والدینم برای ازدواجم با تموم فامیل مشورت میکنن.چیکار کنم؟
:):):)
سلام سلام خوبید؟
باز من و یه سوال دیگه.........میخوام هر چی اطلاعات تو سلولهای خاکستری مغزتون هست رو بگیرم.
سوال من اینه که وقتی برای من خواستگاری میاد پدر و مادر بزرگوار من جریان رو به همه اقوام میگن و با کل فامیل مشورت میکنن..مرتب به خاله هام زنگ میزنه یا حضوری باهاشون صحبت میکنه...
انقد که گاهی اونا کمی کلافه میشن..گمونم پدرم ترجیح میده دیگران نظرشو تایید کنن چون چندبار خالم با پدرم بحثش شد و بهش گفت تو داری به این دختر (یعنی من ) زور میگی و دیگه با من مشورت نکن.
به عموم داییم و ..هم مرتب زنگ میزنه..با زن داییم مشورت میکنه.گاهی حتی فامیل دورتر..و یعنی فقط خواجه حافظ شیرازی بیخبر میمونه.
در حالیکه اقوام ما اصلا به کسی چیزی نمیگن...فقط یه روز زنگ میزنن و بقیه رو برای نامزدی یا عقد دعوت میکنن..
از این موضوع راضی نیستم و بارها ازشون خواستم بین خودمون بمونه..و به دیگران نگن..حالا این وسط اگه یه نفر خاله دایی عمو گفت نه این مورد خوبی نیست دیگه پدرم نظرش برمیگرده و جوابش منفی میشه..چندان هم مهم نیست دلایل اون طرف سلیقه ایه نه معیار اصلی...
به نظرتون من چیکار کنم که پدرم دیگه این مسائل رو به دیگران نگه و اونا رو وارد تصمیم گیریمون نکنه.راستش این موضوع یه ترس بدی تو جونم انداخته که باعث شده نذارم کسی بیاد خونمون خواستگاری.
پدرم انقد که با اونا مشورت میکنه تو زمینه خواستگاری به من نمیگه یا وقتی باهام حرف میزنه هی میگه خالت اینطوری گفت..زن داییت اونطوری گفت..عموت اینو گفت
خوب من اصلا بعضی از اقواممونو برای مشورت قبول ندارم چه برسه به اینکه نظرشون تو ازدواجم تاثیر بذاره.
ممنون از پاسختون.:72:
موفق باشید
RE: والدینم برای ازدواجم با تموم فامیل مشورت میکنن.چیکار کنم؟
سلام بهار.
من هم مادرم در حد خیلی خفیفی این اخلاق رو دارن. یعنی داشتن. الان خدا رو شکر بهتر شدن. البته اگه یواشکی همه در جریان قرار نگیرن:)
بهار، چه جوری به پدر مادرت میگی؟
چه جوری ناراحتیت رو ابراز میکنی؟
با همون فامیلایی که پدر و مادرت اونا رو در جریان میذارن، اونقدری صمیمی هستی که مثلاً به خاله ت بگی از این شرایطی که پدر و مادرت برات ایجاد میکنن داری اذیت میشی و ازش بخوای به مادرت بگه "نظر ما رو نپرس. ما که ندیدیمشون، نظرمون نمیتونه اونقدر درست و عادلانه باشه."
با خاله ت انقدر راحت هستی؟ یا تاثیری داره به نظرت؟
RE: والدینم برای ازدواجم با تموم فامیل مشورت میکنن.چیکار کنم؟
این حس مادرانه وپدرانه هست که دوست دارند دخترشون خوشبخت بشه.
بخاطره همین از همه سوال میکنند که خیالشون راحت بشه. که در انتخاب دامادشون اشتباه نکرده باشن.
با این اوضاع زمونه یه جورای ترس در دل پدرمادرت وجود داره .این ترس باعث میشه که تا خواستگاری برات میاد همه رو در جریان بزارند .
امر طبیعی هست ومعمولا مادر با خواهراش مشورت میکنه. ویا با برادراش.
فقط مادرشما کمی حساسیتش بیشترشده وبه همه میگه.
مگه با مادرت رو در وایسی داری بشین مثل مادر ودختر باهاش صحبت کن.معمولا که دخترا با مادراشون راحتن.
