تردید در انتخاب و اصرار اطرافیان

سلام دوستان
این شرایط برای یکی از آشناهای من پیش اومده..ازم خواسته اینجا مطرح کنم تا کمکش کنین
.
ایشون یه دختر 20 ساله هستن دانشجو که براش یه خواستگار اومده 28 ساله
همه شرایط خواستگار خوبه منتها اونجوری که خودش میگه راضی نیست
از طرفی خودش میگه که نمیتونه نسبت به کسی تعهد بده
در کل دختر شیطونیه که تو حال و هوای خوش گذرونی و ایناس
که مشکلش اینجاس که خونوادش اصرار میکنن که بش فکر کنه و اینکه شرایطش خوبه و اینا
ایشون هم الان این وسط مونده بین حرف خونواده و اطرافیان و میل خودش و شناختی که از خودش داره
به نظر شما چیکار کنه؟بش فکر کنه یا جواب رد بده؟
ممنون از همه

با سلام

ضمن خوش آمد به شما فکر کنم مطلبی که خانوم طاهره گفتن بدردت بخوره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط طاهره

یه کم پیچیده ست .. خب شاید معیارهای من ایراد داره .. و گرنه با این فرض که پدر و مادر
مورد بحث کسانی هستند که به طور نسبی قدرت تشخیص و تدبیر مناسبی دارند و قطعا بیش از هرکسی صلاح منو می خوان چرا نتونم به نظرشون اعتماد کنم و حداقل از مواضع خودم کمی پایینتر بیام ؟؟؟
اما اگر اون پدر و مادر در بخشهای مختلف زندگیشون ثابت کردن که قدرت درک مناسبی از واقعیتهای پیرامونشون ندارند و من به کرات از تبعات غلط بودن تصمیماتشون رنج بردم و البته قدرت تشخیص این موضوع هم در من هست و معیارهام هم به نسبت معیارهای قابل قبولی هستند مطمئنا باید بتونم راهی پیدا کنم که این خواسته نادرست محقق نشه .. راهای مختلفی وجود داره .. مثلا با خود این آقا گفتگو کنم و نظر قاطعم رو منتقل کنم و یا از بزرگان فامیل کمک بگیرم و یا ..

---

ممنون بابت پاسخ
دوستان کسی نظر دیگه نداره؟

سلام عزیزم ..

اگه این خانم به این باور رسیدن که آمادگی ِ ازدواج رو ندارن میتونن خیلی منطقی با خانواده شون صحبت کنن و بگن که هر چقدر هم شرایط این اقا ایده آل باشه تا زمانی که ایشون آمادگیش رو نداشته باشن به هیچ دردی نمیخوره ..

و در مورد اصرار اطرافیان هم بگن فکرامو کردم .. همه ی جوانبو سنجیدم و دیدم فعلا آمادگی پذیرش این مسئولیت بزرگ رو ندارم .. و برام زوده ..

به دوست عزیزت بگو تو این مسئله به خاطر اصرار و فشارهای اطرافیان تصمیم نگیره چون بعدا پشیمونی فایده نداره !!

سلام.من هم شرایط ایشون رو تجربه کردم...قاطعانه میگم اگر ایشون از لحاظ اخلاقی آمادگی ندارن به هیچ وجه ازدواج نکنن.بهترین لزوما مناسبترین نیست.ازدواج یعنی تکامل...همراه با آگاهی...آمادگی...اگر الآن خاسگار خوب دارن و با توجه به اینکه سنی ندارن هم باز هم خاسگار خوب خواهد آمد.ایشون الآن همینن...با همین اخلاق...قرار نیست با یک بله گفتن معجزه شه و بشن خانوم خونه...ریسک بسیار بالایی هست.