟
منظورتون چیه که به علایقش شک میکنین؟
هر کی یه مدلیه! یه خصوصیات و علایقی داره.
اگه هردونفر بپذیرین تفاوتای همو مشکلی پیش نمیاد.
مثلا اگه شما زبان دوس دارین و ایشون با زبان خوندن شما مشکلی ندارن و همینطور شما با زبان نخوندن ایشون مشکلی ندارین دیگه مشکلی نیست!
فقط وقتی مشکل پیش میاد که یکی بخواد علایق خودشو به دیگری تحمیل کنه.

میتونین کم کم خودتون رو متمایل کنین به علایق همدیگه که وقت بیشتری رو هم با هم بگذرونین.
مثلا پیشش بشینین بعضی موقعا فیلمایی که اون میبینه رو ببینین.

بعضی وقتا اختلاف سلیقه ها مفید هم میشه. مثلا یکی ولخرج باشه و یکی صرفه جو میتونن کم کم همدیگرو تعدیل کنن.

سلام خانومی

یک کلام بهت میگم :

سخت نگیر.همین

چون مشخصه که داری خیلی سخت میگیری و حسابی ذهنت رو مشغول کرده.هر چیزی رو که سخت بگیری برات سخت هم میشه

قرار نیست شما و همسرت علایق و خواسته هاتون مثل هم باشه.البته گذشت زمان شما رو از لحاظ این علایق بهم نزدیک میکنه

اما حواست باشه که حساس شدی و این حساسیت ممکنه برای تو و زندگی مشترکت آسیب زا باشه.

متاسفانه ما ادمها همینطوریم...هرچیزی رو که داریم ناشکریم و هرچیزی رو که نداریم حسرتشو میخوریم....

مثلا زنایی رو میشناسم که حسرت اینو میخورن شوهرشون یه بار میشینه پای تلویزیون فوتبال نگاه نکنه ! اما حالا این موضوع برای شما ایجاد مشکل کرده

یه نکته دیگه اینکه رفترا همسر شما از نظر من (نظر شخصی) خیلی متعادل و ایده آله...

کی گفته که هر مردی که فوتبال نگاه نکنه و ...جای نگرانی داره!؟

نه..پیچیده اش نکن....همسرتم با بقیه مردها مقایسه نکن (حتی توی ذهنت)

شما خودت باش...قرار نیست با ازدواج ما بشیم کس دیگه ای...اما باید اینم بدونی که شما داری با یه نفر زندگی میکنی که همسرته و باید به علایق هم احترام بذارید...

شما حتی دوران دانشجویی با یه همخونه هم باشی باید حواست به نیازها و علایق اون باشه

شبکه مورد علاقتو ببین...زمانی که همسرت خونه نیست....یا اگر هم این موقیعت رو نداری ابراز علاقه بکن از دیدن فلان فیلم....

یادمه یه دادگاه خانواده ای رو تلویزیون نشون میداد...مرده میگفت از اینکه هر شب باید ماکارونی بخورم خسته شدم...خانومه مگیفت مگه تو خودت نمیگفتی عاشق ماکارونی هستی؟مگه نمیگفتی تو ماکارونیهات از همه ماکردونیهای دنیا بهتره؟؟!

مرده و زنه هر دو برای چند ثانیه مات و مبهوت همو نگاه کردن...مرده گفت من فکر کردم از ماکارونی تو تعریف کنم خوشحال میشی....چون خودتم ماکارونی دوست داری...

زنه هم مییگفت من فکر کردم تو فقط ماکارونی های منو دوست داری !!

یه سوئ تفاهم بر اثر نگفتن علایق بهمدیگه

شما هم علایقت رو بگو.

موفق باشی

مریم و میثاق عزیز مرسی ار لطفتون
دو تا چیزه یکی اینکه چطور هم میتونم خودم باشم و هم با اون هماهنگ باشم و دیگری این که ایا این تفاوتهای دیدگاه باعث مشکل نیست

متاسفانه من یه مشکل دیگه هم دارم و اون اینه که به تظر من کسی که به فلسفه شعر و ادبیات علاقه داره خودشو با جریانهای روز دنیا هماهنگ میکنه کارش صحیحی تر از کسیه که فقط تو لاک زندگیه روزمره ست...و این منو به این سمت سوق میده که اونو به سمت خودم بکشونم....

فرشته جان

چیزی که باعث مشکل میشه دیدگاه خود شما به این مسئله هستش....یعنی در نظر گرفتن اختلاف سلیقه تون به عنوان یک مشکل !

هرچقدر سخت بگیری همونقدر سخت میگذره...

میدونی کار درست چیه؟
این که حریم خودت با همسرت رو حفظ کنی

اگر دوست داره فیلمی نگاه کنه بکنه..کاریش نداشته باش..اما شما هم فیلم مورد علاقه ات روببین

دوست خوبم

الان وقت کنکاش کردن و شخم زدن زندگی نیست...این موضوع رو باید قبل از ازدواج روش زوم میکردی..نه الان...الان باید با همسرت کنار بیای...

اگر دیدگاه غلطی داری(که به نظرم داری) بپذیر و رفعش کن...

خیلی ها هم فکر میکنند افرادی که هل ادبیات و شعر و فلسفه هستن دارن در خیالات و رویا سیر میکنن و کارشون رو نمیپذیرن....ایا درسته این دیدگاه!؟

نه..هرکسی مختاره اون طور که فکر میکنه درسته زندگی کنه
اما باید دقت کنه این طرز تفکر خلاف شرع و عرف نباشه و حق همسرش رو هم ضایع نکنه.