RE: والدینم برای ازدواجم با تموم فامیل مشورت میکنن.چیکار کنم؟
با صحبت بهشون میگم..مثلا میگم واقعا لازم نیست به همه بگی..ما خودمون تصمیم بگیریم بهتره...ولی گوش نمیده باز میره بهشون میگه..خاله هام بهش گفتن که خودتون تصمیم بگیرید بهتره ولی بابام انقد بهشون میگه تا اونا بلاخره یه نظری بدن...یه بار خالممو ورداشت اورد تو مجلس..خالم بنده خدا نمیدونست قضیه از چه قراره..بهش گفته بود بیا خونمون..تو خونه براش توضیح داده بود که قضیه چیه؟
اما عموم بشدت علاقه داره تو این مسائل بیاد و اگه خلاف نظرش بگیم حسابی ترش میکنه..یه بار مرتب بهم زنگ میزد و دیگه اواخرش خسته شدم و بهش گفتم حرفاتون درست اما سلیقه من متفاوت با شماست..نمیدونید چیکار کرد؟میگفت اگه اینطوره چرا از من نظر میخواید؟منم روم نمیشد بگم من نظر نخواستم بابام داره از همه نظر سنجی میکنه..از اونور هم زنگ زد به بابام کلی پشت سرم حرف زد.
یا مثلا زن داییم خیلی اهل غیبته و هر چی بشه سیر تا پیاز کف دست همه میذاره..دروغ نمیگه اما هر راست خصوصیمونم بفهمه به بقیه میگه
حالا خودشون همه کار میکنن هیچکی خبردار نمیشه..ما اب هم میخوریم همه میفهمن.
اگه بذارم بابام کل فامیل رو ورمیداره میاره مجلس خواستگاری..اما اونا به همه زنگ میزنن و واسه نامزدی و عقد دعوت میکنن..اگه عقد محضری هم باشه که فقط واسه عروسی.
---------------------------------------------------
یعنی این طبیعیه که به همه فامیل بگن؟
خوب وقتی کسی سلیقه ای نظرش منفی باشه نظر پدرم برمیگرده...اصلا همه ادمها که خیر خواه نیستن.یکی دو نفر غرض ورز هم پیدا میشن.
با مادرمم حرف میزنم اما چه فایده.
نخندینا..مامانم با خوهراش تلفنی که حرف میزنه مثلا میگه اره بهار الان از سر کار اومد.میگه گرسنمه..
شوهرم دیشب اینو بهم گفت..کلاس خواهر بهار دیروز کنسل شد..استادشون مریض بود..امروز قورمه سبزی پختم..گوشتش زیاده..شوهرت خوابه؟انرفته بیرون؟دختر فلانی چیکار کرد؟
یعنی تا این حدااااااااااااااا..همه میدونن تو خونمون دقیقا چه اتفاقی افتاده
RE: والدینم برای ازدواجم با تموم فامیل مشورت میکنن.چیکار کنم؟
واي بهار
نميدونم بخندم يا گريه كنم!!! خيلي مادرامون شبيه همن، دقيقا همه فاميل ما هم از همه چيه خانواده ما خبر دارن.
اينكه پدرت اين اخلاق ها رو داره خيلي سخته. من حس مي كنم راهايي كه واسه ما وجود داره اينكه يا بذاريم وقتي پير شديم ازدواج كنيم تا حداقل از روي ظاهرمون بفهمن ما هم بزرگ شدين يا اينكه زمين و زمان رو بهم بريزيم كه به خواسته هامون برسيم. البته اين روش دوم خيلي موقع ها براي كسايي كه ديدم نتيجه داده ولي با توجه به مطالبي كه توي اين سايت ياد گرفتيم راه درستي نيست. و يا اينكه از اين مملكت بذاريم بريم، چون ظاهرا مستقل شدن توي يه كشور خارجي از مستقل شدن ما تو همين كشور براي پدر مادرامون مورد قبول تر و راحتتره!!!
خلاصه نميدونم، فكر كنم اگه تاپيك همديگرو دنبال كنيم + تاپيك دختر مهربون رو چيزهايي دستگيرمون بشه
فقط من يك صحبت با جناب كبوتر داشتم و اينكه: مگه بقيه، پدر و مادر نيستن كه با بچه ها شون اينطور برخورد نمي كنن؟؟ بقيه حس پدر و مادرانه ندارند يا اونها نمي خوان دخترشون خوشبخت بشه؟؟
پس اين اگر هم دليل كار اونها باشه، منطقي و قابل قبول نيست