علاقه شوهرم به چت و فیلم های جنسی (خسته شدم از خیانت)

تروخدا کمکم کنید نمیدونم چکار کنم ما سال 88 باهم ازدواج کردیم وزندگی شیرینی داشتیم اما بعضی چیزها خیلی ازارم میده که اون هم علاقه واعتیادشوهرم به فیلمهاوعکسهای پورنو هستش اول سعی میکردم همراهیش کنم تا با هم ببینیم اما اون دیگه شورشو دراورده بودومن خسته شدم وکلی دعوامونشد واون قول داد که دیگه نگاه نکنه وحتی زدو کامپیوترش رو هم شکست وقول داد دیگه نگاه نکنه اما قولهاش موقتی وبعد یه مدت دوباره همون اش وهمون کاسه جوری که زندگیمونو مختل میکردخیلی سعی کردم که کمکش کنم که دیگه طرف این چیزا نره اما نشد تا یه روز که دیدم با یه زن هرزه تو فیس بوک چت کرده وکلی حرفهای س ک س ی به هم گفتن خیلی داغون شدم گفتم ترکت میکنم ومیرم ولی اون باز هم گریه کرد والتماس کرد وگفت اشتباه کرده ودیگه تکرار نمیشه ومن باز بخشیدمش چون دوسش دارم به خدا خیلی بهش میرسم ومحبت میکنم جوری که خانوادش بهم میگن خیلی لووووووسش کردی ..تا دوهفته پیش که دیدم دوباره با چندتا خانوم تو چت روم چت کرده وبرای یه عکس سک سی کلی التماس شونو میکنه داغون شدم اخه در شان اون نیست که برا یه عکس اینطور التماس کنه .این بار دیگه تحدیدمو جدی کردمو رفتم به مادرش گفتم واون هم باش برخورد کردباز همسرم جلوی مادرش قول دادوگفت که دیگه نمیره سمت این چیزا و.....واگه باز من چیزی دیدم هرکاری خواستم بکنم من دوسش دارم نمیخواستم شخصیتش جلو کسی خورد بشه حتی مادرش وباز من بخشیدم ویه فرصت دیگه دادم تاامروز که فهمیدم با یه دختر اس ام اسی در ارتباطه داغووووووووووونم باز باش مطرح کردم وباز همون تراژدی تکرارشد ولی حالا تصمیم گرفتم یه مدت تنهاش بزارم وازش دور شم که هم اون بیشتر به خودش بیاد وفکراشو بکنه هم من اما اون میترسه که من ترکش کنم ولی من دوسش دارم ومیدونم ه اون هم منو دوست داره......وقتی ازش میپرسم چرا این کارو میکنی ایراد من چیه میگه که من براش جاذبه س ک س ی ندارم واین بیشتر منو داغون میکنه چون خیلی سعی کردم تو این زمینه براش چیزی کم نزارم....حالا چکار کنم برم یا بمونم؟؟؟؟حالا درسته که تنهاش بزارم چون اون هم خیلی داغونه.....یه مدت ازهم دورباشیم خوبه یا نه؟؟؟؟؟؟این هم بگم که ما هرد از خانواده ی نسبتا مذهبی هستیم وخانواده اون فرهنگی هست وخودش مهندس....

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

یعنی واقعا کسی نیست کمکم کنه:302:

دوست عزیزم ناراحت نباش انشاا.. بچه ها میان راهنماییت میکنن.
میدونم خیلی ناراحتی و درک میکنم
چقد تو روحیه و اعتماد به نفست تاثیر گذاشته.

عزیزم الان مسئله دو تا فرضیه داره یا شوهرت واقعا دچار مشکلی هست که معمولا این مشکلات ناخوداگاهه و خود فرد متوجه نمیشه.

یا شما بقول شوهرت جاذبه جنسی نداری.

بهتره همسرت رو حتما پیش یه مشاور ببری تا با تستهایی که میگیره بفهمه ایا مشکلی داره یا نه؟که به نظر من داره چون یه مرد نرمال تا رابطه جنسیش باب میلش نبود سراغ راه های دیگه نمیره.

اما جاذبه جنسی چیه؟
به نظر من جاذبه جنسی کاملا ایجاد شدنیه..وقتی شما هم از نظر ظاهر به خودت برسی...لباسهای تحریک کننده ارایش تحریک کننده داشته باشی و در نوع رابطتون کاملا خلاقیت داشته باشی و از همه مهمتر رابطه عاطفی قبل از فاینال کار هست..خوبه براش کمی حالت تشنه لب چشمه بردن و تشنه برگردوندن داشته باشی...بذار کمی حس شکار کردن داشته باشه و تو یه شکاری که اونو دنبال خودت میکشونی...از قدرت مردونش تعریف کن بذار حس مردانگی زیاد داشته باشه...رابطه چشمی قوی ایجاد کن...

رابطه جنسی و ارضا صرفا یه عمل فیزیکی نیست..مسائل عاطفی خیلی توش موثره.

واقعا نیازی نیست به مادرش بگی چون فایده ای نداره..

خودت هم ورزش کن..از پوستت مراقبت کن و درباره نوع رابطه و انتظاراتی که از هم دارین با هم صحبت کنید.

موفق باشید

به نظرم هنوز مسئله سکس واسه شوهرت حل نشده...احتمالا سوالات زیادی واسش هست..تجربه ای جز شما را نداشته وهمه چیز این کارا واسش جالبه....شاید زمان لازمه...من شخصا در مورد شوهرم اصلا این مسائل را نداشتم وبرام عجیب بود که هیچ گرایشی به این فیلمها نداره.....وواقعیتش فکر میکنم قبل ازدواجش همه کنجکاویاش ر ا برطرف کرده...الله اعلم.....آدمها با هم فرق دارن....من اعتقادی به لب چشمه وتشنه برگردوندن ندارم....مردها زن سهل الوصول دوست دارن تو س ک س ....همیشه آماده...شنگول وشوخ.....داغ...امتحان کن

مرسی دوستان از راهنمایتون من از این ناراحتم که میدونم تو این مورد براش کم نمیزارم چون خودم هات هستم همیشه بهترین ارایش وبهترین لباس روتو خونه میپوشم وخیلی باهم راحتیم وخیلی باش شوخی س ک س ی میکنم اتاق خوابمون یه چیزه منحصر به فرده خودم طراحیش کردم (رشته من گرافیکه)یعنی واقعا هرکس میاد خونمون مبهوت اتاق خواب میمونه همیشه براش سوپرایز دارم یعنی سعی میکنم یک نواخت نباشه زندگیمون ولی خیلی جاها کم میارم اصلا این ادم سیری ناپذیره خودش هم میگه واعتراف میکنه .....خیلی ناراحتم البته اینو بگم که من یکم اضافه وزن دارم ولی همیشه سعی میکنم جور دیگه این رو جبران کنم ودر حال حاظر دارم سعی میکنم به وزن سابق برسم ...اما همسرم اینقدر فیلم وعکس از نوجوانی تا حالادیده که واقعا توقعش بالاست ....همونطور که شما دوستان گفتین هنوز کنجاویش ارضاء نشده ووقتی ازش میپرسم که مثلا چرا اینطر چت میکردی میگه من منظوری ندارم فقط کنجکاو بودم ببینم چه جوریه...............

با سلام،

این 3 تاپیک رو هم مطالعه کنید:
http://www.hamdardi.net/thread-21002.html
http://www.hamdardi.net/thread-22037.html
http://www.hamdardi.net/thread-21379.html

موفق باشید.

