RE: نداشتن رضایت از زندگی
سلام
ببینید رشته ای رو که خوندید رشته خیلی خوب و کاربردیه .
شما می تونید کاربگیرید و در منزل کار رو انجام بدید مثلا مثل طراحی سایت و برنامه های کاربردی یک شرکت
توی زندگی ادم یک مقطعی همیشه همه چیر به بن بست می خوره و اگه یه مقدار اعتماد به نفس و قوی نباشی اون نامیدی به شما غلبه می کنه .
از لحاظ اجتماعی بودن خودت رو تقویت کن سعی کن که با ادمها زود ارتباط برقرار کنی .
در زندگی امروزی ظاهر افراد خیلی موثره ولی دلیل این نمی شه که تواناییهای شما زیر سوال بره .
خودت رو باور داشته باش
ببین یه چیز دیگه ادم هر چقدر هم که توی یه زمینه ای متخصص باشه ولی باز دوباره تجربیات و تفکرات دیگران بدردش می خوره سعی کن از تجربیات دیگران هم استفاده کنی . این مسئله باعث می شه که با دیگران بهتر ارتباط برقرار کنی .
امیدورام تونسته باشم کمکتون کنم
RE: نداشتن رضایت از زندگی
RE: نداشتن رضایت از زندگی
سلام
نه من مجردم و تا حالا هم خواستگار نداشتم .البته یکی بود که اصلا هم ندیدمش اما به خاطر خواهر برگتر پدرم اجازه نداد بیان.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یسنا
سلام
ببینید رشته ای رو که خوندید رشته خیلی خوب و کاربردیه .
شما می تونید کاربگیرید و در منزل کار رو انجام بدید مثلا مثل طراحی سایت و برنامه های کاربردی یک شرکت
توی زندگی ادم یک مقطعی همیشه همه چیر به بن بست می خوره و اگه یه مقدار اعتماد به نفس و قوی نباشی اون نامیدی به شما غلبه می کنه .
از لحاظ اجتماعی بودن خودت رو تقویت کن سعی کن که با ادمها زود ارتباط برقرار کنی .
در زندگی امروزی ظاهر افراد خیلی موثره ولی دلیل این نمی شه که تواناییهای شما زیر سوال بره .
خودت رو باور داشته باش
ببین یه چیز دیگه ادم هر چقدر هم که توی یه زمینه ای متخصص باشه ولی باز دوباره تجربیات و تفکرات دیگران بدردش می خوره سعی کن از تجربیات دیگران هم استفاده کنی . این مسئله باعث می شه که با دیگران بهتر ارتباط برقرار کنی .
امیدورام تونسته باشم کمکتون کنم
سلام
چه اسم قشنگی داری یسنا .معنی اسمت چیه؟
RE: نداشتن رضایت از زندگی
خوب ببین خواهر خوبم
الان سعی کن بیشتر در اجتماع باشی
بله.این روایاتی که داریم میگن بهتره زن در خونه باشه و مرد بیرون
اما اون برای بعد از ازدواجه چون شما الن وظیفه خاصی در قبال کسی نداری.اما بعد از ازدواج وظایفت مشخص میشه.الان بیشتر در اجتماع باشی بهتره.
شاید عدم موفقیتت هم ازین شاخه به اون شاخه پریدنه...مثلا برنامه نویسی کجا و قالی بافی کجا
فکر میکنم ثبات کاری نداری.وقتی وارد جایی میشی برای کار به همین راحتی بیرون نیا.بمون و جای پاتو محکم کن.
ضمنا دوست خوبم با پرسیدن معنی اسم و ...تاپیک شما به زودی پر میشه و نهایتا قفل میشه.
سعی کن به مسئله اصلی بپردازی
RE: نداشتن رضایت از زندگی
ممنون از جوابت وقتی با کلی بدبختی کارپیدا می کنم همش دلشو.ره توی خونه رو دارم مثلا میگم نکنه مامانم بره بیرونو اتفاقی براش بیفته یا بابام کمک بخواد البته خواهرای دیگم خونه هستن و پدر مادرم هم سالمن و مشکلی ندارن اما من باورت نمی شه دلم براشون تنگ می شه و می خوام برگزدم خونه .و فکر میکنم کارم خوب نیست و ازم دارن بیگاری میکشن و می تونم کار بهتری پیدا کنم یا حتی برای خودم کار کنم اما میام بیرون و نیمشه کاری برای خودم بکنم
RE: نداشتن رضایت از زندگی
خانومی زیادی به خانه و اهلش وابسته ای.
مگر اعتقاد نداری که خدا در همه لحظه ها مراقب ما و عزیزان ماست
موقعی که نگران میشی با این نگرانی مقابله کن نه اینکه کار رو ول کنی و برگردی خونه
یه آیه الکرسی بخون و بسپرشون به خدا
حالا مثلا فکر کن خدایی نکرده پدر و مادرت بیماری خاصی داشتن و کسی هم در منزل پیششون نبود...اون موقع چیکار میکردی؟
الان وضعیته اینوطوریه.کاری رو که پیدا میکنی بچسب بهش تا در اون موفق بشی.
به قول معروف میگن نون درآوردن سخته
اوایلش شاید کمی طاقت فرسا باشه اما لم کار که کم کم بیاد دستت و در کارت استاد بشی برات آسون میشه
اما با این پیله ای که دور خودت بستی اوضاع همینوطری میمونه
انگار افتادی در یه سیکل معیوب
مدام همه چیز رو تکرار میکنی و برمگیردی جای اول
پیدا کردن کار...نگرانی از اهل منزل...از کار بیرون امدن...دوباره کار پیدا کردن و ....ادامه اش
RE: نداشتن رضایت از زندگی
کار خود بنده کامپیوتر هست ، بابت شغل باید بگم حتما و حتما باید رایگان استارت بزنی ! نه رایگان خانم گرامی !یعنی دور از انتظارات !
