میخوام ازدواج کنم ولی میترسم.

سلام.امیدوارم همتون خوب باشید.تازه عضو شدم و واقعا به کمکتون احتیاج دارم.22سالمه تو یه شهر کوچیک زندگی میکنم،شهری که همه ی خبرا توش زود میپیچه حالا چه تو فامیل چه تو کل شهر.حدود یک سال پیش با یه پسری دوست شدم تا چند ماه همه چی خوب بود اما بعد از یه مدت طرف ازم خواست تا باهاش رابطه ی جنسی داشته باشم.راستش یکی از دوستای نامردم شماره ی خونمون داده بود به طرف اونم صبح تا شب تک میزد خونمون و چون میدونست میترسم همش تهدیدم میکرد منم که نمیخواستم خونواده بفهمن (گفتم که بعد تو کل فامیل پخش میشد)مجبور شدم باهاش دوست بشم ولی وقتی ازم خواست رابطمون از حد معمولی فراتر بره مجبور شدم به خونواده بگم.بعد اونم که دید خونوادم درجریانن کشید کنار با اینکه فقط پدرم پای تلفن با طرف صحبت کرد،منم تازه اون موقع فهمیدم که چون میدونسته من میترسم کسی بفهمه الکی تهدید میکرده وگرنه کاری نمیتونسته بکنه.تا الان هم خداروشکر مشگلی واسم پیش نیومده.ولی یه مدته یه خواستگار سمج واسم اومده که موقعیتش هم خوبه ولی میترسم قبول کنم وطرف زندگیمو به هم بریزه.زده به سرم که به خواستگارم موضوع رو بگم ولی خونواده میگن لزومی نداره یه دوستیه ساده بود که تموم شده اما من خیلی میترسم.یعنی امکان داره همچین کاری بکنه؟لطفا کمک کنید تو برزخ گیر کردم دارم دیوونه میشم.

یعنی کسی نیست که جواب منو بده؟:302:

سلام دوست عزیز به همدردی خوش اومدی

جایی برای نگرانی نیست.خصوصا اینکه خانوادت از جریان مطلعن.این واقعا برات یه برگ برنده است.نیازی نیست تا قبل از اینکه خواستگارت ازت بپرسه تو چیزی بهش بگی و براش دلمشغولی ایجاد کنی...اگر هم ازت پرسید بگو یه نفر مزاحمت تلفنی برات ایجاد میکرده و خودت خونوادت رو با خبر کردی و اونا هم باهاش برخورد کردن.همین.

نگران هم نباش اون مزاحم هیچ کاری نمیتونه بکنه.

البته این به شرط اینه که ازتو عکس یا فیلمی نداشته باشه..اگه نداره نگران نباش..به خدا توکل و به جای اینکه ذهن و وقتت رو با این موضوع هدر بدی روی شناخت خواستگارت تمرکز کن.

خونوادت هم که پشتیبانتن.پس جای نگرانی نیست

موفق باشی

ممنون دوست عزیز.تا جایی که من میدونم فیلم یا عکسی نداره ولی اگه هم داشت به نظرتون تا حالا رو نمیکرد؟

منظورم این بود که خودت بهش داده باشی یا خودت مطلع باشی..با این چیزی که میگی حتما نداره و گرنه از اون بابت تهدید سوءاستفاده میکرد.

پس خیالت راحت و با کمک خونوادت روی شناخت خواستگارت زوم کن.و درس عبرت رو از اتفاقی که افتاده بگیر...اینکه چون شماره خونتون رو داشت به دوستی باهاش تن دادی اشتباه بود..وقتی ادم از ترسی به یه اشتباه تن بده.اشتباهات بعدی هم پشت سرش میان.مثل دروغ که دروغ میاره.

تو هم از این به بعد ترس رو توجیه هیچ کار اشتباهی نکن

موفق باشید

شاید چون شهرتون کوچیکه ادماش هم به کار هم کار دارن می ترسی. مثلا حالا اون دوست قبلیت چی داره که به خواستگار یا شوهرت بگه؟ فکر نمی کنم لازم باشه بترسی.
اینطور که می گی دوستی ای هم نبوده. یک طرفه و به اجبار اون پسره بوده. با پست بهار66 موافقم. ترس نباید دلیل اشتباه بشه. هر کاری که درسته انجام بده.

ممنون از راهنماییتون.با نظرتون موافقم اگه همون موقع به خونوادم میگفتم الان اینقد نگران نبودم ولی خب حالا کار از کار گذشته.همیشه هم سعی کردم کاری نکنم که جلو روی بقیه شرمنده باشم واسه همینم میترسم طرف تو زندگیم مشگل ایجاد کنه وبعدش همه چی به هم بریزه.همه ی دوستامم میگن وقتی کاری نکردی چرا میترسی؟راستم میگن ولی من ترسم از اینه که واسه خواستگارم این موضوع قابل هضم نباشه و اینکه وقتی بعد از عقد بفهمه نتونه با موضوع کنار بیاد و همه چی به هم بریزه اونموقع دیگه واقعا آبرو ریزی میشه .:(

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

همه میدونید که اگه کاری کرده باشم خیلی راحت از طریق پزشک قانونی قابل تشخیصه،از اون نظر خیالم راحته.خواهشا فک نکنید چیکار کردم که اینطوری میترسم.

با سلام.دوست عزيز بيش ازهمه چيزي كه درپستهايت جلب توجه ميكند نقش ترس در تصميم گيريهايت است! اتفاقي بوده كه افتاده(وصدالبته اتقاف مهم وپررنگي نيست،وفقط به واسطه ي ترسهاي توست كه اين قدر پررنگ شده) وعاقلانه ترين رفتار بعد از اين اتفاق درس گرفتن از آن است.اما اين جا بازهم به جاي درس گرفتن به ترسهايت پناه بردي!كه اگر بفهمد،واگر نتواند هضمش كند وحتي تا مرحله ي نتيجه گيري هم رسيده اي كه نكند آبروريزي شود!

با نظر بهار 66 موافقم،فقط اگر چيزي پرسيد اشاره كن،آن هم نه با ذكر جزييات كه فقط حساسيت زاست.
اگر در آينده هم از جانب آن آقا(كه بسيار بعيد به نظر ميرسد)يا هر كس ديگري مشكلي از اين دست برايت پيش آمد خانواده ات را در جريان بگذار.
بيش از اين هم به ترسهايت مجال عرض اندام نده،كه امروز خودشان را در مسائل كوچك نشان ميدهند ولي فردا ممكن است زندگيت رافلج كنند.به جاي فكر كردن در مورد ترسهايت انرژيت را روي مراحل شناخت خواستگارت تحت نظر خانواده ها ورشد عقلي عاطفي خودت صرف كن.
موفق باشي

نمیدونم چرا اینطوریم بخدا.همیشه حتی اگه موضوع مهم هم نباشه تا مدتها فکرمو مشغول خودش میکنه،دوستام همیشه میگن خودگیری داری.ممنون که وقت گذاشتید وکمکم کردید.:46: