برای جدایی اقدام قانونی کردم. اگر شوهرم تهدیدم کرد چه کار کنم؟
سلام به همه ی دوستان خوب تالار
دیروز رفتم با وکیل صحبت کردم و واسه مهریم اقدام کردم
بعد مهریه قراره واسه فرار از دین(قفل زدن به در)شکایت کنم
دیروز به وکیل گفتم می خوام به زندگیم برگردم بهش گفتم هر راهی رو رفتم حتی بزرگتر فامیلم واسطه کردم ولی اینا حتی دلشون نمی خواد در مورد مشکل من چه طلاق چه اشتی صحبت کنند
حالا می خوام از طریق قانون با شوهرم صحبت کنم
به خدا خسته شدم اینا فکر می کنند زن مثل دوست دختر می مونه هر موقع نخواستی بنداز خونه پدرش بمونه بلاتکلیف
حالا راهنمایی که از اعضا می خوام اینه که اگه نامه به دست شوهرم رسید و از طرف شوهرم کسی منو تهدید یا حرفی زد چه عکس العملی نشون بدم بهتره:325:
می دونم میگید زود اقدام کردی
ولی به خدا یه دلیل داشت و اونم اینه که
وقتی من نامزد بودم یه بار سر خرید عروسی با شوهرم دعوا کردم و وقتی پدرشوهرم متوجه شد به جای اینکه ما دوتارو اشتی بده برگشت به من گفت این(شوهرم)تو رو طلاق نمی ده که این میره خارج از کشور
چون خیلی از فامیلای مادرشوهرم خارج از کشورن منم به خاطر اینکه احتمالش زیاده این کارو بکنند اقدام کردم
RE: برای جدایی اقدام قانونی کردم. اگر شوهرم تهدیدم کرد چه کار کنم؟
من یه سوال از دوستان داشتم و اونم اینه:
ایا کسی که راه قانون و طی می کنه کارش به جدایی می کشه؟
احتمالش هست از این طریق به زندگیم برگردم؟
:325:
RE: برای جدایی اقدام قانونی کردم. اگر شوهرم تهدیدم کرد چه کار کنم؟
گل یاس عزیز من بهت پیشنهاد می کنم پیش مشاور بری و ازش راهنمایی بخوای
راستش من نظر خودمو می گم
به نظر قانون خیلی خشکه و هیچ احساسی توش نیست و الان، هم احساس تو و هم احساس همسرت به شدت درگیره و نمیشه با قانون این مشکل رو حل کرد.....
و چه بسا مشکلات رو بیشتر بکنه
و این نظر شخصی منه و اصلا کارشناسانه نیست
RE: برای جدایی اقدام قانونی کردم. اگر شوهرم تهدیدم کرد چه کار کنم؟
سلام گل یاس جان
نه.من خیلیها رو میشناسم حتی ححکم طلاقشونو گرفته بودن و قرار بود فرداش برن محضر.اما خدا نخواست و نشد.
من خودم موافق این کارت نبودم چون اگرم روزی خدا بخواد و برگردید سر خونه زندگیتون شرمندگیش میمونه برای شما
بعدشم دختر خوب..تو که انقدر نگران پاشیدن نشدن زندگیت هستی چرا رفتی اقدام کردی؟
ظرفیت و صبرت همینقدر بود؟
نمیدونم...زندگیا باهم فرق داره
میدونی ممکنه بندارنش زندان؟
کاش مشورت میکردی..اگر به من میگفتی اصلا توصیه نمیکردم این کار رو بکنی
من شرایطم خیلی بدتر از شما بود.به علاوه مشکلاتم زنگ زدنای هر روز پدر شوهرم به بابام بود که فقط زنگ میزد و فحش میداد و مدام میگفت دخترتو طلاق میدیم بدون یه سکه.در حالیکه ما هیچ وقت از مهریه حرفی نزده بودیم(که البته من فهمیدم بعدا وقتی همسرم اونجا نوبده این کار ومیکرده و همسرم از همه جا بی خبر بوده)
ضمنا خودم هم بیماری قلبیم عود کرده بود و در بیمارستان بستری بودم.
