خيلى احتياج به راهنمايي دارم
سلام.
نميدونم ازكجا شروع كنم چون حتى شرم ميكنم بخوام بگم اين مسله رو.
حدود7.8 ماه پيش من با پسرى آشنا شدم كه مسير زندگيمو تغير داد.هميشه نظر زياد خوبىبه پسرا نداشتم،ولى نظرم كاملا تغير كرد،پسرى كه بهش علاقمند شدم در واقع فوق العادس هر زمانى پشتم بوده و حمايت كرده منو كسىكه سر تا سر خوبياش هميشه تو ذهنو قلبمه.
شايد واستون سوال بشه كه چرا اينقداعتماد دارم بهش يا مطمئنم،چون ميشه گفت از اون دست از آدماس كه قلبشونوميشه خوند.
مشكل من اينجاست كه خيلىبهش دروغ گفتم اون حتى عكس واقعى منو نديده يعنى من عكس كسى ديگه رو جاى خودم به اون نشون دادم نه تنها يه عكس بلكه 50 عكس.
من و مامانش تلفنى با هم ارتباط داريم و حتى ميخواد با خونوادم صحبت كنن.اما مشكل من و دروغام كار دستم داده،به اون پسرعلاقه زيادى دارم چند ماهيه ميخوام واقعيت و بگم اما ترس از دست دادنش داره ميكشتم،بخاطراينكه ما محل زندگيمون از هم خيلى دوره،تو اين مدت خيلى تلاش كردم اين قضيه رو درست كنم اما به اين سادگي ها نيست كه با يه ببخشيد حل بشه ميخواستم اين رابطه رو تموم كنم تا آبرم نره اما وابستگيه منو اون خيلىزياده.دوستايىكه
كمكم ميكنن گفتن برو اعتراف كن اونا نميدونن چقد سخته كه اين مشكلوبه كسىكه فوق العاده مورد اطمينانشم بگم واقعا خجالت ميكشم اين قضيه داره داغونم ميكنه لطفا كمكم كنين.
RE: خيلى احتياج به راهنمايي دارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
با سلام
پیشنهاد میکنم عنوان فعلی تاپیک خود را تغییر دهید(در همین تاپیک اعلام کنید تغییر میدهیم)زیرا عنوان فعلی کلی هست، و مورد توجه قرار نمیگیرد،
RE: خيلى احتياج به راهنمايي دارم
سلام ساناز جان:72:
عزیز دلم تو واقعا دختر خوش قلب هستی وبه این خاطر به تو تبریک میگم:72:
ساناز من واقعا ناراحتی شمارودرک میکنم و میدونم چقدرسخته جدایی از کسی که به وجودش احساس نیاز میکنی
حتما روزهای سختی رو پشت سر میذاری....
ساناز جان بعضی وقتا آدمها خودشون با دست خودشون به هلاکت می افتن وبایدبرای جبرانش ، تاوان بدن.عزیزم خوبی قضیه اینجاس که بعضی ها نمیدونن تاوانی که پس میدن از کجاس واسه همین میرن تو عمق عذاب.اما ساناز ما خودش اعتراف میکنه که کارش ناپسند بوده و میدونه اگه بخواد حقیقترو عیان کنه ممکنه تاوان بده.عزیزکم بهتره شجاعتتروتکمیل کنی و یک بار ازش بخوای با هم قرارحضوری بذارید واون شمارو ببینه.وشما درنهایت صداقت همه چیزرو براش بگید.وبگید که واقعا از صمیم قلبتون متاسف هستید از این بی تجربگی که کردید..وباز هم ازش بخواید که تصمیم نهاییرو خودش بگیره.چون واقعا اگرشما خودت رو جای اون پسری که ساخته ذهنش از شما چیز دیگس بذارید معلون نیس چه واکنشی داشته باشید.به نظر من این مورد رو تلفنی یا اینترنتی باهاش درجریان نذارید
.به خاطر آیندتون این شجاعتو بپذیرید ومطمعنم شما توی این رابطه فقط منافع خودتونرودرنظر نمیگیرید که اگه منو نپذیره چه کنم؟ چون واقعا خطایی سنگین اما به یاری حق قابل عفوه و درضمن صداقت شما هم چنین اجازه ای رو نمیده
دعا کن و از خدابخواه که کمکت کنه.زندگی هنوز در جریانه.
امیدتروازدست نده دوست خوبم:72::46:
RE: خيلى احتياج به راهنمايي دارم
سلام دوست عزیزمنم روزاول بایه نفراشناشدم وعکس کس دیگه روبهش نشون دادم تادوسه ماهی طول کشیدوان بهم علاقمندشده بودوهربارکه ازم میخواست ببینمش یه بهونه میوردم تااینکه یک ماه پیش خودم خسته شدم ازدورغ هایی که بهش گفته بودم وبه همه چیزاعتراف کردم وان امدمن دیدچون خودم گفتم قبل ازاینکه خودش بفهمه نه تنهاناراحت نشدتازه خوشحالم شدوالان بیشترازهروقت دیگه براش عزیزم ونمیتونه ازم جدابشه .اگه ازمن میشنوی خودت بهش بگو امیدت به خداباشه
RE: خيلى احتياج به راهنمايي دارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Sanazz
مشكل من اينجاست كه خيلىبهش دروغ گفتم اون حتى عكس واقعى منو نديده يعنى من عكس كسى ديگه رو جاى خودم به اون نشون دادم نه تنها يه عكس بلكه 50 عكس.
از صاحب عکسها برای دادن عکسش به دیگری اجازه گرفتی؟
RE: خيلى احتياج به راهنمايي دارم
دوستان لطفاً از دادن هرگونه راهنمایی تا زمانی که مراجع عنوان مشخص برای تاپیک ارسال نکرده خود داری کنید .
.