خلاصه اینکه از این اختلاف نظر یه کوه نساز و سبب خشونت و تلنبار شدن افکار منفی در ذهنت نشه

قدر زندگی خوبت رو بدون...باور کن اینا القائات شیطونه...

فرشته جان
باید بدونی که صرف کاملا شبیه بودن دلیل خوشبختی نیست.مگه نه اینکه الان هم با تمام تفاوت ها خوشبختی؟
حتی 5 انگشت آدم هم 5 اندازه و شکل مختلفه. حتی خواهر برادرا با هم فرق دارن.

اتفاقا همین تفاوتهاست که باعث جذب میشه.

دختر خوب از این فکرا بیا بیرون و الکی الکی واسه خودت مشکل درست نکن.

خداییش یه سر به تاپیکا بزن ببین چه خبره از خیانت و قهر و طلاق و اعتیاد و فسادهای اینترنتی چت س... و خیلی چیزای دیگه.پس بهتره به زندگیت دلخوش باشی و سعی در جذاب تر کردنش کنی

سلام این خصوصیاتی که برای شما نگران کننده شده برای خیلی از خانوم ها خصوصیات ایده ال برای همسرشونه ...................

به عقاید همسرت تا می تونی احترام بذار و به عقاید خودتم تا می تونی احترام بذار
و تفاوت ها رو زیبایی و قشنگی زندگیتون بدون

خصوصیاتی که از همسرت گفتی هیچ کدومش بد نیست که هیچ بعضی هاش عالیه.....:72:

گلنوش مریم و اقلیمای عزیز از همه تون متشکرم دوستای گلم...مخصوصا مریم عزیز که اینقدر خوب به همه کمک میکنه...

من ایده ال گرا بودم درسته الان خیلی بهتر شدم....اوایل زندگیمون خیلی به همه چیز گیر میدادم کل سال اول زندگیمون بابت درس و کلاس و کنکور گذشت و متاسفاونه اینقدر استرس داشتم که شوهرم با اینکه یک دهم من درس میخون از من نتیجه بههتری گرفت هر چند من اینجوری خوشحال ترم که اون موفق میشه..

چیزی که منو گاها نگران میکنه اینه که اگر من راه خودم برم یه روز برمیگردم میبینم کلی بینمون فاصله ست و اگر به راه اون برم نگاه میکنم میبینم اصلا واسه خودم زندگی نکردم...چطور هم به علایق خودم بپردازم هم به اون احترام بذارم؟چطور هم خودم از زندگی لذت ببرم نقاشی کنم ورزش کنم کتاب بخونم و فیلم معناگرا ببینم؟می دونین من قبل از همسرم با یه پسری رابطه عاشقانه داشتم که هم فلسفه و شعر می خوند شعر میگفت درس میخوند می خواست دکترا بگیره زبان و خارج رفتن براش مهم بودو...ولی بهم خیانت کرد و توی این دوسال به شدت از لحاظ روحی ضربه خوردم...شلید این که اون منو گذاشت و رفت شاید این که دو سال با یه سری رویاها زندگی کردم که همش سراب بود باعث شده اینهمه این چیزا واسم مهم باشه....تاثیر شدیدش روی من بخاطر عشقی که بهش داشتم اونقدر زیاد بود که فکر میکنم اینا تا حد زیادی اهدافی بود که توی زندگی اون حاکم بود و میخواست بهشون برسه...

چه شوهر خوبی

اگه شوهرت مث شوهر من بود که هر دقیقه بخاطر فکر کردن به مسائل مادی و پول اعصاب خودت و خودشو بهم میریخت چی کار میکردی؟

درود بانو

شووووهرت یکیه مثل من :311: توی جمع شلوغ دوست دارم بشینم بحث کنم اونم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی عاشق فیلم های عاشقانه هستم مخصوصا هندی :311: البته رزمی هم خوشم میادش اتفاقا خانوم منم فوق لیسانس هستش الان میره کلاس حوزه و زبان انگلیسی ولی من همش توی مغازه پشت سیستم توی نت ستم :311: خدا وکیلی اون واسه خرید خونه استرس داره میگه بریم خونه بخریم ولی من یکی نه اصلا خیالم نیست ولی واسش زحمت میکشم بفکرش هستم ولی استرس به خودم نمیدم :227:

یکچیزی حالا که شووهرت شبیه منه شما هم شبیه همسرمی که اونم ایده آل گرا هستش بهت میگم یکم بیخیال باش بزار توی لاک خودش باشه شما هم کاری که دوس داری کن چه ایاردی داره بری کلاس زبان سعی کن واسه تلیویزیون دنبال شبکه هایی باشی که جفتتون دوس داره. یه سئوال جسارتا فکر نکنم شووووووووووووووهرتون شما رو مجبور به انجام دادن کاری کنه درسته؟ :72:

زیاد از این نترس بینتون فاصله بیوفته همش کشک و الکیه اگه تحصیلی باشه من دیپلم برقم و همسرم فوق لیسانس فیزیک و مدرس دانشگاه و قلم چی. اگه به رفتار باشه من شیطون و احساساتی ولی اون ایده آل گرا و کتابی(همون کارمندی ) :311: ولی خداوکیلی یهروز نبینمش نفسم بند میاد.شما هم برو خوشحال باش شوهرت اینجوریه بعدش چرا هنوز داری به اون پسره توی دوران مجردی فکر میکنی ها؟:324:

بدرود بانو