به خصوص برنامه نویسی که نیاز به تجربه و تبحر داره ، خودتون جایی خواهید رسید و می فهمید که تجربه خیلی نیاز هست !
بابت ظاهر و قیافه ، اتفاقا من به عنوان پسر ، حتی دوست هایی که شاید طرز فکر اشتباهی داشته باشن ولی به هیچ عنوان به خانم هایی مثل شما نگاه نمی کنند !
به هیچ عنوان از این بابت ناراحت نباشید !
در ضمن برنامه نویسی تحت وب رو شروع کنید ، php چه بهتر ( به خاطر نمون های کاری فراوان )!
RE: نداشتن رضایت از زندگی
ممنون از تو داوود.ت .قبلا دو جا رفتم برای کار برنامه نویسی البته رایگان اونجا کارشون خیلی سخت بود و سرشونهم خیلی شلوغ بود من با انگیزه رفتم و دوره ای برنامه نویسی رو هم تموم کرده بودم اونجا خیلی اوایل بهم کنایه می زدن اما من اهمیتی نمی دادم کار می کردم و چیزهاییکه بلد نبودم سرچ می کردم اماهم تو شرکت هم توی خونه که میامدم اما اونها اصلا کمکی بهم نمی کردن و راهنمایی بهم برای برنامه ها نم یکردن انگار دوست داشتن من از انجا برم و خودشون کار ها رو ادامه پبدن انگار من می خواستم جای اونها رو بیگیرم سختی کار منو از پا انداخت فکر میکنم باید دنبال یه کار ساده تر بگردم برنامه نویسی کار شیرینه اما باید خیلی تلاش کنی من اینو تو خودم نمی بینم فکر میکنم از تنبلی باشه؟ یا شاید هم خودم و شناختم .؟خلاصه تو اون زمینه که نتونستم کاره ای بشم الان هم تصمیم گرفتن خودم طراحی سایت کنم و جایی نرم سرکار اما همونم ارتباط با دیگران رو می خواد من فکر میکنم به غیرا ز کار باید ارتباطاتم رو هم قوی کنم اما همیشه یه ترسی از محل کار و همکار مرد و حتی همکار زن دارم اصلا فکرکنم بد بینم و مغرور و بدون پشتکار.همیشه فکر می کنم برنامه ای که می نویستم خراب می شه و مشتری ازم می خواد درستش کنم اما من بلد نیستم درستش کنم یا فکر می کنم سایتم خراب می شه و من بلد نیستم درستش کنم همیشه فکر می کنم کد هاییکه می نویسم اشتباهه و دیگران یه جوربهتر از من می نویسن.
RE: نداشتن رضایت از زندگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط agirl
ممنون از تو داوود.ت .قبلا دو جا رفتم برای کار برنامه نویسی البته رایگان اونجا کارشون خیلی سخت بود و سرشونهم خیلی شلوغ بود من با انگیزه رفتم و دوره ای برنامه نویسی رو هم تموم کرده بودم اونجا خیلی اوایل بهم کنایه می زدن اما من اهمیتی نمی دادم کار می کردم و چیزهاییکه بلد نبودم سرچ می کردم اماهم تو شرکت هم توی خونه که میامدم اما اونها اصلا کمکی بهم نمی کردن و راهنمایی بهم برای برنامه ها نم یکردن انگار دوست داشتن من از انجا برم و خودشون کار ها رو ادامه پبدن انگار من می خواستم جای اونها رو بیگیرم سختی کار منو از پا انداخت فکر میکنم باید دنبال یه کار ساده تر بگردم برنامه نویسی کار شیرینه اما باید خیلی تلاش کنی من اینو تو خودم نمی بینم فکر میکنم از تنبلی باشه؟ یا شاید هم خودم و شناختم .؟خلاصه تو اون زمینه که نتونستم کاره ای بشم الان هم تصمیم گرفتن خودم طراحی سایت کنم و جایی نرم سرکار اما همونم ارتباط با دیگران رو می خواد من فکر میکنم به غیرا ز کار باید ارتباطاتم رو هم قوی کنم اما همیشه یه ترسی از محل کار و همکار مرد و حتی همکار زن دارم اصلا فکرکنم بد بینم و مغرور و بدون پشتکار.همیشه فکر می کنم برنامه ای که می نویستم خراب می شه و مشتری ازم می خواد درستش کنم اما من بلد نیستم درستش کنم یا فکر می کنم سایتم خراب می شه و من بلد نیستم درستش کنم همیشه فکر می کنم کد هاییکه می نویسم اشتباهه و دیگران یه جوربهتر از من می نویسن.
ببینید الان بهترین برنامه نویس ها هم اشتباه می کنند ، ولی مشکل رو حل می کنند !
این که کسی اشتباه نکنه وجود نداره !
این که کسی اجازه نمی ده کار یاد بگیرید یه چیز عادی هست ، اکثرا کسی نبوده یادشون بده به همین خاطر یه عکس العمل طبیعی هست !
شما مشکلی هم دارید کلی فروم هست مثل فروم برنامه نویس که بچه هایی خوبی هم توش فعال هستند !
شما شروع کنید ، مطمئن باشید خودشون دنبالتون می یان ! خود من یه پروژه سنگین دارم که در حال تهیه مستندات کار هستم ، در به در دنبال برنامه نویس حرفه ایی هستم ! این یعنی بدون اینکه طرفی که مد نظرم هست تبلیغ بده ، داره کار می گیره