تردید در انتخاب (نقش احساسات، دوری خانواده همسر، مسائل زناشویی)

[font=Arial]سلام
بعد مدتها علاقه مندی به دختر خالم رفتم خواستگاری مسائلی پیش اومد که براشون از شما نظر می خوام (ما هنوز عقد نکردیم)
1 -آزمایش ژنتیک به ما گفت احتمال 5درصد خطر(ژنهای پنهان) وجود داره و باید تا 5 سال بچه دار نشیم وبرای بچه دار شدن زیر نظر پزشک باشیم با ترس زیادی که در دلمون ایجاد شد به مدت یک ماه مردد بودیم تا اینکه تصمیم به ازدواج گرفتیم
2-من یه کارمندم و مهریه 114تا رو پیشنهاد دادم اما دختر خالم تو این موضوع تابع مادرش بود و البته می گفت مهریه نشان اعتماد مرد به زن است ،بعد از صحبت کردن و اینکه احساس کردم تا حدود زیادی با هم تفاهم داریم مهریه314 قبول کردم
3-خونه ی من و دختر خالم 500کیلومتر فاصله داره و گفته ماهی دوبار باید به مادرش سر بزنه تا همیشه(آخه تک دختره و بچه اول) تا چقدر میتونم روی عادت کردن اون به شرایط حساب کنم چون اینکار برای من نهایتا تا دو سه ماه امکانپذیره
4- آیا بعد از چند جلسه صحبت کردن نظر اونو در مورد رابطه زناشویی بپرسم زشته؟اونم مثل خودم خیلی منطقی و تاحدود زیادی (از نظر مذهبی)پایبنده
5- به غیر از مورد3 تو موضوعات دیگه به تفاهم رسیدیم اما من نسبت به اون احساس خیلی عاشقانه و آتیشی ندارم ،(ظاهرش و شخصیتشو دوست دارم و مشکلی با اونا ندارم )آیا این احساس بعد از عقد ایجاد میشه اصلا لازمه

از راهنماییتون خیلی متشکرم

باسلام
بعد مدتها علاقه مندی به دختر خالم رفتم خواستگاری مسائلی پیش اومد که براشون از شما نظر می خوام (ما هنوز عقد نکردیم)

1-خونه ی من و دختر خالم 500کیلومتر فاصله داره و گفته ماهی دوبار باید به مادرش سر بزنه تا همیشه(آخه تک دختره و بچه اول) تا چقدر میتونم روی عادت کردن اون به شرایط حساب کنم چون اینکار برای من نهایتا تا دو سه ماه امکانپذیره
2- آیا بعد از چند جلسه صحبت کردن نظر اونو در مورد رابطه زناشویی بپرسم زشته؟اونم مثل خودم خیلی منطقی و تاحدود زیادی (از نظر مذهبی)پایبنده
3- به غیر از مورد اول تو موضوعات دیگه به تفاهم رسیدیم اما من نسبت به اون احساس خیلی عاشقانه و آتیشی ندارم ،(از ظاهرش و شخصیتش بدم نمیاد و مشکلی با اونا ندارم )آیا این احساس بعد از عقد ایجاد میشه? اصلا لازمه
4-با توجه به اینکه ما هنوز عقد نکردیم اون خیلی راحت به من میگه اگه با شرایط مشکل داری ناراحت نمیشم که از تصمیمت برگردی،به نظر شما این نمیتونه نشون از یه طرفه بودن علاقه باشه؟
از راهنماییتون خیلی متشکرم

سلام

1.اگر یه زن از زندگی با شوهرت لذت ببره و تحت سختی های روحی کمتری باشه کم کم به مرور زمان از خانوادش فاصله میگیره.اما بهش حق بدید که با شرایطی که گفتید الان نگران این فاصله باشه.

2.چرا میخواین نظرشو درباره روابط زناشویی بپرسین؟؟؟؟مثلا چی یمخواین بپرسین؟

3.دوست داشتن آتیشی زود هم فروکش میکنه.اگر هم خدایی نکرده اون حالت رو داشتین مطمئن باشید یه انتخاب خیلی غلط و احساسی میکردید.دوست داشتن به طور طبیعی بعد از جاری شدن صیغه عقد در آدم بیشتر میشه.
الان هم که شناختی از هم ندارین..

وقتی برین زیر یه سقف و از خود گذشتیگیها رو ببینید خود به خود عشق و علاقه در شما ایجاد میشه و بیشتر میشه

4.منطقی بودن ایشونو میرسونه به نظرم

ضمنا برادر گرامی

بشینید با خودتون فکر کنید و به قولی با خودتون رو راست باشید.من در نوشته هاتون احساس کردم که با خودتون خود درگیری دارید.انگار با دل و منطقتون دچار مشکلید.درسته این برداشت من؟

ممنون از نظرتون
من فکر میکردم این بد نیست که طرفین بعد از به تفاهم رسیدن و قبل از عقد کمی با مهر و محبت با هم رفتار کنن
ولی الان که کلاه خودمو قاضی میکنم می بینم بهتره قبل از عقد همچین روابطی نباشه تا طرفین کاملا منطقی و به دور از احساس تصمیم بگیرن من الان تصمیم قطعی برای ازذواج گرفتم
برا همه دعا کنیم
ازتون متشکرم

با سلام،

در مورد اهمیت احساسات در دوران شناخت یکبار مدیر همدردی گفتند:

نقل قول:

---

یک مثال بزنم و این مفهوم را روش کنم.
فرض کنید در یک بیابانی می خواهید با جمع آوری هیزم آنها را روشن کنید.
اگر صرفا برگها و خاشاک نازک را جمع کنید آنها سریع آتش می گیرند و سریع هم خاموش می شوند.
اما اگر شاخه های قطور درختان را جمع کنید. معمولا آتش نمی گیرند. و هر چه کبریت بزنید نتیجه نمی گیرید.
اما اگر هر دو اینها باشد. خاشاک نازک سریع روشن می شوند و با گرمای خود زمینه اشتعال شاخه های قطور را فراهم می آورد و می توانید آتش با بقایی را داشته باشید.
نقش احساس و منطق با هم دیده می شود نه در برابر هم.
اگر احساس اولیه در ازدواج نباشد، جذبه و دلربایی اولیه غایب باشد معمولا شعله چنین ازدواج برافروخته نمی شود.
اگر هم فقط احساسات باشد، برافروخته می شود ولی پس از ازدواج خاموش می شود.
اما اگر هر دو باش همدیگر را تکمیل می کنند.
یک اشتباه رایج که وجود دارد اینست که افراد احساسات را روبروی منطق قرار می دهند.
احساسات باید به عنوان یک فاکتور اساس در کنار منطق و معیار ازدواج بررسی شود.
یعنی همانطور که بررسی می کنید، فرد مقابل پرخاشگر نباشد، مسئولیت پذیر باشد و ثبات شخصیت داشته باشد. همین طور هم باید بررسی کنید که به دلتان بنشیند و دوستش داشته باشید و علاقمند به زندگی با او بشوید.
بحثی که وجود دارد. اینست که این تنها معیار نباشد. از طرفی به عنوان یک معیار اصلی به هیچ وجه نباید غایب هم باشد. یعنی احساسات نسبت به طرف مقابل شرط لازم هست ، اما شرط کافی نیست.

---

شاد باشید.