چگونه در ذهنم حریم شخصی خود را کاهش دهم!
سلام دوستان
بازم به مشکل بر خوردم!:163:
دوره ی کارشناسی، توی خوابگاه بودم، چون باره اولم بود خوابگاهی می شدم و کم تجربه بودم، بسیاربسیار اذیت شدم، متأسفانه بچه های اونجا از حریم شخصی بویی نبرده بودند! منم که نمی دونستم اونا این شکلی هستند، و فک می کردم خودشون رعایت می کنند، از اول هیچی نگفتم، بعدش که متوجه شدم، نتونستم به طور کامل حد و مرزشون رو مشخص کنم!
این شد که از تجربه م در مقطع تحصیلی بعدی استفاده کردم و اصلاً اذیت نشدم، حریم شخصی م رو اونجور که می خواستم مشخص کردم و زندگی کاملاً مستقلی داشتم و راضی بودم (البته الآن می فهمم چقد خوشبخت بودم)!
الآن حدود 9 ماه هست که من به خونه برگشتم و هم خودم رو دیونه کردم هم بقیه رو!
از همون ابتدا من به خانوم حریم شخصی معروف بودم، ولی الآن می گن تو از حد حریم شخصی هم گذشتی!
من فک می کردم انسان منعطفی هستم و خودم رو با شرایط زود وفق می دم، اما الآن می بینم که این جور نیست و می خوام همون زندگی که در خوابگاه داشتم رو اینجا هم داشته باشم که این غیره ممکن است!
من هیچ وقت نمی تونم با اعضاء خانوادم مثه بچه های خوابگاه رفتار کنم و یه چیزه دیگه این که اصلاً جدی نمی گرین و فک می کنن من تغییر کردم و باید اصلاح بشم!:302:
از این که کسی وسایلم رو جابه جا کنه متنفرم،
از این که کسی دست به وسایلم بزنه!!!
از این که کسی سرک بکشه به دفترام یا کمدم!
از این کسی به تلفن همراهم دست بزنه!
از این که کسی به لباسام دست بزنه!
حتی خوراکی هایی که خودم درس می کنم و می ذارم تو یخچال و یک ساعت بعد که می رم می بینم ظرفشم خورده شده!:163:
دارم دیونه می شم! روزی صد بار می گم دست نزن!
RE: چگونه در ذهنم حریم شخصی خود را کاهش دهم!
منم تو خونه مین جووریم همش دعوا و بحث دارم که چرا چیزهای منو جابجا کردین
چرا فلان چیز نیست
چرا دفترهامو خوندین
چرا اونو برداشتی!!!!!
باورت نمیشه انقدر حساسیت ایجاد شده تو خونه هر چی گم میشه اول میان اتاق منو میگردن
حتی خواهرم که ازدواج کرده وقتی میاد خونمون همه چیزمو چک میکنه
مامانمم میگه مثلا داشتم تمیز میکردم!!!
منم خیلی تلاش کردم حریم شخصی درست کنم تو خونه(دقیقا بعد خوابگاه منم اینجوری شدم)
اما نشد که نشد
الان یک سالی هست بیخیال شدم
همه چیمو میزارم دم دست که راحت باشن
فکر کنم باید کاری کنی نفهمن تو حساسی اگه متوجه حساسیتت بشن بدتره
من با این روش الان خیلی راحت شدم
RE: چگونه در ذهنم حریم شخصی خود را کاهش دهم!
ما که توخونه مون دقیقا اینا رعایت میشه مثلا اگه از صب تا شب گوشی یکی زنگ بخوره هیچ کس حق نداره ج بده تا خودش نخواد ، یا حتی اگه جا گذاشته باشه.
RE: چگونه در ذهنم حریم شخصی خود را کاهش دهم!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ایوب
سلام دوستان
علیک رفیق!!
از این که کسی وسایلم رو جابه جا کنه متنفرم،
از این که کسی دست به وسایلم بزنه!!!
از این که کسی سرک بکشه به دفترام یا کمدم!
از این کسی به تلفن همراهم دست بزنه!
از این که کسی به لباسام دست بزنه!
حتی خوراکی هایی که خودم درس می کنم و می ذارم تو یخچال و یک ساعت بعد که می رم می بینم ظرفشم خورده شده!:163:
یعنی ایوب عزیز تو واقعا از این رفتارها ناراحت میشی؟
حالا سرچ تو تلفن همراه یه چیزی، ولی اگه یکی از اعضای خانوادت دست پختت رو بخورن چه ایرادی داره؟ یا لباس هاتو مرتب کنه....