با این اوصاف پدر و مادرم خیلی موافق بودن که من مهریه ام رو بذارم اجرا اما باور کن یه تنه جلوشون وایستادم. و گفتم نه.
من اگر جای تو بودم صبر میکردم.اگر میتونی برو شکایتت رو پس بگیر.
زندگی که به شکایت و شکایت کشی برسه جمع کردنش خیلی سخته.
با این کارت ممکنه سر لج بندازیش...شایدم بترسه و برای آشتی اقدام کنه.اما یاد زندگی مریم 63 بیفت که هنوز بعد از گذشت مدتها به خاطر شکایتی که از همسرش کرده داره سرکوفتشو میخوره و همسرش هنوز نتونسته با این موضوع کنار بیاد.
اقلیما راست میگه قانون خیلی خشکه.اما شایدم بهتون کمک کنه.معلوم نیست.
توکلت به خدا باشه تا ببینیم چی میشه
RE: برای جدایی اقدام قانونی کردم. اگر شوهرم تهدیدم کرد چه کار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل یاس
من یه سوال از دوستان داشتم و اونم اینه:
ایا کسی که راه قانون و طی می کنه کارش به جدایی می کشه؟
احتمالش هست از این طریق به زندگیم برگردم؟
:325:
سلام عزیزم
نمیدونم چی شد که به اینجا رسیدی و این راه رو انتخاب کردی.. منم تو شرایط تو هستم.. خیلی صبر کردم شوهرم برگرده اما وقتی مطمئن شدم قصد زندگی نداره اقدام کردم.. دنبال اینکه بفهمی واکنش همسرت چیه نباش.. نهایتا مجبوره یا سازش کنه یا خدایی نکرده جدایی رو انتخاب کنه... منکه بهش فهموندم دیگه تصمیمم رو گرفتم ...
همه مثل هم نیستن... مشابه مشکل من واسه ی یکی از دوستام پیش اومد.. بعد از 4 ماه که از شوهرش خبری نشد اقدام قانونی کرد چون شوهرش دوستش داشت و وقتی دید قضیه جدیه رضایت زنش رو جلب کرد و برگشت به زندگی، اما من 2 سال صبر کردم آخرش مجبور شدم راه قانونی رو انتخاب کنم چون دوستم نداره الانم طلبکاره
امیدوارم خدا بهترینا رو واست رقم بزنه:323::72::72::72:
RE: برای جدایی اقدام قانونی کردم. اگر شوهرم تهدیدم کرد چه کار کنم؟
از همتون ممنون که جواب دادین
راستش رسمیت کاریم اومده و یه سری مدارک می خواستم
به شوهرم اس ام اس زدم
چون مادرش این کارو برام درست کرده بود
اس ام اس زدم که من رسمیت کاریم اومده براش نوشتم که من این کارو اول از خدا بعد مادرت دارم و از دور دست مادرتو می بوسم
حقیقتش نمی خواستم با دعوا برم جلو و یا یه دفعه اس ام اس بزنم که مدارکمو می خوام و اونم جبهه بگیره ولی در کمال ناباوری شوهرم برگشت گفت تو فقط اسمت تو شناسناممه و با دادگاه بیا هرچی می خوای بردار
منم رفتم پیش وکیل و جریانو تعریف کردم و اونم گفت شوهرت 2 ماه سر یه حرفش هست گفت بهتره یه اخطار بفرستی که این بدونه زن گرفته و حالا به در قفل زده که فرار از دینه
من به وکیل گفتم زندگیمو دوست دارم و اونم گفت پروندتو می ندازم تو مرحله سازش و حتی با شوهرت صحبت می کنم تا اشتیتون بدم