ناتوان از پیشنهاد ازدواج

سلام
خانمی هست که قبلا توی دانشگاه با هم بودیم
یک مدت باهم رابطه داشتیم البته یک رابطه ساده، اون موقع ازش خوشم اومد ولی وقتی متوجه شدم
به کس دیگه علاقه دارم نتونستم این کار رو بکنم. بخاطر همین این رابطه تموم شد حالا بعد از سالها اون
برگشته دائم هم میگه من از ارتباط قبلیم پشیمونم. الان هم باز نمیتونم بهش بگم چون فکر میکنم اون یک
رابطه کاملا ساده رو میخواد و از طرفی فکر میکنم منو دوست داره، ولی من میخوام پیشنهاد ازدواج بدم و سریع هم خانواده رو درگیر این قضیه کنم.

الان مشکلم اینه چجوری بهش بگم چون میترسم ناراحت بشه، الان هم درگیر جدا شدن از اون پسره هست

سلامم
یعنی اون با یه پسر دیگه ارتباط داره و تو میخوای بهش پیشنهاد ازدواج بدی؟؟؟

دلیلت برا این ازدواج چی هست؟
معنی و معیار دوست داشتن از نظر تو چی هست؟

ممنون
تنها ارتباطی که هست تهدیدات اون پسر هست
درباره معیارهام فکر کردم، تو این قضیه خیلی کلنجار رفتم
در ضمن ارتباطی که داشته مخفیانه نبود و خانوادش در جریان بودن

سلام آقای مهبانگ.

خوشحال شدم دیدم نوشتید دوس دارید با اطلاع خانواده ها پیش برید.

به نظر من، شما باید اجازه بدید که رابطه ایشون با این آقا تموم بشه، آسیب هایی که ممکنه متحمل بشن رو پشت سر بذارن، وضعیتشون تا حدی به تعادل برسه، بعدش، اگه خواستین پیشنهادی بهشون بدین.
چون فکر نمیکنم در شرایط خوبی برای محک زدن شما و تطابق با معیارهاش داشته باشه. بیشتر برای پر کردن خلائی که بوجود میاد و برای حمایت و پشتیبانی در این شرایط سخت، به حضور شما احتیاج پیدا کرده. (البته این تعبیر و تفسیر من، از روی صحبتای شماست)


یک نکته ی دیگه، اینکه با آقای دیگه ای در ارتباط بودن، برای خود شما مساله ای نیست؟ نسبت به این موضوع حساسیت خاصی ندارید؟ سطح اعتقاداتتون در یک سطح هست؟


سن خودت و دختر خانم رو هم نگفتین.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر مهربون

سلام آقای مهبانگ.

خوشحال شدم دیدم نوشتید دوس دارید با اطلاع خانواده ها پیش برید.

به نظر من، شما باید اجازه بدید که رابطه ایشون با این آقا تموم بشه، آسیب هایی که ممکنه متحمل بشن رو پشت سر بذارن، وضعیتشون تا حدی به تعادل برسه، بعدش، اگه خواستین پیشنهادی بهشون بدین.
چون فکر نمیکنم در شرایط خوبی برای محک زدن شما و تطابق با معیارهاش داشته باشه. بیشتر برای پر کردن خلائی که بوجود میاد و برای حمایت و پشتیبانی در این شرایط سخت، به حضور شما احتیاج پیدا کرده. (البته این تعبیر و تفسیر من، از روی صحبتای شماست)


یک نکته ی دیگه، اینکه با آقای دیگه ای در ارتباط بودن، برای خود شما مساله ای نیست؟ نسبت به این موضوع حساسیت خاصی ندارید؟ سطح اعتقاداتتون در یک سطح هست؟


سن خودت و دختر خانم رو هم نگفتین.

---

ممنونم از شما
فکر میکنم قبلا متوجه علاقه من شده بود و چون اون موقع به اون پسر علاقه داشت نتونست با اینکه
منو بیشتر دوست داشت، از طرفی ارتباط ایشون با اطلاع خانودشون بوده.
این خانم یکسال ازمن بزرگتره من 29 و ایشون 30 سال دارن

بله. متوجه شدم.

بازم نظرم اینه که کمی باید صبر کنید. نمیدونم نظرم چقدر درست و کارشناسانه هست.

در مورد اینکه میگید ممکنه ناراحت بشه و رابطه کاملاً ساده بخواد، راستش با اطلاعی که من دارم، فکر میکنم دختر خانم، اونم توی سنی که گفتید، دوس داره یه رابطه ی جدی و منجر به ازدواج داشته باشه.
از روی چه چیزی این برداشت رو داشتید؟

نمیدونم همینطوری دارم میگم، به نظر شما الان بهش بگم که بعد از تموم شدن این ماجرا میخوام با شما صحبت کنم یا بذارم کامل تموم بشه

[color=#2F4F4F][b] سلام دوست عزیز!!

من کارشناس نیستم ولی اینو بارها شنیدیم که حد اقل 6 ماه زمان لازمه تا انسان از رابطه قبلی و پیامد های عاطفی اون بیرون بیاد. (که البته به نظر من برای یک زن این زمان خیلی طولانی تر خواهد بود).

حالا شما به فکر ازدواج و خواستگاری از ایشون هستید در حالی که ایشون حتی رسماً از این رابطه بیرون نیامده اند؟

صبر به میزان فراوان چیزیه که شما الآن بهش نیاز دارید... یک صبر سازنده یعنی عملا دست به کاری نزنید... اما خودتون رو برای ازدواج آماده کنید... روی خودتون کار کنید...

میشه در مورد این جمله بیشتر توضیح بدهید حد اقل برای خودتون این مسئله رو حلاجی کنید:
"فکر میکنم قبلا متوجه علاقه من شده بود و چون اون موقع به اون پسر علاقه داشت نتونست با اینکه
منو بیشتر دوست داشت"

شمارو بیشتر دوست داشت ولی رفت با کس دیگری؟ به نظرتون (البته اگر تفسیر شما درست باشه) چنین انسانی ثبات احساسی دارد؟ اصلا میدونه چی میخواد؟ به پختگی لازم برای ازدواج رسیده؟

براتون آرزوی بهترین تصمیم گیری رو دارم

بله اینم که شما میگید درسته ثبات احساس ولی خودش میگه اشتباه کردم
الان فقط این سوال رو دارم تو این موقعیت پیشنهادی بدم سربسته یا نه؟