ببین عزیزم اینایی که ازشون صحبت میکنی خانوادت هستند، نه هم اتاقی های خوابگاه که چند صباحی با همید و بعد هر کی میره سی خودش و شاید هیچ وقت دیگه همو نبینید...
حریم خصوصی در شکل گیری استقلال انسان ها خیلی مهمه و تقریبا همیشه لازمه حتی در برابر همسری که از هر کسی ممکنه به آدم نزدیک تر باشه. ولی این حریم انعطاف پذیره.
شما ارتباطت با استادت یه جوره ، رفتارت با همسایه ات به یه صورته، رابطه ایت با دوستت یه شکل دیگه.
حریم خصوصی ما که بخشی از همین ارتباطه هم بر همین اساس متغیره.
نمیشه همون قدر از خواهرت فاصله بگیری که از یه هم اتاقی.
پس:
1) تعریفت رو از حریم خصوصی، از یک سد در برابر همه انسان ها به یک حایل نامحسوس میان تو و دیگرانی که دوستت دارند، تغییر بده. (نمیدونم اگر روستا های شمال رفته باشی هنوز هم تو بافت قدیمی اونجا خونه هایی رو پیدا میکنی که با یه پرچین از هم جدا شدند. و اگر پای صحبت صاحبان پیرشون بشینی، برات از خاطرات زیباشون با همسایه ها و اینکه هیچ وقت کسی به زمین اون یکی نظر نداشته میگن. همون پرچین کافی بود برای اینکه هر کس حد خود رو بدونه... حالا نگاه کن طرف دور زمینش رو دیوار میکشه، سرایدار میذاره... یه روز صبح پا میشه و میبینه زمینش صاحب پیدا کرده...... دیوار هم کافی نیست اگر حرمت ها باقی نمونه) پس این رفتار پرخاشگرانه رو بذار کنار. یه پرچین سبز کفایت میکنه
2)خودت رو یه مقدار از بند مالکیت رها کن... موبایل من درسته، ولی غذای من؟!!!
3) یه خورده بیشتر شریک شو... مثلا اگر مامانت به قول تو به دفترت سرک میکشه مثلا به بهانه مرتب کردن اتاقت، تو هم باهاش همراه شو بهش کمک کن یا اصلا نذار اتاقت نا مرتب بشه که نیاز به تمیزی مادر داشته باشه.
4) با جوانه موافقم. صلاح نیست که دیگران از حساسیت های ما با خبر باشند. در واقع همین حفظ اسرار در مورد حساسیت های ما، خودش بخش بزرگی از حفظ همین حریم خصوصی هست که نگرانن هستی!!!
5) حتما یه فکری برای تصویرت در ذهن خانوادت به عنوان خانوم حریم خصوصی بکن!
و نهایتا اینکه خودت همه جوره به حریم خصوصی دیگران احترام بذار!!!!
RE: چگونه در ذهنم حریم شخصی خود را کاهش دهم!
جالبه من یه ساله که خابگا نیستم بعدش اینجوری شدم الانم کمی اینطورم ...البت به بخاطر اینکه تو خابگا بودم چون اعتقادم اینه دوس ندارم کسی لباسامو مرتب کنه به کاغذام دس بزنه البته من فقط رو مامانم حساسم به خاطر اینه که کمی وسواسیه..اما شما اگه ناراضی هستی ازین وض باید اعتقاداتتو تغییر بدی..به خودت القا کنی که باشه چون منو دوس دارن به وسایلم دس میزنن حواسشون بهم هست و... سخت نگیر و حساس نباش
چه خوش گفت جوانه :تا توخونه حساس باشی میپانت
RE: چگونه در ذهنم حریم شخصی خود را کاهش دهم!
ایوب این که خیلی طبیعیه (البته شاید فقط واسه من باشه :D ) منم چند بار یه چیزی تو یخچال گذاشتم داداشم برداشت خورد کلی عصبانی شده بودم :D اس ام اس هام رو که کسی بدون اجازه بخونه دیگه هیچی :D اصلا نمیتونن هم بخونن به گوشیم کد دادم :311:
بعد هم من و خواهرم و کلا همه اعضای خانواده از دست مامانم عاصی میشیم بعضی موقع ها که یه چیز رو برمیداره میذاره جای دیگه و نمیتونیم پیداش کنیم :316:
کلا من هم اینطوریم و اگه کسی با اجازه دست به وسایلم بزنه یا مثلا اجازه بگیره بگه گوشیت رو بده ببینم ناراحت نمیشم ولی اگه بدون اجازه باشه حسابی عصبانی میشم. نمیدونم شاید درست نباشه ولی از بچگی کلا اینطوری بودم ^_^