این موضوع ذهن همسرت رو خیلی مشغول کرده و باید درمان بشه.
من فکر میکنم اگه درمان نشه خطرات زیادی برای خودش و زندگیتون داره

دوستان ممنون از همراهیتون ما دیشب خیلی با هم حرف زدیم وگریه کردیم ومن تصمیم داشتم برم ویه مدت تنهاش بزارم وچمدونم رو هم بستم همسرم شوکه شده بود وباور نمیکرد که واقعا دارم این کارو میکنم ورفت وبرام گل خرید واوردبعد من دیشب این متن رو دیدم که همسرم نوشته که خلا صه اشو براتون مینویسم کمکم کنید چکار کنم ؟؟؟ :

من امروز فهمیدم که چقدر پست وحقیرم وچقدر نامردم من خیلی کثیفم هیچ وقت یادم نمیره شب اول عروسی حقیقت واقعی ازدواج رو نفهمیدم انقدر فیلم وعکس کثیف دیده بودم که همه زنهارو یکسان میدیم اره براستی من پستم بادختری ازدواج کردم که حتی نمیدانست بوسه یعنی چی؟هیچ نمیدانست خدایا این دختر چقدر پاک است ونجیب من پستم ان شب من کثیف به جای اینکه به زنم توجه کنم باهزار منت که شب عروسی کاری نمیکنم که تواذیت نشی اون فیلم های شیطانی را میدیدم چطور به خود اجازه چنین کاری دادم من پستم عزیزم همسرم من درحق تو نامردی کردوم و..........من پست با تو چه کردم؟تورا فراموش کردم وبا یک نفر دیگه چت کردم وابراز علاقه کردم من خیلی نامردم ممنون که امشب منو به یاد خودم انداختی که من همون جوان پاکی بودم که با صدای اذان شتابان به سمت مسجد میرفتم ایا من همون جوان پاکم؟؟؟؟خدایا من چقدر پستم که فقط به خاطر حس کنجکاوی وهوسم چت میکردم تو چقدر صبوری همسرم خدایا مرا به خاطر وثانیه ها باعث شدم عزیزترینم همسر نازنینم را برنجانم وبگریانم مرا ببخش و..........عقل میگوید نه ودل میگوید اری ایپست ترین ای حقیرترین میخواهم رها شوم میخواهم نباشم وجدان بیدارم اذیتم میکنه خدایا همسرم را که واقعا عاشقش هستم را حفظ کن اگر او فردا برود من دیگر نمیتوانم ادامه بدهم من نیستم من چگونه خودم را خلاص کنم وبه فکر این کار هستم من این کار را میکنم تا او پس از مرگم بفهمد من عاشقش هستم .......

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

من واقعا گیج شدم فکر نمیکردم شوهرم ادم ضعیفی باشه اون مویت خوبی داره تو اجتماع ادم خیلی محک وبااراده ایی هم سن وسالاش تو فامیل به خاطر موقیتش بهش حسادت میکنن ...دارم شاخ در میارم که ایا این همون مرد منطقی ومحکمی که من میشناسم؟؟؟؟؟واقعا نمیدونستم تا این حد روح وروانش درگیر هستن .....من فکر میکنم همسرم بیماره....حالا باید چکار کنم ؟؟؟چه طور برخورد کنم؟؟؟؟ البته باش صحبت کردم وقبول مرده که پیش مشاور بریم ....راهنماییم کنید دوستان واقعا ممنون از مدیر همچین سایت خوبی که ادم میتونه خودشو تخلیه روحی وروانی بکنه وراهنمایی بگیره ......

بهترین کار الان حمایته..باهاش همراهی کن و تشویقش کن تا پیش مشاور بره..باید صبور باشی جانم...علفهای هرزی که سالها مزرعه ذهن همسرت رو پر کردن یه شبه ریشه کن نمیشن..

دوره درمان رو طبق نظر مشاور و با صبوری طی کن.

خوشبخت باشی

ممنون بهار جان .........

اما من خودم اینقدر داغونم که نیاز به حمایت ودلگرمی دارم ...ولی همه سعیمو میکنم تا زندگیمو ازنو بسازم.....

niko جون چی شد؟مشکلتون جل شد؟
رفتین پیش مشاور؟
امیدوارم مشکلتون حل شده باشه و شوهرت دیگه سراغ اون چیزا نره و زندگی خوبی داشته باشید